خاطرات آیتالله هاشمی؛ ۲ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶:
خبر رسید پسر حسن روحانی فوت کرده / ظواهر نشان میدهد که احتمالاً در حال ور رفتن با اسلحه، از دستخودش در رفته
خبر رسید، پسر دکتر روحانی فوت کرده است. خیلی متأثر بود و گفت، دیشب در خانه با گلولهای کشته شده است. ظواهر نشان میدهد که احتمالاً در حال ور رفتن با اسلحه، از دستخودش در رفته، ولی احتمالات دیگری هم مطرح است.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
در منزل بودم. متناوباً باران و برف مىباريد؛ هوا سرد شده است. به اندازه كافى مطالب و گزارشهاي خواندنى آوردهام و مشغول مطالعه هستم.
آقاى [سيد محمد]ميرمحمدى، [رييس دفتر رييسجمهور] اطلاع داد كه سرانجام توافق وزارت كشور و شوراى نگهبان در مسأله هيأت اجرايى انتخابات تهران بهدست آمده است.
آقاى [علي] موحدى ساوجى آمد. دربارة مسايل انتخابات و امور قضايى صحبت كرديم. آقاى [عباس] صفريان آمد؛ متقاضى سفارت در مراكش بود. گزارش كميسيون در ژنو را داد. شب هم بعضى از بستگان آمدند. آقاى [سيدهادي] طباطبايى، انتقادى به مديريت شركت نيشكر خوزستان داشت.
محسن براى سفر به بلژيك و ثبت نام در دوره دكتراي [مهندسي مكانيك] خداحافظى كرد.
سال ۱۳۷۲
ديشب هم كمى برف باريده. با همشيره فاطمه و كاظم سحرى خورديم. پيش از ظهر به دفتر رفتم. آقاى [مسیح]مهاجرى، [مدير مسئول روزنامه جمهوري اسلامي] آمد؛ اصرار دارد كه براى افتتاح چاپخانه روزنامه جمهورى اسلامى بروم. آقايان [محمد]خاتمى، [مشاور رييسجمهور]، [محسن]نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [محمدعلي] نجفى، [وزير آموزش و پرورش] آمدند. كمى دربارة حوادثِ جارى روسيه و سياست خارجىمان مذاكره شد.
آقاى [حسين] محلوجى، [وزير معادن و فلزات] آمد. دربارة آقاى [محمدتقي] بانكى، معاونش و [محسن]كلاهدوز و شركت فولاد و شركت مس صحبت شد. گفتم بهتر است براى ورود محصولات فولادى و پتروشيمى كه مواد پايه و خوراك صنايع كشورند، تعرفهاى نبنديم.
آقايان حلاجيان و شهسوارى با مهدى آمدند. راجع به اصلاح منزل و تغييرات آن صحبت كرديم و تصميمنهايى اتخاذ شد. با محسن در رفسنجان تلفنى صحبت كردم و گفتم تعمير خانه پدرى در بهرمان نوق را انجام دهند.
تلفنى با رهبرى كه در شمال هستند، در مورد برنامه عيد فطر و اينكه بايد براى احتمال عيد بودن چهارشنبه يا پنجشنبه آماده باشيم، صحبت كردم. عصر فيلم جديد «از كرخه تا راين» را ديدم. كارگردان آن نيز توضيح مىداد؛ جالب است اما اشكالاتي هم دارد.
عصر به خانه برگشتم. احمدآقا آمد و از سفرش به اسپانيا تعريف كرد؛ از آلمانىها به خاطر تفتيش بدنى ايشان در فرودگاه گله داشت. اطبا گفتهاند كه براى جلوگيرى از تشديد كسالتش، به داخل شهر تهران كه آلوده است، نرود.
در گزارشها، هنوز مسأله روسيه در صدر است. پارلمان تشكيل شده و از دادگاه قانون اساسى خواسته كه دربارة اقدام يلتسين نظر بدهد كه اگر خلاف قانون اساسى باشد، مىتواند به استيضاح يلتسين بيانجامد. شكست حزب سوسياليست فرانسه در انتخابات مجلس، خبر مهم ديگر است.
سال ۱۳۷۳
بعد از نماز و ورزش و استماع اخبار، در ساحل دريا پيادهروى کردم. صبحانه را دستهجمعى خوردیم. بولتنها را مطالعه نمودم.
محسن آمد. راجع به گران اجرا شدن بعضى از طرحهاى مهم نفت و معادن و فلزات از قبیل پالايشگاههاى هرمزگان، اراك و سكوى ابوذر و کارخانه فولاد آلياژى گفت كه به خاطر ارزان بودن ارز، در گذشته اهميت زيادى به آنها داده نمىشد و هماكنون وضع دارد اصلاح مىشود. در عين حال، بعضاً كساني كه با پيگيرىهاى [دفتر] بازرسى ويژه [رییسجمهور]، منافع خود را در خطر میبینند، عكس العمل نشان میدهند.
آقايان يزدانپناه و الويرى آمدند. درخواست تسريع در ابلاغ آیيننامههاى جديد مناطق آزاد را داشتند و خبر از تصويب چند منطقه حراست شده در روزهاى آخر سال گذشته را دادند كه بناست تا زمان اجرا سرّى بماند. گزارش وضع مناطق آزاد را دادند. از دريا استفاده كردم.
عصر از شهركِ در دست احداث «صدف» كه بناست زمينهايش را بفروشند، بازديد كردم. منابع آب زيرزمينى كه به صورت قنات و پایاب كشف شده را نيز ديدم. قرار شد به وضع اصلى برگردانند تا معلوم شود كه براى آب بوده، يا ارتباطات دفاعى زيرزمينى.
از فضاهاى سبز جديد و گلكارىهای فراوان اطراف خيابانهاى اصلى جزيره و مزارع تحقيقات كشاورزى و پرورش گل و گياه بازديد كرديم كه جالب است. چراغانى درختها و نصب بلندگو در جزيره و پخش آهنگها و سرودهاى شاد و هواى خوب و تميز، جزيره را شاداب كرده است.
از بندر و مسجد جديد شيعه و خيابانها هم بازديد شد. همچنین از يك پروژه ساختمانى جديد كه خانههاى چوبى مىسازد، بازديد كردم؛ چوبها را به صورت قطعات پيشساخته، از آمريكا آوردهاند؛ به نظرم رسيد كه خيلى گران قيمت گذاشته است.
سال ۱۳۷۴
از ديروز كه به كيش وارد شديم تا اين ساعت، متناوباً باران مىبارد. بارش اين همه باران كمسابقه است. تقريباً در سراسر منطقه جنوب شرقى كشور، وضع چنين است. وقتم را با مطالعه و قدمزدن در ساحل دريا گذراندم. مقدارى هم با مهدى، سوار يك قايقپدالى شديم و در دريا به تفريح گذرانديم. باران گرفت، به ساحل برگشتيم.
آقاى [محمود] واعظى آمد و براى اظهارات سخنگوى وزارت امور خارجه، در اعتراض به وسعت حضور نيروهاى مسلح تركيه در خاك عراق، مشورت كرد. گفتم متن اظهارات آقاى [سلیمان] دميرل، [رییسجمهور ترکیه]، با من در مذاكره تلفنى ديده شود؛ اگر خلاف آن اظهارات عمل كردهاند، اقدام شود.
عفت عصر به بازار رفت؛ به خاطر گرانى كالاها، چيزى نخريده بود. به خاطر بالارفتن قيمت دلار، كالاهاى خارجى در اينجا گرانتر شده است. ظهر خانواده اخوى احمد آمدند و ناهار با ما بودند. به همگى عيدى دادم.
سال ۱۳۷۵
هوای کیش خوب بود. بیشتر به استراحت و قدم زدن گذشت. به خاطر اینکه تعمیر بعد از طوفان در دست انجام است، سامانی نداریم. ساعتی به گشت در جزیره گذراندیم. از مرکز آموزش، مرکز پیام، موزه و ساختمان عظیم دردست ساخت برای امور تجاری و هتل و خدماتی از بخش خصوصی بازدید کردم.
عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. مصاحبهای در مورد خاطرات قبل از انقلاب انجام شد. خبر رسید، [محمد روحانی]، پسر دکتر [حسن] روحانی، [نایب رییس مجلس و دبیر شورای عالی امنیت ملی]، در اثر حادثهای فوت کرده است. با ایشان تلفنی صحبت کردم. خیلی متأثر بود و گفت، دیشب در خانه با گلولهای کشته شده است. ظواهر نشان میدهد که احتمالاً در حال ور رفتن با اسلحه، از دستخودش در رفته، ولی احتمالات دیگری هم مطرح است؛ در حال بررسی هستند. پیام تسلیتی برای پخش فرستادم.
صبح و ظهر و شب در سواحل دریا قدم زدم. در مجموع گزارشهای جهانی، سال را پُرحادثه میبینم. بین آمریکا و چین، بر سر تایوان، تشنج روزافزون است. صلح خاورمیانه [میان اسراییل و فلسطین]، به نفس افتاده و حیثیت آمریکا در معرض خدشه است. در روسیه، کمونیستها در پارلمان اکثریت دارند و اعلان هدف بازگشت به شوروی سابق، خیلیها را نگران کرده و علاوه بر آن، فکر گسترش ناتو به سمت شرق هم مایه نگرانی شدید روسیه است.
در بحرین هم درگیری رو به افزایش است. افغانستان و عراق هم کانونهای چرکین دیگری هستند. بوسنی و هرزگوین هم هنوز مشکلاتگ زیادی تا صلح واقعی دارد. الجزایر، قرهباغ، تاجیکستان، گرجستان و سومالی هم خونچکانند. اختلاف ایران و آمریکا هم رو به شدت است. اکثر این موارد در سال گذشته هم بوده و کهنه شده است. مسایل کشمیر، دو کره، لیبی، سودان، رواندا، لیبریا، سیرالئون و جنوب فیلیپین را هم باید اضافه کرد. چچن، ایرلند، کوبا و اخیراً کراچی پاکستان هم مسایل جدی دارند.
سال ۱۳۷۶
ساعت یازده از كيش به سوى اسلام آباد [پایتخت پاکستان] پرواز كرديم. بدرقه رسمى نداشتيم. ساعت سه به وقت پاكستان، در فرودگاه اسلام آباد فرود آمديم. آقاى [فاروق] لُغارى، [رییسجمهور پاکستان] در فرودگاه استقبال كرد و دختربچه ايرانى خيرمقدم گفت. به اقامتگاه -كاخى از يكي از ايالتهاى پاكستان- رفتيم؛ جاى خوبى در كنار ارتفاعات سرسبز است. ترتيب خوبى براى اقامتگاههاى میهمانها دادهاند.
بيش از پنجاه هيأت از پنجاه كشور به مناسبت پنجاهمين سال استقلال پاكستان آمدهاند. سازمان كنفرانس اسلامى هم اجلاس فوقالعاده برقرار كرده است. پاكستانىها تلاش كردند كه آن را تبديل به اجلاس كامل كنفرانس اسلامى كنند؛ براى اينكه باعث تضعيف يا تأخير اجلاس تهران نشود، ما جلوگيرى كرديم. از 54 كشور اسلامى، فقط 11 ریيسجمهور آمدهاند و بقيه در سطوح پايينترند.
بعد از نماز ظهر و عصر، خانم حَسينه [واجد]، نخستوزير بنگلادش، براى ملاقات به اقامتگاه آمد؛ بيشتر حرفهاى اجرايى را وزير امورخارجهاش ميزد. از توافقى كه با هند در مورد تنظيم و تقسيم آب رودخانههاى مرزى و مشتركشان كردهاند، اظهار خوشحالى كرد؛ واقعاً هم كار مهمى است. دولت قبلي در اين خصوص ناموفق بود و ما را ميانجى كرده بود كه هند را تابع كنيم. گويا دولت هند با اين حزب بنگلادش هماهنگ است و با دولت سابق ناهماهنگ بود. اظهار تمايلكرد كه به ايران بيايد. خواست كه براى مهار و بهرهگيرى از آب فراوان كه با اين تفاهم بهدست آوردهاند، كمكشان كنيم. مدعى بودند كه به طور میانگین حدود 1000 مترمكعب آب در ثانيه وارد بنگلادش مىشود. اظهار عدم اطمينان به اين رقم كردم؛ تقريباً به اندازه همه آب رود نيل است.
سپس آقاى معراج خالد، نخستوزير موقت پاكستان در دوران انتقالی آمد. از روش اداره دوران بحران ايشان تعريف كردم. فعلاً ریيس دانشگاه بينالمللى اسلامى است. گفت حدود سه هزار دانشجو از مقطع كارشناسى تا دكتری دارند. از ما براى تأسيس و تصويب رشته آموزش زبان فارسى كمك خواست. از سابقه درخشان ادبيات فارسى در شبهقاره هند و ضرورت احيای آن صحبت زيادى كرد؛ وعده كمك دادم. سئوالات زيادى از برنامهها و درسهاي طلاب آنها كردم؛ شصت نفر طلبه دارند.
سپس آقاى نواز شريف، نخستوزير پاكستان آمد. از پيروزى درخشان حزبش در انتخابات و اينكه بدون احتياج به ائتلاف، با اكثريت قاطع مجلس، دولت تشكيل دادهاند، اظهار شادمانى كرد و مشكل بدهىهاى خارجىشان را مطرح نمود؛ خواستار همكارى بيشتر با ايراناند. گفت اعلان كرده که آماده مذاكره با هند بر سر مسأله دو كشور است؛ توافق داشتيم كه كشمير و افغانستان، دو دردسر جدى براى آنها است.
به سفارت رفتيم. در بين راه، راننده و افسر همراه كه زبان فارسى هم كمى بلدند، توضيحاتى دادند. در سفارت ايران، با جمعى از علماى شيعه و سنى ملاقات داشتيم. از اقدامات سازنده، اظهار قدردانى كردند و تقاضاى توجه بيشتر به مسایل كشمير و نيز كمك به پاكستان براى حل مشكل بدهىهاى خارجى آن نمودندكه خطرساز شده است
سپس ریيس حزب جماعت اسلامى جداگانه صحبت كرد و نظر ما را دربارة مسایل افغانستان خواست و اظهار آمادگى كرد كه به اجراى نظر ما كمك كنند؛ روى طالبان نفوذ دارند. گفتم خوددارى از جنگ و تلاش براى حل مسایل از طريق مذاكره، با حضور همه گروهها. آقاى سيدساجد نقوى، [رهبر شیعیان پاکستان] دربارة خطرساز شدن اختلافات فرقهاى و اوج كشتار از سوى دو طرف شيعه و سنى، جداگانه صحبت كرد و خواست كه خطر را براى دولت پاكستان توضيح بدهیم و بخواهيم كه مهاركنند.
سپس انجمن طرفداران زبان فارسى، شامل اُدبا و دانشمندان از ايالت مختلف پاكستان آمدند. لوح سپاسى براى خدمات من به جهان اسلام تقديم كردند. [آقاي كاظمي شاد] شاعرشان، شعرى در وصف من سروده بود كه خواند و هر يك از آثار ادبى خود هديهاى دادند. من هم از تلاششان تشكر كردم و قول كمك دادم.
سپس در جمع كاركنان سفارت و ايرانىهاى مقيم پاكستان شركت كردم. گروه سرود دختران مدرسه ايرانى، سرودى در وصف من اجرا كردند كه معلمشان سروده بود. گفتم هديهاى به آنها بدهند. براى مدرسه يك مينىبوس خواستندکه قبول كردم.
سفيرمان آقاى [محمدمهدی] آخوندزاده، گزارش داد و از سرفرازى ايرانيان در خارج به خاطر برنامههاى سازندگى ايران گفت. براى آنها صحبت كوتاهى كردم و خواستم از ناامنىهاى اخير كه پس از شهادت [محمدعلي رحيمي]، رايزن فرهنگىمان در لاهور پيش آمده است، نهراسند. شام صرف شد و به اقامتگاه آمديم. با خستگى خوابيدم. عفت و فائزه و بدرى خانم مرعشى، [خواهر همسرم] هم با من به سفارت آمده بودند.
منبع: انتخاب
24
رفسنجانی خانوادگی میرفت سفر خارج . خدا لعنتشون کنه
شما اطلاعی از محل تامین منابع سفرش داری .اگه داری رو کن و اگه نداری هم بیخود تهمت نزن که اون دنیا جواب داره .اگرم ایشون خبط و خطائی کرده اون دنیا داره جواب میده
به قول کاربرناشناس اگرخبط وخطایی داره اون دنیا داره جواب پس میده ولی اگرنداشته باشه توچطور می خواهی جواب پس دهی البته اگراعتقاد داشته باشی که یقینا نداری اگرداشتی چشمانتو نمی بستی ودهان توبازکنی
شما هم بی اطلاع دفاع نکن چون در هر دو دنیا مسئولی
قصدمن دفاع نبود شایدبیشترازشما ازانهامتنفرم ولی شجاعت این نیست که ازکسیکه نمیتواندازخودش دفاع کند بدگویی کرداگر زنه بود مطمعا باش یکی ازمنتقدانش بودم اما نیست که جواب بدهد
بله پول ملت ایران بیت المال بود ومفت بعد شد سردار سازندگی
چقدر خوش میگذروندن
اره داشته با اسلحه ور میرفته کشته شده باشه گوشهای ما دراز چطور بعد کشته شدن پسرش کل خانواده از هم پاشید روحانی تجدید فراش کرده دیگه کسی از خانواده قبلی روحانی خبری نداره باشه شما راست میگی ولی دیگه گوش ملت مثل دهه ۷۰ دراز نیست
خدا رحمت کند ایشان را ولی نمی دانم خواهر همسر در سفر رسمی چه می کرده ؟!
الان باید جواب بخور بخور بدری خانم درسفر رسمی با پول ملت بدبخت را بدهد اگرحساب وکتابی باشد من به اندازه سهم خودم نمی گذرم