کویر؛ از نگاه شریعتی تا دورهمیهای لاکچری
سوگل دانائی
"شب کویر! این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند. آنچه میشناسند شب دیگری است، شبی است که از بامداد آغاز میشود. شب کویر به وصف نمیآید. آرامش شب که بیدرنگ با غروب فرا میرسد ـ آرامشی که در شهر از نیمه شب، در هم ریخته و شکسته، میآید و پریشان و ناپایدار ـ روز زشت و بیرحم و گدازان و خفه کویر میمیرد و نسیم سرد و دلانگیز غروب آغاز شب را خبر میدهد."
اینها جملات دکتر علی شریعتی در کتاب کویر هستند، کتابی که پس از خواندن آن میتوانید در ستایش زیبایی کویر ساعتها بنویسید و احتمالا ترغیب شوید که یکبار هم که شده به کویر نزدیک محل زندگیتان سفری کوتاه داشته باشید.
حدود 10 سال پیش بود که برای اولین بار متوجه شدم، جاذبهای در آسمان کویر وجود دارد که میتواند یک انسان را ساعتها سر به هوا نگه دارد. میتواند ساعتها در سرما و گرما چشمانتان را به آسمان بدوزد و شما را درگیر ستارگانی کند که گذشتگان برای هرکدام افسانه و قصهای ساختهاند. از آن زمان تاکنون سعی در اشتراک این علاقه با بقیه دوستانم داشتم. کمتر کسی بود که وقتی از زیباییهای آسمان شب با او حرف می زدم احساس نامطلوبی از حرفهای من پیدا کند.
در این چند ماهه اخیر و باتوجه به شنیده شدن اخباری که میزان حضور موجودات فضایی را در ذهن افراد دور از نجوم بالا می برد به این مساله مانند یک فعالیت تحقیقاتی نگاه کردم و از جامعه آماری حدود 50 نفره ای که اطرافیانم را تشکیل می دادند این سوال را پرسیدم که آیا از تماشای آسمان شب در کویر لذت می برید و اگر پاسختان مثبت است دلیل این علاقه شما چیست؟
پر بیراه نیست اگر بگویم که تعداد زیادی از اطرافیانم با وجود تحصیلات دانشگاهی بالایی که داشتند هدفشان را از تماشای گاه و بیگاه آسمان شب و یا سفر به کویر همین احتمال وجود حیات در فضا عنوان کردند. حتی به کرات با این واکنش نیز مواجه شدم: میدانی اکنون که ما در حال تماشای آسمان هستیم موجودات دیگری هم در سیارهای دیگر در حال تماشای ما هستند.
البته این مساله مشخص است که بسیاری از منجمان آماتور و یا افرادی که نجوم را به صورت حرفهای دنبال میکنند نیز در کودکی بدلیل همین شک و شبهات درباره حیات فرازمینیها علاقه مند به نجوم شدند.
گروه دیگری هستند که به عقیده من تحت تاثیر شبه علم طالع بینی علاقه مند به نجوم شدند. بارها و بارها در رصدهای مختلف در کویر و یا برنامههایی که به مناسبت روز نجوم برگزار میشود با این پرسش مواجه شدم که ماه تولد من همان صورت فلکی جوزاست و به طور مثال من چنین ویژگیهای اخلاقی دارم که در متولد ماه تیر که صورت فلکی سرطان دارد مشاهده نمیشود. در پاسخ به این افراد در ابتدا باید گفت که حدود دوازده صورت فلکی در دایره البروج وجود دارد و اتفاقا ماه تولد شما دقیقا همان زمانی است که خورشید در صورت فلکی ماه تولدتان قرار دارد و این نمیتواند نشان دهنده حالت روحی خاصی باشد و یا ویژگی اخلاقی را در شما ایجاد کند. در ادامه همچنین اشاره به این مساله امری ضروریست که طالع بینی نه در علم نجوم و نه حتی در علم روانشناسی از دیدگاه علمی توجیه نشده است و جایگاهی ندارد.
برای گروه سوم اما باید نام جداگانهای در نظر گرفت. گروهی که نه بدلیل آدم فضایی راهی کویر و تماشای آسمان شب میشوند و نه برایشان دانستن ویژگیهای ماه تولد وصورت فلکی مربوط به آن اهمیتی دارد. این گروه اما با بالاگرفتن تب کویر گردی توسط گروههای نجومی به فکر گشت و گذار و تفریح در محیط تازهای افتادند. گروهی که درست بعد از شنیدن واژه کویر و تماشای آسمان شب این پرسش را می پرسند، رقص هم دارید؟ تاچه ساعتی باید بیدار بمانیم؟ با آفرود میرویم؟ چه کسانی همراهمان هستند؟
این گروه معمولا با سایر گروههای نجومی همراه نمی شوند، تفکر متفاوتی نسبت به کویر گردی دارند، از بیست و چهارساعته پشت تلسکوپ نشستن لذت نمیبرند و احتمالا در انتها میخواهند فقط مهر یک مسافرت کویری را به پرونده سایر سفرهایشان اضافه کنند.
تجربه متفاوتی از همراه شدن با این گروه در یکی از کویرگردیها و مسافرتهای رصدی داشتم، گروهی که به زعم اصرار ما برای استفاده از چراغ با نور قرمز و عدم استفاده از نور سفید بازهم تا ساعت 1 شب تلاش برای بازی پانتومیم داشتند و نمیتوانستند هیجان ما برای تماشای آذرگوی و یا شهابهایی که از صورت فلکی جبار میآیند را درک کنند.
یادداشت امروز قرار نیست گروهی را قضاوت کند، و یا در رثای منجمان آماتور باشد. حتی قرار نیست برای افراد به دور از فضاهای علمی رجز نیز رجز بخواند. تنها چیزی که میتوان آن را ستایش کرد، کویر و زیباییهای آسمان بدور از آلودگی نوری آن است. شب کویر به وصف نمیآید تنها بعد از تجربه آن میتوان حس حقیقی نسبت به کویر پیدا کرد. به همین دلیل است که سکوت و خیره شدن به آسمان لایتناهی شرط اول برای سفر به کویر است. همین شرط است که بعد از تماشای آسمان کویر شما را مجاب میکند که نه از طالع بینی بگویید و نه از آدم فضایی نه برایتان بزن و برقص مهم باشد و نه هیچ چیز دیگری. فقط مصابیح آسمان باشد و دگر هیچ.
"شب آغاز شده است. در ده چراغ نیست، شبها به مهتاب روشن است و یا به قطرههای درشت و تابناک باران ستاره. مصابیح آسمان!"
33
نشستن و حظ بردن از این همه خط و خال ... به دور از هیاهو و مشغله های روزمره... مگه زندگی غیر از اینه؟