بخش سوم یادداشت حسن رحیم پور ازغذی در چهلمین سالگرد شورای عالی انقلاب فرهنگی

چه کسانی، چه ابهاماتی را متوجه ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی می کنند؟

حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سومین بخش از یادکرد چهلمین سالگرد این شورا، به خطوط بحران سازان درون و بیرون حاکمیت پرداخته و چندنمونه مشخص از بلاتکلیفی چند مسئول رده بالای حاکمیتی را مثال می زند.

چه کسانی، چه ابهاماتی را متوجه ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی می کنند؟

مشروح این بخش از یادداشت او را در ادامه بخوانید:

از ابتدای تاسیس هم هیچ اشکال و ابهام ساختاری وجود نداشت. بهانه، غیرازابهام است.منبع همه ساختارهای حاکمیتی ، یکی است و اگر مو لای درز مشروعیت یکی برود، لای درز بقیه هم میرود. شورا درعالی ترین سطح حاکمیتی قانون اساسی یعنی بنیانگذار و رهبری ، تشریع شد و سپس بارها بر الزام آوری آن تاکید شد و ریشه در دهها اصل قانون اساسی دارد. مصداقی از وظیفه "تنظیم روابط قوا" توسط رهبری سیستم در حوزه آموزش و فرهنگ است ، در راس وظائف هر سه قوه حاکمیتی در عرصه فرهنگ و تعلیم وتربیت در چندین و چند اصل قانون اساسی است،و از اختیارات رهبری نظام در قانون اساسی جهت توزیع و تفویض بخشی از وظایف خود به نهادهای حاکمیتی است و مشروعیت قانونی را از همان جایی می آورد که همه نهادهای حاکمیت ، مشروعیت خود را مدیون آنند .

از همان آغاز، سبک مغزانی پچ پچ فرمودندکلمه "ارشاد" را از وزارت ارشاد، و کلمه "انقلاب" رااز عنوان این شورا برداریم . تاهم اکنون تیپ مسلمان نمایی کنار مانشسته اند که بدون شرمندگی، تعبیر صریح امام را موضوع طنز قرارمیدهند که میگفت حکومت ، موظف است به گسترش فرهنگ اسلامی ، اعتلای فرهنگ عمومی و مسئول پاکسازی محیط‌های علمی از افکار مادی است و باید حاکمیت را از مظاهر غربزدگی، تطهیرکند. تک تک این عبارات ، فلسفه تاسیس شورا در دستخط امام است.

من معتقدم شورا باید نخست فرهنگ درون خود وسپس درون حکومت را مهندسی کند و نهادها و ساختارهای حاکمیتی ودولتی را در راستای رسالت انقلابی و فرهنگی ، به خط کند و ویروس منحوس غرب زدگی درون حکومت را قرنطینه و مهار کند. ما مشکل ساختاری نداریم. مشکل در هویت غربگرا، مادی و غیر انقلابی عناصری درون رژیم است، کلاهبردارانی که هر مشکلی در هر حوزه ای را به اصل ساختارها یا عیب قانون اساسی ارجاع می‌دهند. تاکیدمیکنم که به لحاظ ساختاری و قانونی، مشکلی به نام "حاکمیت دوگانه" نداشته ایم و نداریم . همه قوا طبق قانون اساسی باید منسجم و تحت نظارت رهبری امت باشند. مشکل در بیماری هویتی آدم ها و آسیبهای جریان شناسی درون حکومت است .

آری، همواره رویکرد دوگانه "انقلاب_ انفعال" ، "مبارزه _ تسلیم"، "تولید_ ترجمه" و "جهاد_ یا انگلوارگی"را میان خود داشته ایم، داریم و خواهیم داشت اما ساختار قانونی دوگانه ای درکار نیست . عیب کار نه در قانون اساسی، بلکه در "وادادگی و واماندگی" در پشت جبهه است و این مشکل نه تنها در شورای عالی بلکه در کل سیستم وجود دارد. ویروس ، نه در ساختار نظام ، بلکه در شخصیت بخشی از تصمیم سازان ماست.

مشکل در تفکری است که بنام راست وچپ، اشرافیگری را موجه کرده و دهه ۶۰ را دهه افراطی گری و چپ زدگی میخواند

مشکل در بازتولید ارواح مردگان و اشباح سرگردان درگذشتگان دهه ۶۰ است که درون حاکمیت ، امام را نصیحت می کردند که شعارافراطی ندهید و جزئی از شبکه گوسفندان جهان و اردوگاه "سربه راهان" باشید‌.مشکل اصلی، نه "مشروعیت دوگانه" و نه "تناقض در ساختار" که دو دروغ "تکرارشده" اند، بلکه در بازتولید "خط قعود" محافظه کاران و فروپاشی درونی پیرشدگان و بازتولید لیبرالیزم مذهبی در سیستم است، خطر زنده شدن دوباره خزندگان باستانی در برابر آفتاب "آزادی" و تخم گذاری وتولد نسل جدید دایناسورها است . فتنه "سلب مسئولیت" بلکه "سلب اختیار" از شورای عالی انقلاب فرهنگی، دائما توام با بحران آفرینی بوده است.

ابتدا باابهام آفرینی درحکم امام ، کوشیدند شورا را با "بحران موجودیت" مواجه کنندو تاریخ همه شوراها ونهادهای انقلابی را ببهانه تبدیل "نهضت" به "نظام" ، منقضی اعلام کنند سپس نوبت به ادعای " بحران مشروعیت" رسید و‌نسبت شورا با قوای سه گانه را تیره وتار خواندند، حال آنکه کنترل ساختار شورا اساساً در اختیار سران قوا بویژه رئیس دولت بوده و هست . آنگاه نوبت به القائ "بحران هویت" رسید و سوالات بنی اسرائیلی و سپس حملات صریح اسرائیلی به اصل مفهوم "انقلاب فرهنگی" و تحریف معنای "سیاستگذاری" و تردید در معنای "مدیریت فرهنگی" و انکارهندسه برای "فرهنگ عمومی"( تا قابل مهندسی باشد ) ونهایتا "بحران اختیارات وقدرت" و بازی با وقت و اعصاب ملت ، و لابیگری برای مدیریت آرائ اعضای شورا و اردوکشی سیاسی ، و همه بحران ها ، دروغ و بی مبنا ، و همه ساختگی و سیاسی است. کجا عیب برداشته؟ بشمامیگویم. در شوری ودر حاکمیت به شمول هرسه قوه ، خط ارتجاع و غربزدگی و فکر "عدول از اصول" و دنیازدگی در برابر خط "انقلاب وتکامل" ، همچون دهه ۶۰ دوباره فعال است والبته آدمهایش عوض شده اند.

درآستانه ۱۴۰۰ ، تنها دوگانگی در حاکمیت، نه در ساختار یا مشروعیت و یا قانون، بلکه در هویتها و رویکردها در مادین فرهنگ و اقتصاد وسیاست خارجی است. عیب در ساختار نیست بلکه بوضوح، ما دو جبهه ایم. واین ربطی به دو جناح مشهور ندارد. طبقه بندی دیگری است که آن جناح بندی ها را نسخ و از آن عبور کرده و چپ وراست، سرش نمیشود و از هردو یارگیری کرده است .

آیا نمی شنوید صدای مدیرانی که می گویند از نسل جوان ما تنها آبگوشت بزباش بر می آید؟ و آن دیگری که می گوید مگر دین، ربطی به مبارزه با آمریکا دارد؟ و آن یکی که پیش از آمدن، گفت مشکلات کشور ربطی به تحریم نداردو ضعف مدیریت است و پس از سوارشدن برکار، گفت حل مشکل آب خوردن ما هم به دست کدخداست ؟ رئیس جمهور معمم دیگری را می شناسم که در دوران حاکمیت خود در سالهای پایانی دهه هفتاد در همین شورا ، عدالتخواهی را سوسیالیسم خواند و به صراحت گفت این آیات و روایات "عدالت‌خواهی" که در حوزه و دانشگاه می خوانی تنها به درد "انقلاب کردن" می خورد و به درد "حکومت کردن" نمیخورد و در چشمان من نگریست و گفت باید بپذیریم که شاید سکولاریسم ، تقدیر عصر ما و مشیت الهی باشد و پایان تاریخ شاید همین نظام لیبرال دموکراسی و سرمایه داری است ومقاومت، بیفایده است منتها ما بکوشیم کمی از فسادش بکاهیم و دوز "معنویت" آن را در حریم شخصی کمی بالاتر بریم ، از امام تجلیل کرد و سپس تبصره زد که ریشه استبداد دینی در دیدگاه خود امام است و وقتی مراد امام از ولایت مطلقه را برای او توضیح دادم با لبخند گفت با این تقریر روشنفکرانه که تو کردی، قبول!!

مشکل در تفکری است که بنام راست وچپ، اشرافیگری را موجه کرده و دهه ۶۰ را دهه افراطی گری و چپ زدگی میخواند و وسعت تهاجم دشمنان درون و بیرون برای پایین کشیدن درفش مقدس امام خمینی رامیبیند و لبخند میزند وماندن خودش را اصل ، و بقای انقلاب را مسئله فرعی میداند و رجالی از چپ و راست را اینک همسفره کرده است....

17

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 12
  • علی
    0

    حکایت صحبتهای شما از دردی است که خودمان بوجود اورده ایم و حال خودمان هم گرفتار ان نیز شده ایم اری وقتی در حاکمیتی که با امدن یک ریس دولت به اسانی قوانین و ساختار حکومتی می تواند دستخوش تغییرات با امیال سیاسی و حزبی و گروهی شود دور از انتظار نباید باشد که طرف مقابل هم بوقت خود با زیرکی خاص اقدام به مقابله بمثل کند انهم با دیدگاه اینده گرانه بطور مثال اشاره به حذف کلماتی که با انقلاب عجین شده اند شورای انقلاب فرهنگی که کلمات اصلی ان یعنی انقلاب فرهنگ و...از ان حذف شده و دیگر نامی از انقلاب و فرهنگ در ان دیده نمی شود وقتی فردی روی کار می اید وبا دیدگاه شخصی و حزبی بدون تفکر تفکر اقدام به حذف. به برکناری اساتید دانشگاهی انهم بیشتر علوم اجتماعی و...می نماید ویا اقدام به حذف سازمان و برنامه و بودجه می نماید بدون اینکه جایگزینی برای بگذارد و...ودهها مورد دیگر از این قبیل که در هر دو طرف دیده می شود امروزه مدیران نظام همه یا مهندس هستند که هیچ سنخیتی با کارشان در حوزه عملکردی ندارد اکثر مدیران کشور فارغ التحصیل چند دانشگاه و خصوصا

    نظرات شما -
    • گروگان
      0

      چقدر امیدوار کننده است که این نوع نگرش در بین مردم هست و اینقدر هم قوی.

  • ابوذر
    0

    آقای پور ازغدی واقعا توانا هستن. خدا حفظش کنه

    نظرات شما -
    • باقی
      0

      توانا، صادق و چشم دشمن کور کن. . .

  • کاربر
    0

    تا حدودی با صحبتهای شما که در ارتباط با حذف زیرکانه کلماتی همچون انقلاب و. فرهنگ و...سایر موارد اینچنینی موافقم انهم کلماتی که رهبران انقلاب اسلامی بدنبال ان بودند امروزه بطور کل علوم اجتماعی رفته رفته با ترفندهای زیرکانه خواسته و یا ناخواسته از فرهنگ ما کنار گذاشته می شود شورای انقلاب فرهنگی را برای این تدوین نمودند تا استاتید و....در ان بتواند فرهنگ با دیدگاههای انقلاب اسلامی جلو ببرند که متاسفانه تکنوکراتهای تحصیل کرده غرب با یک سیاست عالمانه تمامی کلمات انرا حذف نمودند وجای دارد به این نکته توجه کنیم که اینها بدست خودمان و دوستان خودمان انجام گرفته گفتن اینکه اکثر مدیران کشور تحصیل کرده رشته های مهندسی انهم از چند دانشگاه بخصوص در اقتصاد در فرهنگ در اموزش عالی در مدیریت های اداری و...... شما کم مدیر در رشته های علوم اجتماعی می بینید چرا ؟ این غفلتی است که در حاکمیت مشاهده می شود این فرهنگ توسعه ای است که از زمان پهلوی دوم وسلطه کامل امریکا بر ارکان فرهنگ و دانشگاه ما رفته است دقت کردن به این نکته که در همان زمان دانشگاههای مهندسی بنام صنعتی اریامهر صنعتی اصفهان دانشگاه شیراز و......تاسبس شدند تا بتوانند بعنوان افرادی عملگرا در مدیریت کشور دست داشته باشند و حتی دانشکده های علوم را دیگر هیچ بهایی ندادند و حال همان خط وربط بگونه ای پیچیده تر در جامعه حاکمیت پیدا کرده و می بنیم حتی مسؤولان بلند بالی جامعه دیگر علوم اجتماعی اهمیتی نمی دهند امروز علاوه بر مشکلان اقتصادی در جامعه علت چرایی گرایش به اعتیاد علت زلاق علت ناهنجاریهای روانی علت بزرگ شدن شهرها و هزاران مشکل بعدی که کشور را دجار بحرانهای اجتماعی خواهد نمد ریشه در شناخت کافی از علوم اجتماعی یعنی جامعه شناسی و.....دارد که غافل شده ایم یا مانده ایم

  • مورچه
    0

    بله فرمایشات شماکاملا متین است وهردوجناح چپ وراست ازمسیراصلی انقلاب خارج شدند وپایه گذار مسیر انهرافی دولت رفسنجانی بوده وپایه گذار اختلاس گری واین دوجناع ثروت وطن را ارث پدران خود میپندارند و وجودشان بوی گند برده داری غربی میدهدو.من . انسان راگوسفند فرض میکنند بصورت قراردادی ۸سال جناح راست و۸سال جناح چپ خود راچوپان فرض کرده اند وتااحساس ناامینی میکنند مهره های سوخته خود را بکدیگر غرض مدهند تا با سیاه کاری رای مردم تصرف کنند وازطرفی دلسوزان ب وطن و مردم فرو دست را شورای نگهبان میخواهد ردصلاحیت کند شخص برجسته ای که نامش تن بیگانگان خارجی وداخلی را میلرزاند دکتر محمود احمدی نژاد منتخب ۷۰میلیون فرودست ایرانی

    نظرات شما -
    • گروگان
      0

      با قسمت عمده فرمایش شما موافقم. ولی آقای احمدی نژاد، اگر چه تنها رئیس جمهور بعد از آقای خامنه ایست که به فکر کشور بود، اشکالات بزرگ و عمده ای هم داشت. من جمله گسترش اقتصاد لیبرالیستی به عوض حذف و جایگزینی آن با نظام اقتصادی کارآمد. در واقع با این رویکرد، فرصت نابودی نظام اقتصادی هاشمی را از دست داد.

  • محمود
    0

    چقدر تو ایران زنبور بی عسل زیاد شده

    نظرات شما -
    • آره محمود
      0

      آره زنبور بی عسل زیاده. یکیش خودت.

  • ستم‌دیده
    0

    سفره‌و‌اسب‌مهیاست‌بیا‌دو‌لپی‌با‌هم‌بخوریم

  • کاربر ناشناس
    0

    مگه استاد قحطیه که به این بگیم استاد؟

    نظرات شما -
    • ناشناس تر
      0

      چقدر از حرف های ایشون رو فهمیدی؟؟ شرط میبندم فقط کلمه های : را، از، در، و این جور چیز هاش رو فهمیدی. قدرت درک یک جمله کامل از حرف های این آقا رو هم نداری.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها