به چه دلیل امام زمان(عج) از نظرها پنهان هستند؟
در این مقاله به بررسی علل غیبت امام زمان(عج) از منظر روایی و تاریخی میپردازیم.
به گزارش خبر فوری و به نقل از تبیان، بیان علت حقیقى و اصلى غیبت امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف، امرى دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت مىتوان، هم نگاه تاریخى داشت و هم نگاه روایى:
نگاه تاریخى
وقتى به تاریخ صدر اسلام و حتى قبل از آن مىنگریم، به خوبى مىبینیم که جبهه کفر و باطل براى مقابله با جبهه حق و نابودى آن، از هیچ اقدامى فروگذارى نکرده و در این راه حتى از کشتن پیشوایان دین نیز ابایى نداشته است. آنان به خوبى مىدانستند ادامه حکومت دنیایى و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانى امکانپذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند؛ لذا شهادت ائمه علیهمالسلام در دستور کار خلفاى جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر مىکرد، وعده ظهور حضرت مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف به عنوان منجى و مصلح بود. از این رو خلفاى معاصر امام حسن عسکرى علیهالسلام، ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتى فرزند ایشان به دنیا مىآید، او را در همان ابتداى زندگى به شهادت برسانند.
بنابراین، بسیار طبیعى است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانى که مردم آمادگى ظهور داشتند، ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.
نگاه روایى
در روایات به علت و حکمتهاى متعددى اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غیبت، سرّى از اسرار الهى: پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه» ؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (بحارالانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمایش مردم: امام على علیهالسلام فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مىشویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خونخواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مىشود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مىگویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (غیبت نعمانى، ب10).
ج. ستمپیشه بودن انسانها: امیرمؤمنان علیهالسلام فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمىماند، ولى خداوند به دلیل ستمپیشه بودن و زیادهروى انسانها، آنان را از وجود [ظاهرى] حجت خود محروم مىسازد» (غیبت نعمانى، ب10).
برخى بر اساس روایت اول مىگویند: علت اصلى غیبت، روشن نیست و آنچه از علتها گفته شده (مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلى. (فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسی).
برخى دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلى غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن مىدانند.
پس غیبت، امرى است که سیر حرکت انسانها، آنرا ناگزیر کرده و در این فرایند، باید به گونهاى برنامهریزى شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیراى آن باشد. از این رو امامان علیهمالسلام از یک سو راههاى فهم احکام را به شاگردان مىآموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا مىخواندند و از سوى دیگر با برقرارى نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند.
در همین راستا از زمان امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردى از پشت پرده جواب سؤالات را مىدادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاهمدتى (صغرى)، پیشبینى شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخى مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمى به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسى؛ تاریخ عصر غیبت حجةالاسلام والمسلمین پورسیدآقایى، اصول عقاید، آیةاللّه مصباح یزدى؛ دادگستر جهان، آیةاللّه امینى).
غیبت امام عصر یا پنهانی خورشید عدالت ، نوشته محمد خادمی شیراز ی
منبع: تبیان
منبع: تبیان
38
خداوند مهربان!!! ما را ازاین بیغوله ی تاریک قرآن گریز شبهات که سکوت بی منطق دین شناسان در آن قرار می دهد رهایی بخش.آمین