طاعون جاستینیان؛ خشم الهی

طاعون جاستینیان اولین شیوع جهانی ثبت شده طاعون است که در زمان امپراطوری جاستینیان اول در بیزانس و خسرو انوشیروان در ایران بین ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون قربانی می‌گیرد و هر دو امپراطوری را تا مرز نابودی می‌برد.

طاعون جاستینیان؛ خشم الهی

بیماری طاعون در طول تاریخ بار ها شیوع پیدا کرده و هر بار میلیون ها قربانی گرفته است. طاعون جاستینیان اولین شیوع جهانی ثبت شده طاعون است که در زمان امپراطوری جاستینیان اول در بیزانس و خسرو انوشیروان در ایران بین ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون قربانی می گیرد و هر دو امپراطوری را تا مرز نابودی می برد. میزان مرگ و میر و نابودی طی این شیوع طاعون به قدری زیاد بود که تاریخ نویسان آنرا خشم و عذاب الهی نامیده اند. طی این شیوع در سال ۵۴۱ میلادی، بیش از یک سوم جمعیت اروپا و آسیا کشته شدند.

جنگ بین ایران و بیزانس

خسرو انوشیروان ساسانی و جاستینیان اول، از لحظه تاجگذاری باهم در جنگ بودند. صلح بین ایران و روم (بیزانس) با ساخته شدن شهر دارا در مرز ایران شکسته شد و لشکرکشی های دو قدرت آغاز شد. در سال ۵۳۲ میلادی، خسرو انوشیروان به سمت روم حرکت کرد و با ارتش جاویدان و سوارکاران قدرتمند موفق شد جاستینیان را وادار به عقب نشینی کند. وی هرچند که در نبرد دارا، مقابل بلاساریوس شکست سنگینی خورد، ولی موفق شد پیمان صلح جاودان میان ایران و بیزانس را ایجاد کند که طبق آن بیزانس در ازای پرداخت مبلغ بسیار زیادی طلا به صورت سالیانه، اجازه داشت شهر دارا در مرز دو امپراطوری را حفظ کند.

با حمله مرزبانان بیزانسی به شهرهای کوچک مرزی ایران در سال ۵۴۰، خسرو انوشیروان صلح جاودان را منقضی دانست و بار دیگر همراه ارتش جاویدان ساسانی به سمت بیزانس لشکرکشی کرد. او در مسیر به شهر های بیزانسی پیشنهاد می داد که یا مقدار زیادی طلا پرداخت کنند و دروازه های شهر را به روی ارتش او باز کنند و زنده بمانند، یا همگی کشته و غارت شوند. بسیاری از شهر های بیزانس تسلیم شدند و خسرو انوشیروان بدون خونریزی تا اعماق امپراطوری بیزانس نفوذ کرد.

جاستینیان در گذشته، هنگام حمله ساسانیان، سردار مشهور خود، بلاساریوس، را در کنار خود داشت تا از کشور محافظت کند؛ ولی اینبار، بلاساریوس در اروپا مشغول بازپسگیری ایتالیا از گال ها و آستروگات ها بود و نمی توانست به کمک جاستینیان بیاید؛ در نتیجه خسرو انوشیروان به راحتی راهش را درون امپراطوری بیزانس باز می کرد و جلو می آمد. تنها شهری که در برابر خسرو انوشیروان تسلیم نشد، شهر انطاکیه بود که توسط ارتش ساسانیان به طور کامل تخریب شد. جاستینیان در شهر انطاکیه سرمایه بسیار زیادی داشت و بسیاری از شهروندان انطاکیه نیز دانشمند و محقق بودند. برخلاف تصور جاستینیان، خسرو انوشیروان برای تحقیر وی، هیچ یک از شهروندان انطاکیه را نکشت، بلکه از تمام ساختمان های شهر نقشه ای تهیه کرد، و شهری دقیقاً مشابه انطاکیه در مرز های ایران ساخت و شهروندان اسیر شده را به آن دعوت کرد. خسرو انوشیروان با اینکار، نه تنها ثروت جاستینیان را در انطاکیه تصاحب کرد، بلکه وفاداری شهروندان و دانشمندان این شهر را نیز به دست آورد و از دانش آنها برای پیشرفت ایران استفاده کرد. خسرو انوشیروان همچنین به سربازان بیزانسی رشوه داد و بسیاری از آنها را به ارتش خود اضافه کرد. او با این پیام که «شهروندان و سربازان بیزانسی من را انتخاب کرده اند»، بار دیگر جاستینیان را تحقیر کرد.

در همین هنگام، سردار قدرتمند جاستینیان، بلاساریوس، از ایتالیا بازگشت و ارتش بیزانس را برای مقابله با ایران آماده کرد. خسرو انوشیروان که ارتش کوچک بلاساریوس را تهدیدی جدی در نظر نمی گرفت، به سمت اورشلیم لشکرکشی کرد. بلاساریوس با اینکه می دانست ارتش بیزانس در برابر ارتش ساسانیان هیچ شانسی ندارد، نمی توانست شهر های جاستینیان را یکی پس از دیگری تسلیم خسرو انوشیروان کند؛ بنابراین با ارتش بیزانس در اورشلیم آماده حمله خسرو انوشیروان شد. ولی درست هنگامی که دو ارتش در برابر هم قرار گرفتند، دو امپراطور متوجه شدند شایعه های بیماری در مصر واقعیت داشتند و سربازانشان یکی پس از دیگری در اثر نشانه های بیماری از بین می روند.

شیوع طاعون و نابودی دو امپراطوری

در شهر پلوسیوم تعدادی از مردم بر اثر نشانه های عجیب بیماری مرده بودند. ابتدا نشانه های تب و سپس ورم کردن نواحی لنفاوی. این علائم خفیف دلیلی برای نگرانی پزشکان نبودند تا اینکه ناگهان همه کسانی که این نشانه ها را در بدن خود مشاهده می کردند مردند. این اولین ثبت تاریخی از شیوع طاعون بود. طاعون که توسط باکتری یرسینیا پستیس ایجاد می شود، انواع مختلفی دارد و خطرناک ترین آنها طاعون خیارکی است که به شکل التهاب در غدد لنفاوی دیده می شود. بدن بیماران ابتدا ملتهب شده و سپس نواحی لنفاوی سیاه می شوند. سپس کبودی و التهاب به سرتاسر بدن بیمار سرایت می کند و فرد پس از احساس درد شدید می میرد. در مواردی ممکن است فرد به کما فرو برود و یا در صورت رسیدگی سریع و کامل بهبود پیدا کند ولی آلودگی و تجمع بیماران در شهر موجب سرایت سریع و غیر قابل کنترل بیماری شده بود.

بیماری کشنده در شهری کوچک موضوع مهمی به نظر نمی رسید تا اینکه طاعون به بندر اسکندریه رسید. اسکندریه که یکی از بزرگترین و اصلی ترین شهرهای مصر بود، به عنوان بندر اصلی کشور برای انجام تجارت های دریایی استفاده می شد. موش ها و انسان های مبتلا به طاعون توسط این کشتی های تجاری به سرتاسر اروپا و آسیا سفر کردند و طاعون در جهان همه گیر شد.

هنگامی که طاعون به اورشلیم و ارتش دو امپراطوری رسید، خسرو انوشیروان با مشاهده سربازان در حال مرگ که درد می کشیدند و خون بالا می آوردند، به سرعت دستور عقب نشینی داد تا سربازان بیشتری را از دست ندهد. بلاساریوس دیرتر متوجه نشانه های طاعون شد ولی او نیز به سرعت دستور عقب نشینی داد؛ ولی بیماری به ارتش ها رسیده بود و راه فراری وجود نداشت. خسرو انوشیروان که در میان سربازان بیمارش بود و ابراز نگرانی می کرد، خود نیز در مسیر برگشت به ایران به طاعون مبتلا شد. در شهری کوچک و دور از پایتخت فرآیند درمان خسرو انوشیروان آغاز شد.

طاعون در ایران

خسرو انوشیروان در شهری کوچک نشانه های طاعون را بروز داده بود. او و بسیاری از سربازانش، در حالی که بدنی ملتهب و دردناک داشتند و خون بالا می آوردند، در تلاش برای بازگشت به پایتخت بودند ولی طاعون تمام قدرت ارتش را نابود کرده بود. وقتی که خبر بیماری مرگبار خسرو انوشیروان به پسرش انوشزاد رسید، او به همراه طرفداران مسیحی اش در دربار، شورشی را آغاز کردند تا تاج و تخت را از پدرش بگیرد. وقتی که خبر شورش پسرش به خسرو انوشیروان رسید، دستور داد تا تمام مسیحیان طرفدار انوشزاد کشته شوند و خود انوشزاد به زندان بیفتد. در طی سرکوب شورشیان، انوشزاد نیز همراه طرفدارانش کشته شد. در این بین طاعون، راهش را به عمق کشور باز کرده بود و بسیاری از مردم قربانی این بیماری شدند. خسرو انوشیروان برای رسیدگی به شیوع بیماری مجبور شد تا با جاستینیان پیمان صلح ببندد. طاعون به قسطنطنیه نیز رسیده بود و امپراطوری جاستینیان در مرز نابودی قرار داشت. وضعیت خسرو انوشیروان به دلیل رسیدگی سریع توسط پزشکان، کمی بعد بهبود پیدا کرد و با رسیدگی سریع پزشکان به مردم ، شیوع طاعون در ایران متوقف شد.

طاعون در بیزانس

سایه تاریک طاعون سرتاسر بیزانس را فراگرفته بود و به سرعت به دروازه های قسطنطنیه رسید. هیچ دارو و دعایی نمی توانست جلوی پیشروی طاعون را بگیرد. مردم از خشم خدا و عذاب الهی حرف می زدند و طاعون را نشانه قیامت می دانستند. گروه های زیادی در کلیسا ها گرد هم جمع می شدند تا دعا کنند ولی این تجمع ها تنها شرایط را برای شیوع بیشتر بیماری فراهم می کرد. نابودی ایجاد شده توسط طاعون غیر قابل مقایسه با هر فاجعه دیگریست. از هر چهار نفر در بیزانس، حداقل یکی به طاعون مبتلا می شد. طولی نکشید که بیش از یک چهارم جمعیت کشور کشته شدند.

تأثیر مخرب این مرگ و میر، بجز در قدرت کشور، در وضعیت اقتصادی و کشاورزی نیز دیده شد. با مردن آنهمه انسان، دیگر کسی نبود که محصولات کشاورزی را برداشت کند در نتیجه محصولات در زمین ها خراب شدند و منابع غذایی در کشور کاهش یافت. در نتیجه بیزانس مجبور بود از کشور های همسایه غلات و مواد غذایی دیگر بخرد ولی به علت کشورگشایی ها و لشکرکشی های بی پایان جاستینیان به سرزمین های اطراف و همچنین به علت ساخت کلیسا ها و قصر های بزرگ و تاریخی مانند کلیسای ایاصوفیا، خزانه کشور تقریباً خالی شده بود و جاستینیان توان خرید این مقدار مواد غذایی را نداشت.

علائم بیماری در بیزانس تنوع زیادی داشت. برخی از التهاب و کبودی می مردند؛ برخی دیگر از دیوانگی. برخی بر اثر عطش زیاد خود را غرق می کردند و برخی دیگر به کما فرو می رفتند. میزان مرگ و میر آنقدر زیاد شده بود که طبق نوشته های تاریخدانان، «هیچ شخصی در خیابان ها دیده نمی شد مگر اینکه جنازه ای در دستانش باشد.» تعداد کشته ها آنقدر زیاد بود که گورستان های کشور پر شده بودند. بنابراین تمام سرزمین های آزاد خارج شهر ها را کندند تا مرده ها را دفن کنند. سپس گور های دسته جمعی کندند ولی آنها نیز پر شدند. بسیاری از جنازه ها را داخل دریا انداختند ولی با جریان آب جنازه ها به ساحل برمی گشتند. بسیاری از مرده ها را داخل قایق های بزرگ و کشتی های قدیمی می انداختند و آنها را در دریا رها می کردند. این کار باعث بوجود آمدن داستان های متعدد کشتی های ارواح شد. بسیاری از مرده ها را نیز روی دیوار های شهر رها کردند ولی با وزش باد، بوی مرگ در شهر پخش می شد. کسانی که قربانی طاعون نمی شدند هم عموماً دیوانه شدند. میزان خودکشی به شدت افزایش یافت و سرتاسر دنیا مردم ادعا می کردند فرشته مرگ را می بینند که بیماری را بین مردم پخش می کند. قحطی نیز قربانی های فراوانی می گرفت و بسیاری از مردم بر اثر گرسنگی می مردند.

طاعون بین پیر و جوان، فقیر و ثروتمند، کافر و دیندار، فرقی نمی گذاشت و همه اقشار مردم قربانی های طاعون را تشکیل می دادند. حتی جاستینیان نیز مبتلا به طاعون شد. امپراطور به کما فرو رفت و کشور دچار هرج و مرج شد. با ظهور ورم ها و کبودی ها در نواحی لنفاوی جاستینیان، سرتاسر امپراطوری، مردم به دعا مشغول شدند ولی همه روند بیماری را دیده بودند و امید خاصی نداشتند. در میان هرج و مرج درون دربار، تئودورا، همسر جاستینیان، حکومت را در دست گرفت تا همسرش بهبود پیدا کند. او اختلافات میان وزیران و سرداران را برطرف کرد و جلوی آشوب در میان مردم را گرفت. هر یک از سرداران ارتش می توانستند اعلام کنند که امپراطوری توسط خدا نفرین شده و جاستینیان باید برکنار شود؛ ولی در برابر ملکه تئودورا، هیچ یک مخالفتی از خود نشان ندادند.

با توجه به تاریخ روم و بیزانس، این اولین بار بود که هنگام آشوب و هرج و مرجی با این حد تخریب و مرگ، ارتش ها مقابل هم صف آرایی نکردند و جنگ داخلی صورت نگرفت. تاریخدانان این موضوع را حاصل سال ها تلاش پیشین تئودورا برای برقراری صلح و دوستی میان اقشار مختلف مردم می دانند؛ بطوریکه او آنچنان میان مردم محبوب بود که کسی با حکومتش مخالفت نکرد. در این میان، تئودورا برای اینکه مردم به یاد سردار مشهور و قدرتمند بیزانس، بلاساریوس، نیفتند و او را امپراطور جدید انتخاب نکنند، بلاساریوس را به پایتخت دعوت کرد و او را عزل کرد و دارایی اش را گرفت. ماه ها قسطنطنیه در آشوب و مرگ غوطه می خورد تا اینکه غیرممکن، اتفاق افتاد و جاستینیان از کما خارج شد.

طاعون اثرات غیر قابل جبرانی بر هر دو امپراطوری گذاشته بود ولی همانطور که به طور ناگهانی جهان را در کام خود فرو برد، بطور ناگهانی نیز محو شد.

منبع: مجله علمی دانوکس

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها