چگونه اسکندر مقدونی امپراتوری هخامنشی را فتح کرد؟ / از تبلیغات و شعارهای میهن پرستانه تا حمله هوشمندانه

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم اسکندر مقدونی از ترکیبی از حیله نظامی و سیاسی استفاده کرد تا سرانجام ابر قدرت هخامنشیان را در سرزمین پارس شکست داد.

چگونه اسکندر مقدونی امپراتوری هخامنشی را فتح کرد؟ / از تبلیغات و شعارهای میهن پرستانه تا حمله هوشمندانه

در طول بیش از دو قرن، امپراتوری هخامنشی ایران بر قلمرو دریای مدیترانه حاکم بود. امپراتوری پارسیان یکی از اولین قدرتهای واقعی تاریخ، از مرزهای هندوستان تا مصر و تا مرزهای شمالی یونان امتداد داشت. اما حکومت ایران به عنوان یک امپراتوری غالب سرانجام توسط یک استراتژیست نظامی و سیاسی؛ اسکندر مقدونی به پایان رسید.

اسکندر سوم در پادشاهی کوچک مقدونیه در جوانی توسط ارسطو تحصیل کرده و برای نبرد توسط پدرش، آموزش دیده بود و به سرعت به یک امپریالیست مقتدر تبدیل شد. شکست نامشخص وی از پادشاه پارسی داریوش سوم به عنوان یکی از نقاط مهم و سرنوشت ساز تاریخ بشریت دیده می‌شود و پارسیان را به عنوان بزرگترین قدرت در جهان باستان و در سراسر یک امپراطوری جدید وسیع گسترش می‌دهد.

اسکندر به دلیل ترک یک ارتش در سطح جهانی به رهبری ژنرالهای باتجربه و وفادار، به پدرش بدهکاری عظیمی داشت. اما این نبوغ اسکندر به عنوان رهبر و استراتژیست میدان جنگ بود که به مرور مقدونی‌ها را قدرتمند کرد. مقدونی‌ها همیشه نیرویی مورد توجه نبودند. درواقع در مراکز تاریخی و مهم و قدرتهای يونان مثل شهرهای آتن، اسپارتا و تبه رهبران، خود را برتر از مقدونيها می‌دانستند. این پدر اسکندر یعنی فیلیپ بود که به طور یک نفره ارتش مقدونیه را به یکی از ترسناک ترین ماشینهای جنگی در جهان باستان تبدیل کرد.

فیلیپ تمام جامعه مقدونیه را در اطراف یک ارتش حرفه ای سازماندهی مجدد کرد و نیروهای مبارز نخبه ای از پیاده نظام، سواره نظام، پرتابگرها و کمانداران را به وجود آورد. مردان جوان اشرافی آموزش نظامی خود را از هفت سالگی آغاز می‌کردند و در 18 سالگی با درجه افسری فارغ التحصیل می‌شدند. بالاترین مقام ها را در سوارکاری سلطنتی به دست می آوردند و به طور کلی در قالب یک واحد پیاده نظام 500 نفره فعالیت می کردند.

سلاح ها نیز تحت نظر فیلیپ ارتقاء یافت. برای مثال سلاح ها کوتاه تر شد و به نوعی نیزه چوبی یونانی (با 7 فوت طول) تبدیل شد. برای مثال یک نیزه شکار 18 تا 22 پایی با نوک آهنی می توانست زره های سنگین را سوراخ کند و اسب های سواره را هل دهد.

فیلیپ با حمایت ارتش جدید و درخشان خود اتحاد همه آتن و تبه را به دست آورد و در جریان مهمترین نبردهای خود اسکندر را با خود همراه کرد. اسکندر به مرور مثل دست راست فیلیپ شد و با شجاعت بین صفوف منظم ارتش حرکت می کرد. با تسخیر سرزمین یونان تحت سلطنت مقدونیه، فیلیپ ارتش پر انرژی خود را به سمت شرق یا به عبارتی دقیق تر به سمت امپراطوری پارس حرکت داد. اما خیلی زود پس از عبور از هلسپونت به داخل خاک ایران، فیلیپ ترور شد و اسکندر جوان را پادشاه جدید و فرمانده کل نیروهای مقدونیه ساخت.

گراهام رایتسون، استاد تاریخ در دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی و نویسنده کتاب جنگ ترکیبی در یونان باستان می گوید: "به محض رسیدن اسکندر به تاج و تخت، او آشكارا اظهار داشت كه برنامه های پدر خود را ادامه خواهد داد. اما پیش از اینکه اسکندر بتواند وارد ایران شود ، وی مجبور بود به خانه بازگردد.

ایالتهای یونان آتن و تبه هیجان زده نمی شدند که بفهمند باز هم قرار است تحت نظارت پادشاهان "بربری" باشند ، به ویژه که به آرمانهای دموکراتیک آنها خدشه وارد می شد. بنابراین اسکندر نیز سعی کرد قدرت را در دست بگیرد و ارتش مقدونیه نه تنها شورش تبیان را به آسانی خرد کرد ، بلکه اسکندر تیب را به زمین زد و کل شهر را به بردگی فروخت ، بجز یک خانه که متعلق به فرزندان شاعر مورد علاقه وی بود.

اسکندر همیشه استراتژیست باهوشی بود و می دانست که نمی تواند با ترس و نیروی بی رحمانه سرزمین اصلی یونان را اداره کند. بنابراین، هنگامی که او توجه خود را به ایران برگرداند، اسکندر مبارزات انتخاباتی خود علیه امپراتوری هخامنشی را به عنوان یک قصاص میهنی برای تهاجم ناکام ایرانیان به سرزمین یونان، یک قرن قبل، پیروز شد.

این درگیری، نبرد معروف Thermopylae بود، جایی که 300 جنگجوی اسپارتان آخرین ایستادگی قهرمانانه خود را در برابر ده ها هزار نفر از مهاجمین ایرانی رقم زدند. اسکندر یک موج تبلیغاتی ایجاد کرد که مقدونی ها حتی به سختی از طرف یونانی‌ها به ایران حمله می‌کنند. وی گفت در حال حمله به ایران است تا در وهله اول، ایرانیان را مجازات کند که جرأت حمله به یونان را داشتند و در وهله دوم امپراطوری خود را توسعه دهد."

او در سال 334 پیش از میلاد به ایران لشگرکشی کرد، جایی که ارتش 50 هزار نفری وی علیه بزرگترین و بهترین و آموزش دیده نیروی جنگی در جهان به چالش کشیده شدند. تخمین زده می شود که پادشاه داریوش سوم از ایران فرماندهی 2.5 میلیون سرباز را در امپراتوری وسیع خود به عهده داشته است. در قلب ارتش ایران "جاویدانها" قرار داشتند ، یک هنگ نخبه از 10،000 پیاده نظام که تعداد آنها هرگز تغییر نکرد. وقتی مردی کشته می شد ، دیگری برمی خاست تا جای او را بگیرد. سواره نظام و کمانداران پارسی نیز افسانه ای بودند . اما همچنین نشانه هایی وجود داشت که امپراتوری پارس در حال فروپاشی بود. پس از تحمل شکستهای تحقیرآمیز رو به عقب در یونان در قرن چهارم قبل از میلاد ، ایران متوقف شد و گسترش یافت. در قرن پیش از سلطنت اسكندر ، ایران با جنگ داخلی و دیگر شورشهای داخلی تضعیف می شد. داریوش هنوز فرماندهی یک ارتش عظیم را داشت ، اما ایران در حالی که مقدونیه یک ابر قدرت نظامی صعودی را داشت ، در صحنه جهانی رو به عقب بود.

اسکندر پس از اعزام سریع ارتش منطقه ای کوچک در نزدیکی شهر گراننیوس ، اولین آزمایش واقعی خود را علیه داریوش و ارتش سلطنتی پارس در نزدیکی شهر ساحلی ایسوس انجام داد. استراتژی داریوش این بود که خطوط تأمین اسکندر را از عقب قطع کند و نیروهای مقدونی را وادار کند که به دور خود و صورت خودکار تلف شوند. اما داریوش موقعیت نبرد را از دست داد و در نهایت نوار باریکی از زمین بین خط الراس و دریا بود که مزیت عددی وی را خنثی کرد.

اسکندر در ایسوس استراتژی نبرد را آغاز کرد که پس از پیروزی در زمان سلطنت قابل توجه وی ، پیروزی را تضمین می کرد. اسکندر با دانستن اینکه در نیروی انسانی فراتر خواهد بود ، به سرعت نیروهای دشمن را به سمت یک پهلو می کشاند ، سپس منتظر می ماند تا یک شکاف لحظه ای در مرکز خطوط دشمن برای یک سواره نظام اول باز شود. اسکندر شخصاً هدایت سواره نظام مقدونی را در ایسوس رهبری کرد ، که دقیقاً همانطور که برنامه ریزی شده بود به قلب مدافعان پارسیان حمله کرد. بنا بر اطلاعاتی تاریخی، داریوش حیرت زده روی اسب خود سوار شد و فرار کرد ، و بقیه ارتش او در پشت سر بودند.

دو ارتش برای دو سال یکدیگر را ملاقات نکردند و داریوش دوباره از شرق مشغول جمع شدن و تقویت نیروها شد ، در حالی که اسکندر ارتش خود را از جنوب به مصر هدایت کرد. هنگامی که اسکندر از فتوحات مصر خود به ایران بازگشت، داریوش تلاش کرد تا درگیری های اجتناب ناپذیر را تا حد امکان به تأخیر بیندازد. داریوش و ژنرالهای وی یک مکان نبرد را در نزدیکی شهر گاگاملا انتخاب کردند. این دره وسیع و مسطح بود که برخلاف ایسوس ، به ایرانیان این امکان را می داد تا از تعداد زیاد نیروهای خود استفاده کنند، یعنی حدود 250،000 سرباز پارسی که در مقابل 50،000 اسکندر قرار گرفتند.رایتسون می گوید: "داریوش حتی زمین را صاف کرد تا بتواند ارابه های قدرتمندش را علیه مقدونیها بارگیری کند."

اما اسکندرفریب نخورد. او اردوگاه مقدونیه را در تپه های بالاتر از محل نبرد تدرک دید و سپیده دم به ایرانیان حمله کرد. مقدونیان به سرعت جبهه نبرد را در دست گرفتند. با توجه به استراتژی خود ، ارتش اسکندر در راستای دو پهلو که مانند یک کمان به عقب کشیده شده بود ، پیش رفت. سپس دستور داد که تمام خط مقدونیه به سرعت به سمت راست حرکت کنند.

داریوش از ترس اینكه قرار باشد در سمت چپ خود راه فرار نداشته باشد، 5000 مورد از بهترین سربازان خود را ارسال كرد. اسکندر با مجموعه ای از 1500 سرباز سعی کرد موقعیت سمت راست را حفظ کند. داریوش از عدم پیشرفت ناامید شد، بنابراین او 10،000 سرباز دیگر ارسال کرد که تقریباً کل پهلوی چپ او بود. اسکندر با آنچه به عنوان "قربانیان پیاده" خود می نامید این تکنیک را پاسخ داد.

در این مرحله، داریوش دستور داد تا تمام نیروهای مقدونیه تحت فشار قرار گیرند اما زمان لازم بود تا دستورات وی به جناح چپ برسد. این رمان به اسکندر فرصت داد تا حمله را تشدید کند. وقتی اسکندر و سوارکاران سلطنتی وارد قلب دفاع ایران شدند ، لحظه ای توسط دشمن محاصره شدند ، اما طبق افسانه ها و روایت های متفاوت، اسکندر بالاخره راننده ارابه داریوش را به قتل رساند و خود داریوش سوار بر اسب فراری شد.چند روز بعد ، در تعقیب و گریز، داریوش توسط پسر عموی خود کشته شد، که سر پادشاه را به عنوان ادای احترام به اسکندر تحویل داد. اسکندر قبل از آنکه خود را پادشاه بلامنازع مقدونیه، یونان و پارس اعلام کند این عمل خیانت آمیز را با شکنجه و اعدام پاسخ داد.

سلطنت اسکندر، کوتاه مدت بود. پس از تسخیر تمام امپراتوری پارسی، ارتش وی پیش از بازگشت به خانه مقدونیه به سمت غرب حرکت کرد و تا آنجا که هند پیش آمد، بازگشت. اما او هرگز به خانه نرسید چرا که در سن 32 سالگی در ایران در اثر بیماری ناگهانی و اسرارآمیز درگذشت.

منبع: انتخاب

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • انقلاب
    0

    با دروغ ‌تهمت که مردم گول خوردند ‌بر علیه پهلوی قیام کردند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها