گفت‌وگو با نعمت‌الله فاضلی؛ انسان‌شناس و استاد دانشگاه

ویروس کرونا و زیست جهان وطنانه شهروندان ایرانی

شیوع جدیدترین ویروس از خانواده ویروس کرونا که با صدمه زدن به دستگاه تنفسی فوقانی انسان، موجب عفونت تنفسی و در بیماران مبتلا به بیماری قلبی و تنفسی منجر به مرگ می‌شود، نگرانی‌هایی را در سطح جهانی و ایران بوجود آورده است.

ویروس کرونا و زیست جهان وطنانه شهروندان ایرانی

وضعیت جدید موجب شده که اندیشمندان و صاحب نظران ایرانی، هر یک از دیدگاه خود به تحلیل تحولات مرتبط با شیوع این ویروس و بیماری مرگبار تنفسی ناشی از آن بپردازند.

دکتر نعمت الله فاضلی ، انسان شناس نیز از منظر انسان شناسی اجتماعی، در روزهای گذشته در همین خصوص اظهاراتی داشته و روزنامه ایران، به منظور تشریح و توضیح دیدگاه تخصصی این استاد دانشگاه در همین زمینه، با وی گفت و گو کرده است که متن آن را می خوانید.

**در روزهای اخیر و پس از شیوع ویروس کرونا، رئیس سازمان نظام روان شناسی و مشاوره ایران و برخی نهادهای غیر دولتی فعال در حوزه کودکان و کودکان کار در نامه های جداگانه به وزیر بهداشت، نسبت به شیوع این ویروس و بیماری ناشی از آن اظهار نگرانی کرده بودند.

برخی جامعه شناسان ایرانی هم با اشاره به وضعیتی که شیوع این ویروس بیماری زا ایجاد کرده، گفته اند حوادث و رخدادهای متعدد تلخی که در سال 1398 در ایران از سیلاب ها گرفته تا گسترش ترس عمومی از شیوع کرونا رخ داده، ممکن است منجر به تنش های عصبی شود و آدم ها بی انگیزه شوند.

اما در یادداشتی که از جنابعالی منتشر شده، نگاه مثبتی نسبت به وقایع مرتبط با ویروس کرونا داشته و حتی تأکید کرده اید که در ایران انقلاب زندگی اتفاق افتاده و زندگی اهمیت پیدا کرده است. می خواهیم بدانیم شما بر چه مبنا به نوعی متفاوت از دیگران، تحولات و مسائل مربوط به شیوع ویروس کرونای جدید را در ایران ارزیابی می کنید؟

-ارزیابی من از ویروس کرونا، مثبت یا منفی نیست بلکه توجه من به موقعیت پیچیده ای است که فاجعه در جوامعی مثل ایران، می توانست ایجاد کند. منظور من از موقعیت پیچیده، این است که جوامعی مثل ایران یعنی جوامعی که تغییرات سیستماتیک، سازمان یافته و عقلانی شده، در آن به کُندی صورت می گیرد، تغییرات عموماً هنگامی تحقق پیدا می کنند که فشارهای شدید ساختاری در نتیجه بحران ها و شوک های جمعی، به وجود بیاید.

ما اگر به تاریخ ایران و به طور خاص تاریخ معاصر توجه کنیم، متوجه این واقعیت می شویم که ما تحت فشارهای ساختاری و بحران های بزرگ، تغییر می کنیم.

اساساً بحران ها، ما را وادار می کنند به این که درباره ذهینت های جمعی، باورها، ارزش ها، نگرش های تاریخی، سنت ها، عادات و به طور کلی «فرهنگ» به تأمل و تفکر کنیم.
این تأمل، فقط تأملی نیست که نویسندگان، روشنفکران و دانشگاهیان، انجام بدهند بلکه منظور من، تأمل جمعی و یادگیری اجتماعی است و این که عامه مردم در نتیجه بحران و درگیری، ناگزیر می شوند که ناخودآگاه، به خودشان، رفتارها، عادت ها، ذهنیت ها، رسوم، آئین ها، اعتقادات و ایدئولوژی هایی که درگیرش هستند، حساس شوند.

به همین دلیل می گویم که کرونا، در فضای امروز ایران نشانه و سمبل همه تنش هایی است که در کشور ما وجود داشته و دارد. نکته مهم درباره کرونا، این است که کرونا، بدن های فردی ما را به حوزه عمومی کشانده است.

فرهنگ، زمانی امکان تغییر و درگیر شدن در حوزه عمومی را پیدا می کند که با جسم و بدن آدمی، تماس برقرار شود. در جامعه ایران بیماری ها، قحطی و هر چیزی که بدن ما را تحت تاثیر خودش قرار بدهد، موقعیت های تاریخی و اجتماعی را به وجود می آورد که مردم یعنی عامه مردم و گروه های اجتماعی که دیگر لزوماً دانشگاهی نیستند، به گفت و گو و بحث درباره وضعیت خودشان بپردازند.

در این چند روز که موضوع کرونا در ایران مطرح شده، مردم از طریق شبکه های اجتماعی، رسانه ها، گفت و گوهای تلفنی و موبایلی و بحث های رو در رو و روزانه، به شدت به بازاندیشی و تأمل درباره خودشان وادار شده اند.

**برخی جامعه شناسان به طور مشخص گفته اند که شواهد زندگی روزمره نشانه های خوبی از وضعیت ما ایرانیان ارائه نمی کند و دو قطبی انفعال و نفرت تا خشونت، محتمل ترین خروجی این وضعیت است. در نقطه مقابل، جنابعالی به طور مشخص گفته اید که با وضعیتی که کرونا ایجاد کرده، در اصل اهمیت یافتن زندگی در جامعه رخ داده است.
چه نشانه های از جامعه ما مشاهده کرده اید که به نظرتان بیانگر این است که از دید افراد، زندگی دارد اهمیت پیدا می کند؟

-صحبت من درباره زندگی، با تکیه بر اهمیت یافتن مقوله «بدن» و توجه بیش تر به «سلامتی» است. ما وقتی متوجه هوا می شویم که هوا، آلوده می شود و دچار تنگی نفس می شویم یا دستگاه تنفسی بدن ما، دچار بحران می شود.

ما زمانی متوجه زندگی می شویم که جسم، جان و بقای ما به خطر می افتد. منظور من از واژه «زندگی» عبارت از توجه به همه ارزش ها و باورهایی است که برای وجود مادی و انسانی ما، مهم است. در دهه های اخیر به شکل های مختلفی، مرگ در فضای فکری و اجتماعی ما ترویج شده.

اهمیت دادن به سلامتی و توجه به راهبردها، سیاست و خط مشی هایی که انسان را در کانون توجه قرار بدهد، در زمانی امکانپذیر می شود که مرگ به سراغ ما بیاید و ما تهدید شویم.

مجموعه شوک ها و ضربه هایی که به ویژه در سال 1398 به جامعه ما وارد آمده یعنی مسائل مربوط به تحریم، ر کود اقتصادی، بیکاری، سقوط هواپیمای اوکراینی، اعتراضات و تنش های سیاسی و جنگ منطقه ای و بین المللی، روی هم متراکم شده اند، روی جامعه فشار می آوردند و به نظر می رسد که جامعه، احساس خطر می کند.

این خطر، در کوتاه مدت و در همین لحظه ای که زندگی می کنیم عده ای را ناراحت می کند، عده ای را بیمار می کند، عده ای را افسرده می کند و عده ای را دچار چالش های جدی می کند اما پیامد میان مدت و بلند مدت، این موقعیت، بازاندیشی درباره تمام پیش فرض های فرهنگی و فکری بوده که بقاء را دست کم می گرفته، انسان را به حاشیه می رانده و به ارزش های مربوط به زندگی و سلامتی، اهمیت جدی نمی داده است.

وقتی که من می گویم «انقلاب زندگی»، منظور درباره امروز یا همین لحظه نیست. منظورم، پیامدهای ناخواسته این موقعیت است.

ما در سال های آینده متوجه خواهیم شد که این گفت و گوهایی که در شبکه های اجتماعی، رسانه ای و زندگی روزمره و گفت و گوهای رو در رو و روزمره میان مردم، درباره مسائل مختلف از جمله سلامتی، خرافات و انسان انجام می شود، پیامدهای خودش را آشکار می کند. به اعتقاد من، وضعیت موجود، تغییرات برگشت ناپذیر ایجاد می کند.

**نهادهای غیر دولتی مثل سازمان نظام روان شناسی و مشاوره ایران که رئیس آن به وزیر بهداشت نامه نوشته و اعلام کرده که ترس، استرس، اضطراب و نگرانی ناشی از ویروس کرونا تمام شهروندان و خانواده ها را درگیر کرده است.

یا این که برخی فعالان حوزه مددکاری اجتماعی می گویند وحشت مردم از ویروس کرونا را می توان با اطلاع رسانی کاهش داد و برخی استادان حوزه جامعه شناسی، تبعات احتمالی وضعیت فعلی را دو قطبی انفعال و خشونت را می دانند.
این وضعیتی که به خاطر شیوع ویروس کرونا و بیماری عفونت تنفسی ناشی از آن به وجود آمده، آیا ترس و اضطراب و وحشت به معنای واقعی در جامعه ایجاد کرده است؟

-اگر از منظر روان شناسی و روان شناسی اجتماعی نگاه کنیم، اضطراب و دلهره و التهاب، رخ داده است و تشدید هم خواهد شد. چیزی که من تحت عنوان «انقلاب زندگی» نامیده ام، از درون همین وحشت بیرون می آید و نه از درون جامعه ای که حالش خوب باشد و هیچ مشکلی نداشته باشد.

چرا که جامعه ایران، از نوع جوامعی نیست که وقتی حالش خوب هست، خودش را به طرف تغییرات فرهنگی بنیادین سوق بدهد. انقلاب زندگی، به معنای بازاندیشی انتقادی درباره تمام آموزه هایی بوده که در دهه های اخیر ارائه شده و جسم، بدن و وجود انسان، در اولویت نبوده و در کانون گفتمان سیاست ها نبوده است.

**در کشورهایی که تغییرات فرهنگی و فکری بنیادی را در حالت عادی در خودشان ایجاد می کنند، وقتی که بحران هایی مثل شیوع ویروس کووید 2019 یعنی ویروس کرونای جدید رخ می دهد چه وضعیتی دارند و چگونه با این نوع مسائل و مشکلات برخورد می کنند؟

-مواجهه هر کشوری با پدیده های جمعی بزرگ یا بزرگ دامن و با گستردگی وسیع مثل ویروس کرونا، متاثر از ویژگی های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی خودشان است. برای مثال، در کشوری مثل کُره جنوبی، گسترش ویروس کرونا و سیاست های مواجهه با آن، درگیری مردم را با طب سنتی و پیش شرط های پیشامدرن مربوط به بدن، ایجاد نکرده است. یا کشورهای دیگری مثل ایالات متحده آمریکا و بریتانیا و غیره، این وضع پیچیده را ندارند ولی این وضع، مربوط به ایران و کشورهای شبیه ایران است.

الان همه فرهنگ ما، درگیر مساله ویروس کرونا شده. نکته دیگر این است که جامعه ایران از نظر نظام بهداشتی و سلامت، با جوامع دیگر فرق می کند. به این معنا که در ایران، سیستم یا نظام سلامت ما، «درمان محور» و «پزشک محور» است.

در حالی که سیستم سلامت ایالات متحده، چین و کروه جنوبی، «بهداشت محور» است. نتیجه این وضعیت این است که در جامعه ای مثل ایران، بحرانی مثل «کرونا» دارد ما را به یک تجربه می رساند و آن، این که ما برای داشتن یک جامعه سالم، نیازمند داشتن نظام سلامتی مبتنی بر پیشگیری و بهداشت هستیم.

**جدا از موضوع پیشگیری در نظام سلامت بهئاشت محور، چه ویژگی یا ویژگی های شاخص دیگری می توان برای آن برشمرد؟

-لازمه نظام سلامت «بهداشت محور» و نه «درمان محور» این است که همه دانش ها یعنی علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم بهداشتی و دانش های دیگر در کنار پزشکی، از اهمیت و اعتبار کافی برخوردار باشند.
در نظام سلامت ایران، تمام علوم طرد شده اند به جز پزشکی. وقتی که بحرانی مثل ویروس کرونا به ما هجوم می آورد، ما متوجه می شویم نظام سلامت «پزشک محور»، چه ضعف های بنیادی دارد. من فکر می کنم اگر ویروس کرونا و بحران آن ادامه پیدا کند، یکی از پیامدهای آن، این می شود که بعد از این بحران، نظام سلامت ایران به سوی این خواهد رفت که تمام دانش ها و تخصص ها را در نظام سلامت ادغام کند.
در حال حاضر، تعداد جامعه شناسان، اقتصاددانان، مورّخان و فعالان حوزه مطالعات فرهنگی و انسان شناسی که درگیر نظام سلامت هستند شاید به صد نفر هم نرسد. این امر یعنی عدم درگیری، عدم مشارکت و عدم بهره برداری از دانش های انسانی و اجتماعی، در حوزه سلامت، باعث می شود که درک ما از سلامت، یکسویه باشد و سلامت را فقط از یک جنبه ببینیم.
در حالی که بدن آدمی، فقط جسم نیست و بدن آدمی، بدن اجتماعی شده و بدن فرهنگی شده است. بدن فرهنگی و اجتماعی شده، برای مدیریت کردن خودش، نیازمند دانش های انسانی و اجتماعی است. این تفاوت ما با کره جنوبی، چین و کشورهای دیگر است.

**در سطح بین المللی و پس از شیوع ویروس کرونا، سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که اطلاعات درست و نادرست درباره ویروس کرونا، در اینترنت و شبکه های اجتماعی منتشر شده.

در این زمینه شرکت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی معروفی از قبیل گوگل، فیسبوک، اینستاگرام اعلام آمادگی کردند که در زمینه پایش اطلاعات و معرفی مراجع معتبر به کاربران کمک می کنند تا نفرت و غافلگیری به وجود نیاید.
این اقدامی است که در حوزه زبان پُر طرفداری مثل زبان انگلیسی انجام شده. در صورتی که اطلاعات غیر علمی و ضد و نقیض زیادی به زبان فارسی در زمینه ویروس کرونا منتشر شده که به جای کمک به کنترل بیماری آن، ممکن است منجر به شیوع آن شود.

از دید جنابعالی به عنوان انسان شناس، این وضع چه آسیب هایی را ایجاد کرده یا ایجاد می کند؟

-این که در شبکه های اجتماعی و رسانه ها، مجموعه وسیعی از گفت و گوها و آگاهی معتبر و نامعتبر، به وجود می آید، هیچ تردیدی نیست. در نظام سلامت ما، باید ما آمادگی پیدا کنیم که حوزه عمومی انتقادی سلامت شکل بگیرد.

لازمه این که حوزه عمومی سلامت، کارآمد باشد این است که باید سواد رسانه ای سلامت انتقادی در جامعه ما توسط دانشگاه ها، مدارس و رسانه ها، به کمک جامعه شناسان، متخصصان علوم ارتباطات، مورّخان، محققان مطالعات فرهنگی و دانش های دیگر آموزش داده شود.

ما باید به این واقعیت، اِشراف پیدا کنیم که اولاً حوزه عمومی سلامت به اندازه نهادهای پزشکی، برای سلامت جامعه ضروری هستند. یعنی امروزه سلامت، فقط بیمارستان، درمانگاه، کلینیک، آزمایشگاه و دانشگاه علوم پزشکی نیست.

سلامت مستلزم و همراه با رسانه ها، شبکه های ارتباطی، روزنامه های و شبکه های اجتماعی است.

نکته دوم این است که حوزه عمومی سلامت، امروزه صرفاً حوزه ملی نیست بلکه جهانی شده است. حوزه عمومی سلامت جهانی که ما هم عضو آن هستیم، حوزه گسترده ای است که چند فرهنگی و چند زبانی و به طور کلی، متکثر است.

نظام سلامت در ایران و هر کشوری، زمانی می تواند کارآمد و موثر باشد و سلامت شهروندان را تامین کند که شهروندان خودش را در موقعیت جهانی شده و زیست جهان وطنانه، تعریف کند.

نظام سلامت باید این آمادگی را داشته باشد که شهروندان ایرانی، دیگر فقط ایرانی نیستند بلکه ایرانی ـ جهانی هستند. این مفهوم یعنی زیست جهان وطنانه برای شهروندان ایرانی، از حیث سلامت اهمیت چشمگیری دارد.

ویروس کرونا، برای اولین بار به طور آشکار به ما نشان داد که زیست جهان وطنانه برای شهروندان ایرانی می تواند بسیار مخاطره آمیز باشد. اگر نظام سلامت ما می خواهد شهروندان ایرانی را سالِم نگه دارد، باید این موقعیت جهان وطنانه را بشناسد.

**بنا به علت‌های مختلف به صورت نسبتاً افراطی از شبکه های اجتماعی استفاده می شود، برخی افراد به نوعی به التهابات ناشی از شیوع ویروس کرونا و کمبود اقلام بهداشتی دامن می زنند و اخبار ناخوشایند را به دوستان و اقوام و افراد دیگر منتقل می کنند.
با توجه به این که ما پایش اطلاعات را به صورت مدنی نداریم و شبکه های اجتماعی از قبیل فیسبوک و توئیتر اطلاعات واقعاً نامعتبر به زبان فارسی را حذف نمی کنند، آیا ارسال و دریافت پیاپی همه نوع اطلاعات درست و غلط درباره مشکلات مربوط به ویروس کرونا، باعث افزایش استرس و فشار روانی می شود یا نه؟

-واقعیت این است که رسانه ها می توانند هراس جمعی را به وجود بیاورند اما به طور همزمان، امروزه رسانه ها متکثر هستند و چندین منبع دارند. به همین دلیل، می خواهم بگویم اگر چه می توان این واقعیت را تایید کرد که برخی اطلاعات و گفت و گوها، از اعتبار کافی برخوردار نیستند و ممکن است برای لحظاتی، روی شهروندان تاثیر بگذارند اما همان شهروندان، لحظاتی دیگر، خبرهایی دریافت می کنند و تصاویری را می بینند و گفت و گوهایی را تجربه می کنند که داده های پیشین را ابطال کرده یا تعدیل و تلفیق می کند.

نکته مهمتر این است که در همین موقعیت فعلی، اگر همین رسانه ها و شبکه ها نبود، وضعیت به مراتب بحرانی تر و بدتر بود. الان مردم، چیزی که دارند رسانه و شبکه های اجتماعی است که گفت و گو کرده و بتوانند یک نوع همدلی ایجاد کنند.

**به هر حال، نسبت به صد سال پیش، وضعبت ما از نظر رعایت اصول بهداشتی مثل شستن دست ها بهتر شده و معمولاً هر واحد مسکونی حکام و توالت دارد. از طرف دیگر، ما می دانیم که ویروس کرونا، سنگین است و در زمان خروج از طریق قطرات عطسه و سرفه فرد مبتلا و آلوده، نمی تواند مسافت زیادی را طی کند و همراه با آن قطرات، روی سطوح مختلف فرود می آید.

به همین دلیل احتمال این که ویروس کرونا، ضربات مهلکی به جامعه ما وارد کند، وجود ندارد. در وضعیت فعلی، چه کارهایی را می شود انجام داد که جامعه ما تلفات و خسارت کمتری داده و با سلامت روانی بهتری این روزها و هفته ها را پشت سر بگذارد؟

-تجربه های جهانی، جلوی روی ما هست و کشورهای چین و کره جنوبی در این زمینه موفق بودند. در تجربه های آنها، اول این که سیاست محدود سازی و محصور سازی ویروس از طریق قرنطینه کردن، جلوگیری از اجتماعات و تعاملات رو در رو و تماس های فیزیکی میان شهروندان وجود دارد.
دوم این که راه های مهار موثر این ویروس، استفاده از ماسک بهداشتی یا مواد ضد عفونی کننده است. نکته سوم، آموزش های اجتماعی و فرهنگی وسیع به مردم است که خودشان برای مبارزه با این ویروس بسیج شوند.

چهارمین نکته، دادن حس اعتماد اجتماعی به شهروندان است. یعنی رسانه ها، دولت و حکومت و سازمان های مسئول در حوزه سلامت، از شفافیت و پاسخگویی برخوردار باشند و رفتار و عملکرد مورد پذیرش جامعه را نشان بدهند.

نکته پنجم، این است که ویروس کرونا اگر چه تنش های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به وجود آورده ولی مثل هر چالش دیگری، پیامدهای بزرگ سازنده هم داشته باشد.
مهمترین کاری که ویروس کرونا انجام می دهد این است که مساله سلامت را از داخل اتاق شوراهای تخصصی و جلسات و پشت درهای بسته نهادها، به حوزه عمومی می کشاند. لازمه سلامت در جامعه این است که حوزه عمومی سلامت، پُر رونق باشد.

حوزه عمومی، جایی است که مردم امکان یادگیری اجتماعی و امکان پرسشگری و استیضاح سیاستمداران و نهادهای سلامت را دارند. حوزه عمومی، جایی است که شهروندان فرصت دارند تا دانش جمعی برای سلامت تولید کنند. حوزه عمومی، جایی است که نقص های ساختاری نظام سلامت مثل پزشک محور بودن آن را به چالش بکشند.

اتفاقی که در روزهای اخیر رخ داده این است که کسانی که الان در حوزه عمومی گفت و گو می کنند، دیگر فقط پزشک ها نیستند و روان شناسان، مددکاران، متخصصان مشاوره، جامعه شناسان، مورّخان، فیلسوف ها و حتی شهروندان عادی، دارند به حوزه عمومی می آیند.

منبع: ایران

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها