نظر وهابی ها درباره امام زمان(عج)
مقاله حاضر، نظر برخی علمای وهابی و سلفی را درباره امام زمان(عج) بیان می کند.
دیدگاه وهابیت درمورد مهدویت فرقه وهابیت درباره مهدویت رفتار تناقض آمیزی دارد. این فرقه از یک طرف بر اصل اندیشه مهدویت صحه می گذارد و آن را از اصول مسلًم اسلامی می داند، چنان که ابن تیمیه (که وهابیت بسیاری از آموزه های خود را از او اخذ کرده است)، به ظهور مهدی اعتقاد دارد.
او در کتاب منهاج السنه النبویه ، پس از نقل چندین حدیث درباره مهدویت می گوید: «احادیثی که با آن بر ظهور مهدی احتجاج می شود، کاملا صحیح است که ابوداود ترمذی ، احمد و دیگران از حدیث ابن مسعود و غیره روایت کرده اند ... به نظر ما مهدی موعود از اولاد حسن بن علی است، همان طور که در حدیث منقول از علی بن ابیطالب نقل شده است». (منهاج السنه ، جلد 4 ، ص 211) .
برای اثبات جایگاه مهدویت واعتقادی بودن آن از منظر اهل سنت، به پاسخ رابطه العالم الاسلامی، مرکز مهم دینی وهابیها، به پرسش یک مسلمان سنی از اهالی کنیا درباره «جایگاه مهدی منتظر، زمان ظهور، مکانی که حضرت ظهور میفرماید و مسائل دیگر مهدویت» اشاره میکنیم: مهدی، محمد بن عبدالله حسنی، علوی و فاطمی است و او مهدی موعود منتظر است. موقع ظهور وی، آخرالزمان است و ظهورش از نشانههای قیامت میباشد.
از غرب ظاهر میشود و در حجاز در مکه مکرمه بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت میکنند. هنگامی که کفر و ظلم و فساد، عالم را فرا گرفته باشد ، ظهور میکند و زمین را از عدل و داد پر میکند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده باشد. بر همه جهان حکومت خواهد کرد و همه جهانیان برابر او سر تعظیم فرو خواهند آورد. همگی تسلیم وی خواهند شد؛ یا به میل و دلخواه یا با نبرد. او تمام روی زمین را مالک خواهد شد و عیسی علیه السلام بعد از ظهور او، از آسمان فرود میآید و دجال را میکشد یا همراه با ظهورش از آسمان فرود میآید و حضرت مهدی را بر کشتن دجال بر در دروازه لد در سرزمین فلسطین، یاری میدهد.
مهدی آخرین خلفای راشدین دوازدهگانه است که پیامبر از آنها خبر داده است و در منابع اهل سنت آمده است. احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابه از شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند که از جمله آنها است: عثمان بن عفان، علی ابن ابی طالب، طلحه بن عبید الله، عبد الرحمان بن عوف، عبد الله بن عباس، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، ابوسعیدخدری، ثوبان، قره بن اساس مزنی، عبدالله بن حارث، ابو هریره، حذیفه بن یمانی، جابر بن عبدالله، ابو امامه، جابر بن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالک، عمر بن حصین و ام سلمه.
اینها بیست نفر از کسانی هستند که روایات راجع به مهدی را نقل کردهاند. غیر از اینها، افراد زیاد دیگری نیز وجود دارند. سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده است که در آنها، به ظهور مهدی تصریح شده است و آنها را نیز میتوان در ردیف روایات پیامبر قرار داد؛ زیرا مساله ظهور مهدی از مسایلی نیست که بتوان در آن اجتهاد کرد.
روایاتی که درباره ظهور مهدی منتظر از شخص رسول اکرم نقل شده و آنچه صحابه پیامبر با اعتماد به گفته رسول خدا بیان کردهاند (و شهادت و گواهی آنان نیز در حکم حدیث است) در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث پیامبر اکرم اعم از سنن، معاجم و مسانید آمده است که از جمله آنها است: سنن ابو داوود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن ابو عمر الدانی، مسند احمد، ابی یعلی و بزّاز، صحیح حاکم، معاجم طبرانی، رویانی، دارقطنی و ابو نعیم در کتاب اخبار المهدی و خطیب در تاریخ بغداد وابن عساکر در تاریخ دمشق و غیر اینها.
بعضی از دانشمندان اسلامی درباره مهدی کتابهای ویژهای نوشتهاند که از آن جمله است: ابو نعیم در کتاب اخبار المهدی، ابن حجر هیتمی در کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، شوکانی در کتاب التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر و الدجال والمسیح، ادریس عراقی مغربی در کتاب المهدی، ابوالعباس بن عبدالمؤمن مغربی در کتاب الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون. آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته، مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است.
عدهای از بزرگان و دانشمندان متقدم و متاخر نیز در نوشتههای خود تصریح کردهاند که احادیث مربوط به مهدی متواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نیست)؛ از آن جمله است: سخاوی در کتاب فتحالمغیث، محمد بن احمد سفارینی در کتاب شرح العقیده، ابوالحسن آبری در کتاب مناقب الشافعی، ابن تیمیه در کتاب فتاوا، سیوطی در کتاب الحاوی، ادریس عراقی در تالیفی که درباره مهدی دارد، شوکانی در کتاب التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر و الدجال والمسیح، محمد بن جعفر کنانی در النظم المتناثر فی الحدیث المتواتر و ابوالعباس بن عبدالمؤمن در کتاب الوهم المکنون من کلام ابن خلدون.
این تنها ابن خلدون است که احادیث مربوط به مهدی را با احادیثی مجعول و ساختگی و بیاساس که میگوید: «مهدیای نیست، جز عیسی» مورد ایراد قرار داده است؛ ولی بزرگان، پیشوایان و دانشمندان اسلام، گفتار او را رد کردهاند؛ به خصوص، ابن عبدالمؤمن که در رد گفتار او کتاب ویژهای به نام الوهم المکنون من کلام ابن خلدون نوشته است که از 30 سال قبل در شرق و غرب منتشر شده است. حافظان، بزرگان و دانشمندان علم حدیث نیز تصریح کردهاند که احادیث مربوط به مهدی شامل احادیث صحیح و حسن است و مجموع آنها متواتر و صحت آنها قطعی است؛ بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی بر هر مسلمان واجب است و از عقاید اهل سنت و جماعت است و جز افراد نادان و بیاطلاع از اسلام و بدعتگذار منکر آن نخواهد بود».
با توجه به پاسخ مرکز الرابطه العالم الاسلامی دو نکته قابل ذکر است: 1. با اینکه وهابیان از تندروترین گروههای اسلامی اهل سنت به شمار میروند، مساله مهدویت و تواتر احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را پذیرفته و با سایر فرق مسلمانان در این خصوص، مشترکند، نیز بهطور جدی از آن دفاع میکنند و آن را از عقاید رسمی خود تلقی مینمایند.
2. غیر از مطالبی که در صدر پاسخ بیان شده و امام مهدی را فرزند عبدالله خطاب کرده است، بقیه مطالب در بیانیه مرکز الرابطه العالم الاسلامی در راستای اعتقادات گروههای دیگر اسلامی، از جمله مذهب تشیع میباشد.( ر.ک: سید اسد الله هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص125.) با فتوای این ۳۹ نفر از بزرگان وهابی مبنی بر اینکه امام مهدی (عج) امام دوازدهم است، صد هزار نفر از وهابیون شیعه شدند که در پی این واقعه برخی از آنها آنها فتوای خود را لغو کردند.
وهابیان به رغم اعتراف به اصل «مهدویت» و ظهور مهدی موعود ـ خلیفه دوازدهم پیامبر(ص) ـ در آخر الزمان ، با دیدگاه شیعیان درباره مهدی (عج)مخالفت دارند و به هر نحو ممکن در صدد مقابله با این اعتقاد ناب اسلامی برآمده اند. وهابیان و عموم اهل سنت ـ بر خلاف نظر برخی از دانشمندان سنی ـ می گویند : مهدی به دنیا نیامده است و در آخرالزمان، متولد شده و قیام خواهد کرد.
بر این اساس وهابیان به اعتقاد شیعیان در مورد ولادت و پنهان زیستی (غیبت) امام ایراد وارد کرده و با تهمت های پوشالی در زمینه های مختلف سعی در تخریب این اعتقاد استوار دارند. علت این مساله چند مطلب می تواند باشد:
1 ـ گرایش مسلمانان جهان به تشیع ، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران در پرتو اعتقاد به مهدویت
2 ـ گرایش خود وهابی هایی و مسلمانان نزدیک آنها، به اندیشه مهدویت و در نتیجه نزدیک شدن به شیعه در این زمینه
3 ـ موضع گیری های سیاسی و از روی لجاجت و تعصب به علت ضدیت با شیعه و ... بر این اساس در کتب و پایگاه های اینترنتی، به شدت با اندیشه منجی گرایی شیعه مخالفت کرده و شایعات بی اساس و بی پایه ای را ترویج می کنند.
به خصوص می گویند طبق نظر و اعتقاد شیعیان ، امام زمان در سرداب مقدسی در سامرا پنهان شده و زندگی می کند و از آنجا قیام خود را آغازمی نماید!!!
بعضی از وهابی های متعصب نیز یک پایگاه اینترنتی برپا کرده و به شبهه افکنی درباره سرداب مقدس امام زمان و زیر سوال بردن آن دارند و برهمین اساس سرداب مقدس را در سامرا منفجر کردند. همچنین اعلام به معدوم بودن (به دنیا نیامدن) حضرت و در نتیجه صدور جواز لعن معدوم نیز ، از سوی 40 تن از علمای وهابی صورت گرفته است و ...!!!
در این راستا ما وظیفه داریم ضمن بی اعتنایی به دیدگاه های سخیف وهابیون ، اعتقاد خود را در مورد امام مهدی با مطالعات زیاد، تقویت کنیم و زمینه را برای ایجاد شک و تردید از بین ببریم.
منبع: پرسمان
38
مطالب بسیار آموزنده بود
خوب
خوب
باید در تایید یا انتقاد از هر نظری در باره دین و مذهب اصول استدلال عقلی و آیات محکم و مفصل قرآن را ملاک و معیار قرار داد و در غیر این صورت تایید و انتقاد به انشاء ادبی داستانی مبدل می شود و ارزش علمی خود را از دست می دهد.
بدون تشخیص و ذکر مصادیق هر مسئله ی کلی در باره ی اعتقادات دینی و مذهبی اعم از مسئله ی مهدویت یا هر مسئله دینی و مذهبی دیگر و بدون تایید علمی صحت یا نادرستی مصادیقی که از این مسئله یاد می شوند با ادله ی علمی بی خدشه ذی ربط ، تنها با گفتن این که احادیث و روایات وارده در باره این مسئله ی کلی متواتر اند نمی توان درستی یا نادرستی چنین مسئله ای را به اثبات رساند. لازمه ی آموزش درست و متین اعتقادات غیر قرآنی منسوب به دین مذهب این است که این آموزش با بحثهای علمی عمیق رسا و گویا و قابل اثبات همراه با ادله ی علمی تایید گنندگان و منتقدان و ذکر و اثبات مستدل نقاط قوت و ضعف این ادله و میزان همگنی و هماهنگی چنین ادله ای با داده های اعتقادی قرآن و اصول استدلال عقلی انجام گیرد و در غیر این صورت چنین آموزشی مؤثر و حجت نخواهد بود. اگر نتوان حقیقت بودن هر اعتقاد منسوب به دین و مذهب را با قرآن و عقل و سایر منابع علمی معتبر دیگر به اثبات رساند حجیت چنین اعتقادی باطل می گردد و پایبندی به آن اگر گناه هم نباشد ( که بر حسب رهنمودها و هشدارهای رسا و سرشت نشین قرآن بی تردید گناه کبیره است ) هیچ تاثیر مثبتی نخواهد داشت. بشر با اندیشه ی ناقص ذهن ناتوان خود که از دست رسی به همه ی جزئیات حقایق اشیاء ناتوان است مجاز نیست و حق ندارد بجای خداوند یکتا که تنها فرد آگاه به تمام حقایق جهان هستی است برای خود و دیگران بنام دین و مذهب اعتقاد سازی کند.
خداوند مهربان!!! ما را ازاین بیغوله ی تاریک قرآن گریز شبهات که سکوت بی منطق دین شناسان در آن قرار می دهد رهایی بخش.آمین
چرا بیشتر علمای وهابی چشمانشان کوراست؟بخاطر منکر شدن خورشیده
اولا دین مبین فقط قران نیست بلکه پیامبر واهلبیت باقران یکی هستندپس منکر ولی خدا منکر قران نیز هست