تمایز علم از شبه‌علم / توهم علمی سیاستمداران ایرانی

همیشه هستند افرادی که علاقه به مفاهیم زیبا یا رازآلود شبه‌علم دارند و در جوامع پیشرفته نیز یافت می‌شوند اما دست‌کم این گونه مفاهیم در آنجا در اجتماع و سیاست نفوذ زیادی ندارد؛ چیزی که در کشور ما به فراوانی یافت می‌شود.

تمایز علم از شبه‌علم / توهم علمی سیاستمداران ایرانی

امین پاکزاد - دیروز سوم شهریور ماه، رضا منصوری استاد فیزیک دانشگاه شریف، میهمان 180اُمین نشست جلسات باشگاه فیزیک تهران بود. موضوع سخنرانی وی که به‌صورت ویدئوکنفرانس ارائه می‌شد؛ «چگونه علم را از شبه‌علم متمایز کنیم؟»، بود که در اینجا روایتی از این سخنرانی از نظرتان می‌گذرد.

منصوری با این ادعا سخنرانی را شروع کرد که برای تمایز علم از شبه‌علم، نکته اساسی نه در فهم شبه‌علم بلکه در نقصان اطلاعات ما از خود مفهوم علم نهفته است. وی با ارائه تعریف‌هایی که در فضای مجازی درباره شبه‌علم وجود دارد، نبود رگه‌های دقیقی از تعریف خود علم را فصل مشترک تمام آن تعریف‌ها ‌دانست.

وی با ذکر این پرسش که چرا ما مفاهیمی چون شبه‌نان، شبه‌اخلاق یا شبه‌سیاست در زبان روزمره نداریم اما شبه‌علم عبارتی آشناست؟ پاسخ را در مبهم بودن تعریف دقیق علم برشمرد و بهترین راهِ تمایز علم و شبه‌علم را در تعریف آشکار و دقیق علم دانست که خودبخود شبه‌علم را از میدان به در می‌کند. اگر چه به گفته او همیشه هستند افرادی که علاقه به عبارت‌ها و مفاهیم زیبا یا رازآلود شبه‌علم دارند و در جوامع پیشرفته با سنت علمیِ چندصد ساله نیز یافت می‌شوند اما دست‌کم این گونه مفاهیم شبه‌علمی در ساحت وسیعی در اجتماع و سیاست در آن کشورها نفوذ ندارد؛ چیزی که در کشور ما با قدرت در حال جولان دادن است.

این کیهان‌شناس با ذکر خط سیری تاریخی، تفاوت‌های علم و شبه‌علم را در دوران ابوریحان بیرونی نیز نشان داد؛ آنجا که گفت این دانشمند پرآوازه ایرانی اگرچه به نجوم (ستاره‌شناسی) و تنجیم (ستاره‌بینی) هر دو می‌پرداخت اما اعتقادی به تنجیم نداشت و آنرا صرفاً به دلیل نیاز و اعتقادی که مردم و دربار داشتند دنبال می‌کرد. یعنی شبه‌علم بودن ستاره‌بینی امری جدید نیست. با این حال، همچنین متذکر شد که علم در معنای کنونی با آنچه امثال ابوریحان و ارسطو و... می‌فهمیدند بسیار متفاوت است و بر نوعی انجماد فکری و به تعطیلات رفتن جامعه علمی پس از سده‌های 4 و 5 هجری در ایران تاکید کرد.

از منظر منصوری علم (برگردان فارسی واژه science) در معنای مدرن آن، که در طول حدود 400 سال اخیر در غرب پدید آمده، با دانش (برگردان knowledge) متفاوت است و بسیاری از نه تنها مردم عادی که دانشگاهیان نیز این دو مفهوم را اشتباه می‌گیرند. علم را «فرآیند رمزگشایی از هستی» می‌داند که با دانش متفاوت است. دانش همان دانسته‌هایی است که اکنون در کتاب‌های درسی یاد گرفته یا یاد داده می‌شود. علم در جامعه انسانی پدید می‌آید بدین معنا که مفاهیم و ایده‌های داخل علم نه امری ازلی-ابدی، که برآمده از فهمی است که انسان‌ها از طبیعت پیرامونشان، آن هم نه به صورت فردی در یک جزیره تنها که در ارتباط با دیگر آدمیان و با انباشته و منتقل شدن داده‌ها به دست می‌آورند.

اما این «فرآیند» علم حاوی چه ویژگی‌هایی است؟ منصوری سه ویژگی مهم را برجسته می‌کند:

1- زبان کلامی

2- زبان ریاضی

3- آزماش و تجربه

منصوری در توضیح ویژگی اول، به برخی مفاهیم پایه‌ای مکانیک همچون مکان، زمان، سرعت و شتاب اشاره کرد. اینها مفاهیم کلامی هستند که در درون خود معنایی را با خود حمل می‌کنند. اگرچه همین معانی هم در طول زمان دستخوش تغییر است. مثلاً اگرچه در تاریخ زبان فارسی، مفهوم شتاب وجود داشته ولی با آنچه در فیزیک با عنوان آهنگ تغییرات سرعت تعریف می‌کنیم تفاوت داشته و تا زمان نیوتن و ارائه حساب دیفرانسیل و انتگرال این فهم فیزیکی از شتاب مقدور نبوده است. این ویژگی اول، با دیگر علوم انسانی و فلسفه وجه اشتراک دارد.

اما ویژگی دوم، نقطه تمایز آشکاری را برای علم پدید می‌آورد. با کمک ریاضیات برای هر کدام از مفاهیم زمان و مکان و ... نمادهایی می‌سازند (t, x, …) و با استفاده از ارتباط‌هایی که ریاضیات امکانش را مهیا می‌کند، می‌توانند نه تنها مفاهیم جدیدی بسازند که ذهن نیز به اقلیم‌هایی برای اندیشیدن انتزاعی‌تر و یافتن ارتباطات بین اشیاء و یافتن قوانین سرک بکشد. این زبان ریاضیات است که علم را اینچنین نسبت به فلسفه غنی‌تر و به لحاظ کاربردی قوی‌تر می کند چرا که فراتر از زبان کلامی، توانایی بیشتری برای اندیشیدن و به نظم درآوردن اندیشه‌های آدمی به دست می‌دهد.

ویژگی سوم آزمودن ایده‌ها و آنچه به زبان ریاضیاتی، مبتنی بر اصول و قواعدی منطقی، موجه می‌آید با طبیعت پیرامون و یا با آزمایش‌هایی است که در آزمایشگاه برای آزمودن نظریات، طراحی می‌شود.

اگر این سه ویژگی را در تعریف علم مدنظر قرار دهیم می‌توان شبه‌علم را به‌راحتی متمایز کرد. به طور مثال، گزاره‌های شبه‌علمی حاوی نظامی منتظم از روابط ریاضیاتیِ منطقا درست، نیستند. یا در چالش آزمایش‌ها (که دارای امکان آزمودن چندباره و در هر زمان و مکان باشند) نمی‌توانند سربلند باشند.

منصوری همچنین با اشاره به ظهور هوش مصنوعی، استفاده از سیستم‌های رایانه‌ای، داده‌ها و سیستم‌های پیچیده در 30 سال اخیر، این موارد را نیز یک ویژگی جدید علم و زمینه‌ای برای مفهوم‌سازی‌ها و فراتر رفتن‌ها از آنچه قبلا تنها ریاضیات امکانش را می‌داد، می داند و بدین ترتیب هشدار می‌دهد که جهان مدرن ساحت‌های جدیدی از نحوه اندیشیدن را شروع کرده است اما ما هنوز بر سر تعریف و بکاربستن علم دچار کژفهمی هستیم.

این نویسنده کتاب‌های سیاست‌گذاری علمی، پس از این تعریف علم، مشکل جامعه را در این می‌داند که دانشگاهیانش هنوز با مفهوم علم آشنا نیستند و صرفاً انباشت دانش می‌کنند. دانشگاه‌های ایران نیز کاری علمی نمی‌کنند و باید نام کالج بر آنها گذاشت و صرفاً آموزش هستند و انتقال دانش. اما مفهوم‌سازی علمی و آفرینش علمی در آنها صورت نمی‌گیرد و سخنان سیاست‌مداران در مورد جهش علمی در ایران، توهمی بیش نیست مگر اینکه چند دهه بر روی علم به معنای دقیق کلمه و مفهوم‌سازی و عمل به آن و نه صرفاً مدرک‌گرایی تمرکز داشته باشیم تا شاید حرفی برای گفتن در عرصه علم داشته باشیم و این وظیفه سترگ بیش از همه بر دوش دانشگاهیان است که علم را بشناسند و آنرا به جامعه بشناسانند.

منبع: خبرفوری

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها