ملکه فراری/ مرجان شیخالاسلامی آلآقا چگونه به یکی از بزرگترین فراریهای زن مفاسد اقتصادی در ایران بدل شد؟
مهمترین اتفاق اقتصادی روزهای پایانی سال ۹۷، ماجرای فساد ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورویی شرکت بازرگانی پتروشیمی با ۱۴ متهم است.
مرجان شیخالاسلامی آل آقا که چند سال پیش به عنوان یک فعال رسانهای در حوزهی میراث فرهنگی شناخته میشد. زنی که از او به عنوان چهرهای مذهبی و حرفهای یاد میشود و با چهرههای سرشناسی همکاری میکرده است.
۷ میلیون یورو
بعد از دومین جلسهی دادگاه رسیدگی به پروندهی فساد شرکت بازرگانی پتروشیمی که فعلا از آن به عنوان بزرگترین پروندهی فساد اقتصادی در ایران یاد میشود، نام مرجان شیخالاسلامی به عنوان متهم ردیف دوم این پرونده ترند رسانهای شد. زنی ۵۲ ساله و متولد کرمانشاه و اصلیترین شریک متهم ردیف اول این پرونده، رضا حمزهلو، به عنوان مدیرعامل شرکت بازرگانی دنیز و هترا تجارت.
شیخالاسلامی همسر مهدی خلجی است. روزنامهنگار و تحلیلگری که خارج از کشور زندگی میکند و کارمند مؤسسه مطالعاتی انستیتو واشنگتن است. در چندماه اخیر خلجی علاقهمند بوده تا خود را به عنوان یکی از همقطاران رضا پهلوی نشان دهد. اما شیخالاسلامی در سالهای دهه هشتاد در روزنامههای اصلاحطلبی مثل صبح امروز و همبستگی فعال بود و به مدیریت خبرگزاری میراث فرهنگی هم رسید. از او بهعنوان مسئول گروه پارلمانی روزنامه اصلاحطلب همبستگی و عضو انجمن روزنامهنگاران حامی میراث فرهنگی در دهه هشتاد هم یاد میشود. جالب اینکه او در انتخابات مجلس ششم نامزد شهر تهران در لیست اصلاحطلبان شد و در لیست جبهه مشارکت قرار گرفت. اما وقتی احمدینژاد رئیسجمهور شد تغییر موضع داد و در انتخابات مجلس هشتم در لیست اصولگرایان قرار گرفت.
آنطور که شواهد نشان میدهد ورود او به فعالیتهای اقتصادی به سالهای پایانی دههی هشتاد برمیگردد؛ یعنی تنها چند سال بعد از فعالیتهای حرفهای و رسانهای. البته فعالیتهای او در حوزهی نفت و گاز مجالی برای دور زدن تحریمها بود، آن هم در شرایطی که همسر فعلی او یکی از کسانی است که بر طبل تحریم علیه ایران میکوبد. آل آقا به همین بهانه با شرکت سپانیر وارد معامله میشود. طی این معامله او وجوهی برای وارد کردن کالاهای تحریمی برای این شرکت دریافت کرده اما بدون تحویل این کالاها از ایران خارج میشود. در این چند روز مطرح شد که او در کانادا متواری است؛ چیزی که دیروز هم قاضی پرونده به آن اشاره کرد و گفت: «این متهم در حال حاضر مقیم کاناداست و اقدامات قانونی در رابطه با پروندهی او انجام شده است. در غیاب متهم، نوبت دادرسی و تمامی مراحل رسیدگی به اتهامات او انجام میشود. برای این متهم و دو متهم دیگر این پرونده که در ایران نیستند وکیل در دادگاه حضور دارد».
در کیفرخواست درباره او آمده است: شریک اصلی رضا حمزهلو، او وجوه حاصله را به بهانه تحریمها به حساب شرکتهای خود واریز میکرده. اکنون در خارج از کشور است. مبالغی به میزان ۷ میلیون و ۵۶ هزار و ۵۲۹ یورو که معادل ۸ میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار است تحصیل کرده است.
روایت اول
گذشتهی دیروز چه ربطی به پروندهی امروز دارد؟ یا بیجهت ماجرا را دراماتیزه میکنند!
سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی از کسانی است که چند سال به صورت مستقیم با مرجان شیخالاسلامی آلآقا همکاری کرده و چهرهی خوبی از او در خاطر دارد. بهشتی اما چندان مایل به گفتوگو نیست، با اینحال نکاتی را لازم میبیند که به خیلیها یادآوری کند. او به سازندگی میگوید: «زمانی که من رئیس سازمان میراث فرهنگی بودم، یکی از مشکلات جدی ما در حوزهی رسانه بود. در واقع میراث فرهنگی در حوزهی رسانه تنها در سطح حوادث مطرح میشد. من در آن زمان تلاش زیادی کردم تا فعالیتهای رسانهای میراث فرهنگی سر و سامان پیدا کند. یکی از کارهای مهمی که آن موقع انجام شد، ایجاد یک خبرگزاری تخصصی با موضوع میراث فرهنگی بود. این کار توسط خانم مرجان شیخالاسلامی آل آقا انجام شد؛ این پروژه خیلی هم موفق بود. اگر امروز میبینیم که حوزهی میراث فرهنگی در سطح رسانهها حضور و جایگاه ویژهای دارد، میتوانم بگویم که نقطهی آغازش به همان دوره برمیگردد».
ظاهرا تصویر شیخ الاسلامی در ذهن محمد بهشتی تصویری روشن از یک چهرهی خوشنام است؛ میگوید: «کاری که او کرد کار ارزشمند و قابل احترامی است. این حوزه هم رشتهی تخصصی او بود و هم اینکه همت بلندی داشت. من آشنایی قبلی با او نداشتم. او صرفا یک روزنامهنگار بود. البته آن موقع با روزنامهنگاران زیادی ارتباط داشتیم و در بین تمام آنها من فکر کردم که آمادگی و استعداد خانم آل آقا بیشتر است. از او خواستم که در این حوزه به ما کمک کند که او هم قبول کرد. حدود سه سال در این حوزه کار کرد که فکر میکنم از سال ۸۰ تا ۸۳ بود».
بهشتی میگوید در جریان اینکه چطور شد شیخالاسلامی از میراث فرهنگی خداحافظی کرد نیست اما مهمترین اتفاق در زمان حضور شیخالاسلامی را راهاندازی همان خبرگزاری میداند: «اینکه ما یک خبرگزاری تخصصی در حوزهی میراث فرهنگی داشته باشیم، چیزی نیست که حتی در اروپا هم وجود داشته باشد. اما در این دوره این کار انجام شد. کاری کاملا بدیع و ارزشمند که در ایران و به واسطهی این خانم اتفاق افتاد».
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید پس از اینکه در میراث مسئولیتی نداشته طبعا از شیخالاسلامی هم بیخبر بوده است. اما با شنیدن ماجرای پروندهی فساد شرکت پتروشیمی و نام شیخالاسلامی در جریان آن بسیار تعجب کرده است: «من به خوبی میدانم وقتی چنین موضوعی در رسانهها مطرح میشود، بیشتر جنبهی خبری دارد. من فکر میکنم لازم است کمی صبر کنیم. در این دادگاه گفته شده که ۱۴ متهم وجود دارد. اما از سایر متهمان به جز این خانم و آقای حمزهلو اسمی برده نمیشود. حتی در مورد آقای حمزهلو هم گفته نمیشود که مثلا کجا درس خوانده یا قبل از این ماجرا چه کارهایی میکرده است. ما واقعا چیز زیادی در مورد او نمیدانیم فقط شنیدهایم که متهم ردیف اول پرونده فساد شرکت پتروشیمی است. اما در مورد شیخالاسلامی همه چیزش را بیرون کشیدهاند؛ اینکه بچهی کجا بود، یک وقتی در انتخابات مجلس ثبتنام کرده و خیلی چیزهای دیگر را در این چند روز مطرح کردهاند. زیر و بالای این بندهی خدا را هم زدهاند. در حالیکه فعلا چیزی در مورد جرم او گفته نمیشود؛ به نظر من در این ماجرا کمی شیطنت وجود دارد. در واقع دارند ماجرای خانم شیخالاسلامی را دراماتیزه میکنند، جوری که از این طریق حتی خیلی از مسائل جدی که در دادگاه مطرح شده هم پوشیده میشود».
او با گلایه از جنجال رسانهای روزهای اخیر میگوید: «هر کدام از متهمان این پرونده کارهای بودند، مهندس، تکنوکرات یا نمیدانم هر چیزی! از زیر بوته که به عمل نیامده بودند. ما باید صبر کنیم ببینیم دادگاه چه میگوید».
او اطلاعی ندارد که چه شد که پای شیخالاسلامی به فضای بیزینس و بازی دورزدن تحریمها باز شد و تمایلی هم ندارد که درباره آن صحبت کند. فقط میگوید: «من حتی درست نمیدانم که جرم این خانم چیست. مطمئنم خیلیهای دیگر هم نمیدانند. من فقط هر بار اعداد مختلفی میشنوم و به نظرم ماجرا را دارند طوری مطرح میکنند که فضا مهآلود شود و ما هم آخرش نفهمیم که قصه چه بوده است».
او میگوید که مخالف جنجال رسانهای در این رابطه است: «مسائل شخصی زندگی این خانم، همسرش و خیلی از موضوعات دیگر چه ربطی به این پرونده و دادگاهش دارد. همانطور که گفتم مطرح کردن این مسائل برای دراماتیزه کردن این موضوع است؛ ماجرا بیشتر بازی با افکار عمومی است. تجربهای که من با ایشان داشتم تجربهی سالم، خوب و موفقی بود. این روزها خیلیها در مورد این خانم با من صحبت کردند و به نظرم همه دستخوش این جوسازی رسانهای بودند. اما هیچ کسی تامل نمیکند که شاید دارد بازی میخورد، چون موضوعاتی که مطرح میشود به نظر من ربطی به جرم او ندارد. او متهم به این نیست که چرا با فلانی ازدواج کرده یا چرا مثلا از فلانی طلاق گرفته؛ به نظر میرسد یک عده دارند تلاش میکنند که اساسا صورت مسئله را مخدوش کنند. یا جهلی وجود دارد، یا حس انتقامجویی، حرفم در یک کلام این است که گذشتهی این خانم هیچ ربطی به پروندهی امروزش ندارد».
روایت دوم
آل آقا از اهالی رسانه و قلم نیست
محمد عطریانفر روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم از دیگر چهرههایی است که مدتی با مرجان شیخالاسلامی آلآقا در سازمان میراث فرهنگی کار کرده است. او در رابطه با این فرد به «سازندگی» میگوید: «آشنایی من با این خانم به دورهی همکاریم با سازمان میراث فرهنگی برمیگردد. زمانی که آقای مرعشی معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی بود. این خانم مسئول روابط عمومی بود و مسئولیتشان هم به دوران آقای مهندس بهشتی برمیگردد. خانم آلآقا در ذهن من چهرهای اداری و متوسطالحال بود. مشخص بود که در حوزهی میراث فرهنگی هم تعلق خاطر دارد و البته مورد حمایت مدیر وقتش محمد بهشتی هم بود و در همان چهارچوب کاریاش فعالیت میکرد. من در او هیچ حسی مبنی بر اینکه او تعلقاتی فراتر از مسئولیت حرفهایاش داشته باشد نمیدیدم. فیالواقع او فردی اداری بود که بیشتر در حوزهی رسانه علاقهمند به فعالیت بود که پیامد آن هم راهاندازی انجمن دوستداران میراث فرهنگی به صورت انجمنی خاص بود که توسط ایشان ثبت شده بود. مدیر وقت تشکیلات هم از این انجمن حمایت میکرد و به این واسطه او از برخی امکانات سازمان میراث فرهنگی در جهت تقویت آن انجمن بهرهمند میشد».
او در رابطه با پروندهی اقتصادی این روزهای آلآقا میگوید: «اینکه ایشان در یک پروندهی اقتصادی ظاهر شده و در مقام کسب منافع مادی برآمده باشد، هیچ نسبتی با گذشته و فعالیت حرفهای او ندارد. به نظر من در زندگی شخصی او اتفاقی افتاده که به همین دلیل از کسوت فعالیت رسانهای خارج شده و به یک سرپل یا پل ارتباطی برای بهرهمندی اقتصادی جماعتی تبدیل شده است. اینطور که از ظواهر امر برمیآید این خانم طی مشکلاتی از کشور خارج میشود و در چرخهای قرار میگیرد که افراد مقابل او نسبتی با جمهوری اسلامی نداشته، ندارند و نخواهند داشت. طبیعی است فردی که در چنین وضعیتی قرار میگیرد، ممکن است به عنوان ابزار یا عاملی برای این گروه عمل کند. به نظر من این خانم یا مورد سوءاستفاده قرار گرفته یا تعلقات و تمنیات دنیوی او را به این سمت پیش برده است».
او در مورد مهدی خلجی، همسر آلآقا میگوید: «من با پدر آقای خلجی آشنا هستم؛ ایشان روحانی فاضلی هستند و تا جایی که میدانم پدر با فرزندش قطع رابطه است و نسبت به او مسئله و موضع دارد. با مهدی خلجی آشنایی مستقیمی ندارم اما مشخص است که تعلق خاطر ایشان از نظام فاصله گرفته و تسلیم جریانی برانداز شده است. اما آنطور که از رفتار ایشان برمیآید و نشستهایش با رضا پهلوی و دیگران دلالت براین دارد که از گذشتهی تاریخی خود بازمانده و مسیر مخالفت و نابخردانهای را دارد دنبال میکند».
عطریانفر میگوید که آلآقا را در گذشته به عنوان چهرهای متدین میشناخته: «آن موقع او دختری کاملا مذهبی بود که حجاب کاملی داشت؛ به جهت همین مراعاتها و تعلقات فرهنگی و تجارب حرفهای که داشت، مورد احترام بود، به ویژه نزد آقای بهشتی. اما تصاویری که امروز از خانم آلآقا در رسانهها میبینم از مرزهای اعتقادی گذشته عبور کرده و زندگی امروزش متفاوت از تصویری است که از گذشتهی او دارم. من وقتی اسم این خانم را در پروندهی فساد مالی شرکت پتروشیمی شنیدم، اصلا او را نشناختم، بعد فهمیدم همین فرد است. خیلی برایم تعجببرانگیز بود».
او میگوید: «فردی ۱۵ سال پیش تجربهی کار رسانهای داشته، اما امروز رسانهای نیست. نمیتوانیم نیروهای رسانهای را متهم کنیم به اینکه ممکن است از دل آنها چنین افرادی متولد شده باشند. توصیهی من این است که اصلا او را به عنوان یک چهرهی رسانهای به رسمیت نشناسیم. باور نکنیم که یک عنصر رسانهای به یک مجرم اقتصادی تبدیل شده است. فیالواقع نباید او را به این دلیل که زمانی در این حوزه کار میکرده، جزء خاندان رسانه و اهالی قلم و ادب به حساب بیاوریم. حتی آن دوره هم فعالیت رسانهای ایشان تنها در حوزه میراث فرهنگی بود، بنابراین نباید این گذشته را به امروز تسری دهیم».
او در رابطه با چرخش فعالیت آلآقا میگوید: «زمانی که آقای بقایی که رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، این خانم فعالتر شد و برخی از حرکتهای او که به سمت انحراف بود آغاز شد. باید روی این نکته تاکید کرد که آنچه بر سر خانم شیخالاسلام آمده است، ناشی از سوءاستفادههایی است که شاید در لایههای بالاتر توسط مدیران ارشد او صورت گرفته است؛ وگرنه چرا همین آدم در دورهی آقای بهشتی چنین تخلفاتی نداشته است. چرخشهای ایشان به دورهی گذشته برمیگردد؛ همان زمانی که بسیاری از مناسبات و اصول فرو ریخت و برخی از رفتارها، تندرویها، قانونشکنیها، عدول از مقررات شکل گرفت و این جماعت را هم به دنبال خود کشانده است».
عطریانفر میگوید آلآقا به تفکر سیاسی خاصی منتسب نیست: «تفکر او معطوف به کار حرفهایاش در حوزهی میراث بود. بنابراین نباید نسبت خطی و سیاسی چپ و راست به او داد. نمیتوان به اعتبار همکاری با محمد بهشتی که از نیروهای نزدیک به اصلاحطلبهاست بگوییم اصلاحطلب بوده و نه از این جهت که به احمدینژاد و بقایی نزدیک شده بود بگوییم راستگرا و پایداری چی بوده است».
روایت سوم
شیخالاسلامی چه کرده است؟
در روزهای گذشته درباره شیخالاسلامی چنین گفته شده است: «با روی کار آمدن دولت احمدینژاد به سمت اصولگرایان چرخید و در انتخابات مجلس هشتم مجدداً نامزد شده و این بار در لیست «ائتلاف اصولگرایان مستقل تهران» قرار گرفت. در سال ۱۳۸۶ آل آقا در لیست انتخاباتی جریان اصولگرای جمعیت زنان جمهوری اسلامی برای انتخابات مجلس هشتم از تهران قرار گرفته بوده است.
مرجان شیخ الاسلامی درمرداد ۹۶ از ایران به ترکیه فرار کرد و با آنچه از ایران برده بود، شرکتهایی در ترکیه خرید. او سپس سرمایه و زندگیاش را از ترکیه به کانادا منتقل کرد.
در اسفند ۱۳۹۷ نیز پس از ۷ سال پرونده اتهامات مدیرعامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اخلالگران و مفسدان اقتصادی نام وی به عنوان مدیرعامل «شرکت بازرگانی دنیز و هترا تجارت» میان لیست ۱۳ متهم قرار داشت. وی در این دادگاه به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور به مبلغ ۳۱۸ میلیارد و ۶۳۷ میلیون و ۲۷۵ هزار و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۷ میلیون و ۶۵ هزار و ۵۲۹ یورو و ۸ میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار متهم شد.
گروهی از افراد فعال در شرکت نفت و گاز سپانیر وابسته به قرارگاه خاتمالانبیا، ناآگاهانه مبادرت به عقد قرارداد با فردی مشکوک به نام مرجان شیخالاسلامی آلآقا کردهاند و این فرد با گرفتن پولهای فراوان گویا از کشور متواری شده و به کانادا گریخته است. این زن که دارای مالکیت شرکتهای آرام و دنیز در ترکیه است و متارکه کرده، با داشتن چندین فرزند برای اینکه سرپوشی بر کلاهبرداریهایش بگذارد به کانادا گریخته است.
در جزئیات دادگاه شرکت بازرگانی پتروشیمی که دوبار برگزار شده، نشان میدهد که متهمان بهعنوان مدیران شرکت و خریداران آنها که از خریداران خارجی بودند، پولهای کلان دریافت میکردند و تحت عنوان دورزدن تحریمها، شرکتهایی را در خارج تأسیس کرده و مابهالتفاوت منشاء ارز داخلی را به نفع خود تصاحب میکردند.
مسیح علینژاد، خبرنگاری که اکنون آنسوی مرزها علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکند، در کتاب معروف خود با نام «باد در موهایم» نوشته: «مرجان شیخالاسلامی، دبیر سیاسی روزنامه همبستگی، مرا زیر بالوپر گرفت».
اینگونه که سابقه شیخالاسلامی نشان میدهد، روابط او محدود به یک طیف خاص سیاسی نبود و بهنوعی با نزدیکی به گروههای سیاسی، اهداف خود را پیگیری میکرد. حالا او با آخرین همسرش، مهدی خلجی، در خانهای دو میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری در شهر واشنگتندیسی زندگی میکند.»
منبع: سازندگی
15
این همه آسمون ریسمون میکنید که چه چیزی رو ثابت کنید تا دیروز ریگی رو رو هوا میزدید حالا یه زن با حجاب این همه برده وصلش میکنید به آمریکا و اسرائیل که خودتون رو توجیح کنید ما مردم عادت کردیم به این چرندیات دیگه فهمیدیم
توی کشور وحشتناکی زندگی میکنیم طرف بعد از اختلاس چند سال هم تابیده بعد مالش رو خیلی راحت به ترکیه و سپس کانادا منتقل کرده ،تازه صداش در اومده !!! خدا این مسولین وظیفه شناس رو هیچوقت از سر مملکت دور نکن ?
به خدا خسته شدیم.هر دم از این باغ بری میرسد... آخر چطور میشود اینچنین ارقامی اختلاس شود و مدتها بعد صدایش دربیاید.به ما چه که مرجان شیخ الاسلامی کیست. همه انگشت اتهام را به طرف یک نفر گرفته اند در صورتی که همه میدانند امکان ندارد یک نفر عامل اصلی یک فساد مالی با این عظمت باشد.چرا از دیگرانی که یاری رسان این خانم بوده اند نامی نمیبرند.اصلا این همه ادعای امنیت کجا و این همه نا امنی اقتصادی کجا؟به خدا نا امنی که در حوضه های اقتصادی این مملکت وجود دارد هزار برابر خطرناکتر است از تهدید دشمنان خارجی.زیرا تهدید وحتی تجاوز دشمن خارجی را ملت با جان فشانی تمام پاسخ میدهند که این را بارها و بارها ثابت کرده اند.اما این ملت بینوا در برابر غول های بیت المال خور،که حتی اسامی آنها را درست نمیدانند،چه میتوانند بکنند.هر روز خبر دار میشویم میش دیگری گرگ بوده و ما نمیدانستیم. هر روز منتظریم خبر برسد بخش دیگری از بیت المال غارت شد...
شمارا بخدا بس کنید اینهمه دزد معرفی وبعد ملکه یا سلطان میکنید حال ازدولت کانادا واخواهی کنید مگر نمیشه؟اگر بخوان میشه
کشورهای اروپایی اعلام میکنن که امروز فلان هواپیما ساختیم شکرخدا ایران هم دزد معرفی میگنه
اختلاس حدود 7 میلیارد یورویی اصلا میدانید یعنی چقدر؟ وحشتناکه چرا پولهای بیت المال را پس نمیگیرید؟ مردم چکار میتوانند بکنند//
نوش جونش او نبرده بود یکی دیگه می برد. برای ملت که نبود.نمی خواستند صرف توسعه صنعت بکنند.کسی حرص می خوره که قرار باشه سهمی از این مبلغ بهش برسه.برای ملت دیگه فرق نمی کنه کدوم یکیتون ببرید. لطفآ خودتان نوبت را مراعات فرمایید.باتشکر