کار جالب یک جوان کوشا در سیستان بلوچستان

امیر حسین فرزانه، خیر جوان با حضور در برنامه فرمول یک از شبکه یک سیما در مورد دغدغه هایش در روزهای کرونایی گفت.

کار جالب یک جوان کوشا در سیستان بلوچستان

در ادامه مهم ترین صحبت های این خیر جوان را می خوانید.

♦می خواهم اعتراف کنم که من هیچ کار خاصی نکرده ام، آدم های مختلفی در موقعیت های مختلفی مشغول کار و زحمت هستند.

♦من با خودم فکر کردم که اگر لازم است برخی از مردم در خانه بمانند لازم است یکسری دیگر در بیرون از خانه شرایط را مهیا کنند، احساس کردم نگرانی ندارم زیرا تنها زندگی می کنم و در دوران قبلی کرونا اعلام شد جوان ها کمتر با مشکل مواجه می شوند، با این رویکرد با سایر دوستان رفتیم و کار انجام دادیم، جعبه های موادغذایی را به جا هایی می بردیم که بیشتر نیاز داشتند و از این کار استقبال نیز شد.

وقتی این ماجرا ادامه پیدا کرد دوستان زیادی ما را حمایت کردند. دوست ناشری برای ما تعداد زیادی کتاب فرستاد؛ بنابراین بین اجناسی که برای توزیع داشتیم کتاب هم بود.

♦فیلمی در فضای مجازی گسترش پیدا کرد و ما دیدیم چند جوان کم سن و سال روی زمینی که آمادگی و ایمنی لازم را ندارد حرکات ورزشی انجام می دهند، کار از اینجا شروع شد که روزی داشتم به سیستان و بلوچستان می رفتم یک ذهنیتی داشتم که با امروز بسیار متفاوت است، وقتی رسیدم آنجا با خودم فکر کردم چرا از جایی به این زیبایی و انسان های به این بزرگواری بی اطلاع بودم، اگر من خبر نداشتم حتما عده دیگری هم مثل من بی خبرند، کاش بین این پروژه ها این مدت فاصله نمی افتاد؛ ولی قرار است یک اتفاق بسیار جذابی برایشان بیفتد و احتمالا تا یکی دوماه آینده این اتفاق محقق شود.

♦یک رابطه دلی بین من و این استان شکل گرفته بود تا اینکه یک اتفاق خیلی نا خوشایند اتفاق افتاد و سیل آمد، با خود گفتم حتما باید بروم و کاری برای مردم انجام دهم ، روز اولی که رفتم، برنامه مشخصی نداشتم. می دانستم در آن فضا حتما ایده ای به ذهنم خواهد رسید. وقتی رسیدم در ابتدا پتو و مواد خوراکی گرفتم و نیاز های فوری را تلاش کردم برطرف کنم. بعد با خودم گفتم لازم نبود ازتهران بیای اینجا و پتو بخری. دیگری هم می توانست این کار را انجام بدهد. دوستان خوبی به نام برادران آزادی آنجا دارم که در حرف هایشان به بز و اهمیت بز برای اهالی و ساکنان این منطقه اشاره کردند. ما که در تهران زندگی می کنیم شاید این به ذهنمان نرسد، ولی در محیط که هستی یکدفعه ایده ای خوب به تو می رسد. این بز مفهومش برای اهالی آن منطقه چیزی بیش از یک حیوان خانگی است. اقتصاد کوچکی است در آن خانواده؛ خانواده وقتی یک بز دارد خیالش راحت است. تصمیم گرفتم برای مردم بز بخرم. باخودم حساب کردم که جای اینکه بروم و دانه دانه به آدم ها یک بز بدهم، یک دامپروری راه اندازی کنم. مطمئنا درد سرش بیشتربود. اما مولد است و آدم ها مشغول به کار می شوند. می توانست الگویی باشد برای سایرجاها؛ در مدت مثلا دو سال یک منطقه فقیر به منطقه ای که آدم های زیادی در آن مشغول به کار بودند و می توانستند زنجیره ای را تشکیل بدهند، تبدیل شد.

♦درمورد زاد و ولد بز تحقیق کردم خیلی از افراد جلو آمدند و گفتند کمک می کنند و واقعا هم همگی باهم کمک کردیم. از جمله آن ها دکتر ماکان موسوی، دامدار برترملی به کمک من آمد و به صورت تخصصی به تیم ما کمک کرد. دکترعمربلوچ متخصص جامعه شناسی بود و او هم کمک کرد. برنامه فرمول یک اگر همراهی و کمک نمی کرد به این اندازه موفق نمی شدیم. من مدیون همه دوستان هستم که از همه جای دنیا کمک کردند؛ این طرح آماده است و قرار است افتتاح شود. این نمونه را در جا های دیگر نیز پیاده سازی خواهیم کرد.

کار جالب یک جوان کوشا در سیستان بلوچستان

منبع: خبر آنلاین

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها