جهان ویروسی، فروپاشی مرزها و درس های «کرونا» برای سیاستمداران

مصطفی انتظاری هروی / مدرس علوم سیاسی دانشگاه

جهان ویروسی، فروپاشی مرزها و درس های «کرونا» برای سیاستمداران

ویروس کرونا خیلی زود فراگیر شد و از چین به کشورهای مختلف نفوذ کرد. ابتدا کشورهای اطراف چین درگیر این ویروس شدند و کمی بعد مواردی از ابتلا در اروپا و آمریکا و دیگر کشورهای جهان مشاهده شد. حتی کره شمالی که درهای خود را به روی جهان بسته است نیز با این ویروس روبرو شده است.
واقعیت این است که ویروس کرونا نمادی از بسیاری از حوادث در جهان پیرامون ماست. جهانی که دیگر مرزهای سیاسی نمی تواند حد و مرزهایش را تعریف کند. جهان امروز بیش از آنچه در عهد قرارداد وستفالیا بود، بی مرز شده و نمی توان با مرزهای سیاسی و قراردادهای حقوق بین الملل که یادگار مانده از جنگ های جهانی و حوادث پس از جنگ سرد است، به این تحولات نگریست.
امروز بهترین توصیف از جهان را ویروس کرونا دارد. ویروسی که خیلی زود جهان را در بر می گیرد و هیچ کشوری حتی کره شمالی نمی تواند با بستن مرزهایش جلوی ورود آن را بگیرد.
پیش از این وقتی مساله تروریسم یا اقتصاد جهانی مورد بحث قرار می گرفت، کم نبودند آنها که یادآوری می کردند در جهان امروز نمی شود مرزها را بست و به خیال خود خطر را دور کرد. اما بهتر از این مثالها، امروز ویروس کرونا همین واقعیت را به همه رهبران کشورها گوشزد می کند.
با اینکه ویروس کرونا به عنوان یک بحران فرامرزی پیش روی ما قرار دارد و همه جهان برای مقابله با آن آستین بالا زده و سعی می کنند به یکدیگر کمک کنند، هنوز عده ای از ناسیونالیست های افراطی سعی می کنند با یادآوری رقابت های سیاسی قدیمی، بر نوعی نژادپرستی ناشیانه دامن زده و اختلافات کهن را احیا کنند.
اینکه دونالد ترامپ با شعار «بازگشت عظمت به آمریکا»، به ویروس کرونا به عنوان یک برگ برنده در برابر تجارت چین می نگرد یا برخی رهبران بریتانیا با شعار برگزیت، از یک وحدت منطقه ای کناره می گیرند و به توهمات امپراطوری خود بازمی گردند، نشان می دهد که همچنان تفکرات قدیمی ذهن برخی سیاستمداران را به خود مشغول ساخته است. سیاستمدارانی که به دوره گذشته تعلق داشته و قدرت درک پیچیدگی های جهان جدید را ندارند. جهانی که بیش از گذشته به یک دهکده تبدیل شده است.
جهان امروز ما جهانی درهم تافته و به شدت کوچک شده است. جهانی فراتر از مرزها؛ تقسیمات سیاسی کشورها، امروز بیش از آنکه مبنایی برای خودمختاری باشد، حد و مرزی برای اداره بهتر جهان است؛ چیزی شبیه به مرزبندی استانها در یک کشور.
در چنین جهانی که به سمت یگانگی پیش می رود، نه کشورگشایی موضوعیت دارد و نه تحریم و بستن مرزهای یک کشور. در چنین جهانی، آنچه ایجاد قدرت می کند، نه ارتش های نظامی یا حتی سرمایه اقتصادی، بلکه فرهنگ و علم و تکنولوژی است. این جهان، جهانی برپایه پژواک عملکردهاست و اگر در یک کشور به هر دلیلی جنگی خانمان سوز به راه افتاد یا فقری فراگیر حاکم شد، دیگر کشورها نمی توانند خود را از پیامدهای آن در امان بدانند.
آنها که ویروس کرونای اقتصادی و سیاسی در این سو و آنسوی جهان می پراکنند، باید متوجه این واقعیت باشند که این ویروس دیر یا زود در کشور خودشان قربانی می گیرد و مگر تجربه داعش چیزی به جز این را نشان داد؟

18

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها