انتقادات تند عباس عبدی از آیت الله یزدی:
در سطح اندیشه، باید با منطق گفتوگو کرد و رییس و مرئوس و بالا و پایینی وجود ندارد
تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در روزنامه اعتماد نوشت: انتشار بیانیه به امضای آقای محمد یزدی درباره آقای سیدکمال حیدری و عقاید ایشان، آب پاکی را روی دست مخاطبان ریخت.
عباس عبدی در این یادداشت نوشت:
انتشار بیانیه به امضای آقای محمد یزدی درباره آقای سیدکمال حیدری و عقاید ایشان آب پاکی را روی دست مخاطبان ریخت که از این تنور نهتنها آتشی گرم نخواهد شد که مدتهای طولانی است که خاموش و سرد شده است. مساله نه ربطی به درستی یا نادرستی دیدگاههای آقای حیدری دارد و نه حتی درستی یا نادرستی دیدگاههای آقای یزدی و همفکرانشان. آقای سیدکمال حیدری درسهایی میداد و بعضا قطعات کوتاهی از آن در فضای مجازی منتشر میشد و علاقهمندان به اینگونه مباحث آنها را میدیدند.
این کاری است که هر اهل فکری باید یا میتواند انجام دهد. مشکل آقای حیدری این است که این کار را در ایران و قم انجام میدهد. پرسش این است که جامعه مدرسین یا آقای یزدی از کجا چنین مرجعیتی را برای خود قایل شدهاند که درباره نظرات دیگران قضاوت و نه تحلیل کنند؟ و اصولا چرا باید به خود حق داد که میتوان دیگران را منحرف دانست و تکفیر کرد؟ این حق از کجا آمده است؟ اگر دیگران هم چنین رفتاری را درباره آنان پیشه کنند چه دلیلی بر بیصلاحیتی آنان درباره داوری کردن وجود دارد؟ به علاوه مگر قرار نبود آقایان کرسیهای آزاداندیشی را راه بیندازند و به پرسشهای رو به افزایش پاسخ دهند؟ پس چرا به جای یک پاسخ حتی کوچک با ادبیات تکفیری به مقابله دیگران باید رفت؟ آن هم با این ادعا که ما تکفیری نیستیم. مشکل اینجاست که برخی روحانیون و غیرروحانیون و نهادهایی که در آن فعال هستند، تمایز میان جایگاه ونوع بازی اندیشه و قدرت را رعایت نمیکنند. این دو مقوله دو چیز کاملا متفاوت هستند. در سطح اندیشه، باید با منطق گفتوگو کرد و رییس و مرئوس و بالا و پایینی وجود ندارد. قاعده این بازی، منطق و استحکام استدلال است. در حالی که در بازی قدرت، ماجرا به کلی تفاوت دارد.
اگر ایشان یا هر کس دیگری میخواهد وارد گفتوگوهای نظری و کلامی شود، به ناچار باید بر قواعد و ضوابط دانش و گفتوگوی علمی پایبند شود. بازی شطرنج با مشتزنی تفاوت دارد. این بیانیه فاقد استدلالهای مناسب برای یک مواجهه فکری است. حتی معلوم نیست کدام بخش از اظهارات آقای سیدکمال حیدری مورد اعتراض بوده است، آن بخشها چیست و چرا نادرست است؟ اگر این دیدگاهها را نادرست میدانید، باید کلاس بگذارید، نوار پر کنید یا متن بنویسید یا اگر هست به آنها ارجاع دهید. خوشبختانه شما تمامی امکانات مادی را دراختیار خود دارید، بخش کوچکی از این امکانات را صرف تولیدات فکری کنید که اگر چنین کردید، اصولا مساله نخواهد ماند. اگر این آیات و روایاتی را که در متن یک صفحهای خود نوشتهاید، کس دیگری علیه یکی از شما آقایان بنویسد، چگونه میتوان گفت اشتباه کرده است؟ اصولا خود حقپنداری متکی به قدرت بزرگترین بلایی است که اندیشه رسمی دین را تهدید میکند. همه میدانیم که مرحوم مطهری از هر حیث یکی از نظریهپردازان دینی این انقلاب بود، او به خوبی وضعیت دین زرتشت را در اواخر حکومت ساسانیان تحلیل میکند و پیوستگی و اتکای آموزههای دینی به قدرت و جا انداختن آن از این طریق را عامل تضعیف آن میداند.
بد نیست بخشی از مطالب سایت ایشان در این مورد را مرور کنیم. «ساسانیان چون سیاست کشور را براساس مذهب نهاده بودند و آیین زرتشتی را مذهب رسمی اعلام کردند و به روحانیون زرتشتی قدرت فوقالعاده دادند، با پیروان سایر مذاهب غالبا حسن سلوک نداشتند و احیانا تحتتاثیر روحانیون زرتشتی، مردم را مجبور به ترک مذهب خود و پیروی از مذهب زرتشتی میکردند و این مذهب را با زور شمشیر به مردم تحمیل میکردند.» اکنون نیز همین مساله در حال تکرار است. آقای یزدی بفرمایند که فارغ از انتسابهای خودشان به قدرت و فقط به عنوان یک روحانی کدامیک از پرسشهای مهم درباره دین و ارتباط آن با جامعه را به صورت علمی پاسخ دادهاند؟ رییس جامعه مدرسین باید دهها مقاله و کتاب بهروز شده و نه تاریخ مصرف گذشته داشته باشد. مقاله و کتاب علمی که با شیوه و قواعد علمی تدوین شده باشد. خوب اگر هم به لحاظ سن و سال نوشتن مقاله مشکل است، بفرمایید جوانترهای مورد تایید بنویسند. بیایید به تاریخ متاخر نگاه کنیم. یک روحانی شیعه که اتفاقا ارتباطات مهم خانوادگی داشت، طی یادداشتهایی برخی عقاید رایج شیعه را از منظر اسلامی نقد میکند. سر و صدای فراوانی رخ داد. برخی بر آن ردیه نوشتند، ازجمله مرحوم امام، کتاب کشفالاسرار را در پاسخ به آن نوشت. هر کس میخواست میتوانست هر دو را بخواند. اتفاقی هم نیفتاد. آن روحانی در سال ۱۳۶۶ نیز فوت کرد، اصولا وارد اشتغالات دیگری شد. بعید است که افراد زیادی هم او را بشناسند. در مقابل با تکفیر و ترور کسروی، او تا تاریخ هست در یادها خواهد ماند.
مشکل انتقادات و نظرات آقای سیدکمال حیدری نیست. او با شیوه و اصولی متفاوت از آنچه در حوزه است، در حال طرح عقاید خود است و مخالفان او از موضع قدرت و تکفیر درصدد حل این مشکل هستند. اگر با این شیوه مشکل حل میشد تا حالا جز یک فکر و اندیشه در دنیا باقی نمیماند.
گر نه بُدی خالی جمله این جویها/ خواجه چرا میدود تشنه در این کویها مشکل خالی بودن این جوی اندیشه رسمی است.
66
اقای عبدی بهانه ای پیدا کرده اند برای حمله ای دوباره به اقای یزدی. بخشی از حرفهای ایشان در این شرایط صحیح است و میتواند مطالبه شود مثلا ایشان فرموده اند:رییس جامعه مدرسین باید دهها مقاله و کتاب بهروز شده و نه تاریخ مصرف گذشته داشته باشد. مقاله و کتاب علمی که با شیوه و قواعد علمی تدوین شده باشد. خوب اگر هم به لحاظ سن و سال نوشتن مقاله مشکل است، بفرمایید جوانترهای مورد تایید بنویسند. این درست، اما هدف اقای یزدی بحث عمی نبوده است چنانکه هدف آقای حیدری هم این نبوده چرا که اگر هدف بحث علمی بود در کرسی علم مطرح میشد و نه در رسانه. اگر با اغماض بسیار زید هم بپذیریم که هدف ایجاد اختلاف نبوده از نتیجه ی ان که ایجاد اختلاف استنمی توان چشم پوشی کرد. و البته احتمالا هدف اقای یزدی هم ایجاد اتحاد و جمع کردن زمینه های اختلاف بوده است. مخصوصا با رد کردن چنین اتهام بزرگی از جامعه تشیع. البته خیلی خیلی بعید میدانه که واقعا آقای عبدی با هوش سیاسی که دارند متوجه این موضوع نباشند. کاش این نظر من هم به دست آقای عبدی برسد.
با اصرار بر هدایت گریزی به کجا می رویم؟؟؟!!! --- « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ » ﴿ آیه ۹۶ سوره أعراف ﴾ و همچنان :« وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ » ﴿ آیه ۶۶ سوره مائده ﴾. تا زمانی که بشر بر گریز از هدایتهای انسان ساز وحی خرد گرای الهی قرآنی که شالوده های زندگی سالم و سرشت نشین خدا پسندانه را برای او تعیین می کنند اصرار می ورزد و به این هدایتها پشت می کند و با جهل به این هدایتها ؛ انبوهی از من در آوردیها و خرافات ضد وحی قرآن و عقل را که ساخته و پرداخته ی تخیلات اثبات ناپذیر ذهن او هستند مایه ي دین داری و مذهب داری و چگونگی زندگی خود قرار می دهد ؛ یقین داشته باشد که با این وضع دین زدا همه ی مشکلات و معضلات و وباها و وبلاها مطابق با سنت ثابت الهی در جهان طبیعت همیشه تا فنا و تباهی دامن گیر او خواهند بود و از او دور نخواهند شد.
چرا اکثریت نخبگان دین شناسی از بحث علمی علنی گریزانند؟ --- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یک مؤسسه ی علمی است که خود را حتما به اصول بحث و مناظره ی علمی محترمانه برای اغنای فکر دینی دین شناسان و کل جامعه مقید می داند. بسیار بهت آور است این جامعه بجای نقد علمی محترمانه ی آرای فقیه متخصص معروف آقای سید کمال حیدری ، با لحنی تحقیر آمیز و با کلی گویی ؛ اصول بحث علمی را زیر پا گذاشته و این فقیه را بی هیچ دلیل و توضیح علمی و بی ارائه ی هیچ مصداقی از انحراف به انحراف از محکمات دین و مذهب متهم می سازد. متاسفانه جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم با این رویه ی کلی گویی خصومت آمیز و غیر عالمانه حرمت و حیثیت علمی خود را خدشه دار کرده و حیثیت علمی سایر مؤسسه های علمی آموزش و تبلیغ دین را نیز با این رویه زیر سئوال برده است. چرا باید مراکز متولی آموزش و تبلیغ دین و مذهب واکثریت نخبگان دین شناسی از علنی و رسانه ای کردن بحثهای علمی دین و مذهب ، که می توانند برای تعداد انبوه همه ی دانشمندان ذی نفع جهان خیر کلان داشته باشند و مردم فهیم را بحکم قرآن می توانند به برگزیدن بهترین گفته های دینی و مذهبی هدایت کنند ، بیم و هراس داشته باشند؟