نگاهی به حدود 10 ماه دولت بی سخنگو؛
«چراغ های رابطه تاریکند»
از 26 تیر 97 که محمدباقر نوبخت آخرین بار در پشت تریبون سخنگوی دولت قرار گرفت تا به امروز نزدیک به سیصد روز است که دولت بی سخنگوست.
هر چند عملکرد ضعیف دولت روحانی موجب شد تا برخی از وزرایش از جمله قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت از سمت خود کناره گیری کند که بلافاصله افرادی در این جایگاه منصوب می شدند؛ اما این بار این استعفا روی دیگری داشت و هنوز هم دولت را بی سخنگو باقی گذاشته.
نوبخت که در متن استعفای خود رسیدگی کامل و تمام وقت به امور سازمان برنامه و بودجه را دلیل کناره گیری اش از سمت سخنگویی دولت عنوان کرده بود، با موافقت رئیس جمهور مواجه می شود.
حال دو ابهام به وجود می آید. اول آنکه دولت با شرایط موجود و نارضایتی عمومی از عملکرد دولت دوازدهم نمی خواهد سخنگویی داشته باشد تا درهای ساختمانش تا پایان عمر چهارساله اش به روی اعتراضات و پاسخگویی بسته باقی بماند.
و دوم آنکه کسی حاضر نمی شود در این جایگاه قرار گیرد تا سپر بلای ترکش های گاه و بیگاه مردم و جامعه شود.
تا پیش از این سخنگوی دولت هر سه شنبه در طبقه هشتم ساختمان کوثر ریاست جمهوری میزبان اصحاب رسانه بود، اما آیا واقعا تنها وظیفه سخنگوی دولت حضور در نشست های خبری و پاسخگویی به سوالات خبرنگاران از دولت است؟
بر مبنای ماده ۳ آئیننامه چگونگی تعیین و حدود وظایف سخنگوی هیأت دولت و تشکیل شورای اطلاعرسانی دولت مصوب هیأت وزیران در ۱۶ آذر ۱۳۷۶، به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی، چگونگی تعیین و حدود وظایف سخنگوی هیأت دولت به شرح زیر تصویب شد: «سخنگوی هیأت دولت که ریاست شورای اطلاعرسانی دولت را بر عهده دارد، با پیشنهاد رئیسجمهور و تصویب هیأت وزیران انتخاب میشود و ضمن هماهنگی و اخذ نظرات رئیسجمهور در کلیه موارد، عهدهدار وظایف وزیر است: الف - اعلام مواضع، سیاستها و خطمشیهای هیأت دولت در خصوص مسائل و موضوعات داخلی و خارجی کشور به صورت مستمر، ب - اعلام تصمیمهای هیأت دولت و تشریح مفاد و محتوای کلیه مصوبات، پ - پاسخگویی به سؤالهای مطبوعات و رسانهها و انجام مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی.»
هرچند برخی از اعضای کابینه گاه و بیگاه در شبکه های اجتماعی و برخی پیام رسان ها، مطالب کوتاهی منتشر می کنند اما این کار آن ها به هیچ وجه کارکرد پاسخگویی مسئولان به اصحاب رسانه را پوشش نمی دهد و بیشتر به تریبونی یکطرفه می ماند.
با این وجود گویا دولت عملکردش را آنچنان می بیند که معاون اولش در توئیتی می نویسد: «همه حرفهایی که علیه دولت زده میشود را میتوان ظرف پنج دقیقه جواب داد. وقتی زمان آن برسد حتماً جواب خواهیم داد اما الان شرایط کشور به گونهای است که هیچ موضوعی و هیچ دغدغهای مهمتر از اداره کشور و رفع مشکلات زندگی مردم نیست. به همین دلیل ما به خاطر مردم و کشورمان باید برخی از ادعاها را تحمل کنیم».
عدم ارتباط دو سویه دولت با بدنه اجتماع
در همین رابطه، یک فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است: بعد از استعفای آقای نوبخت اقدامی در راستای انتخاب سخنگوی تازه صورت نگرفته، مشکل عدم ارتباط دوسویه دولت با بدنه اجتماع بیشتر نمایان شده است. در این شرایط که از همه سو چه از خارج و چه از سوی بعضی افراطیون داخلی، هجمههایی به کشور و ملت و به ویژه دولت وجود دارد، هیچ چیز واجبتر از این نیست که دولت بتواند به نحوی سازنده با بدنه جامعه ارتباط برقرار کند.
مرتضی مبلغ گفت: می تواند پیام چنین اقدامی از سوی رئیسجمهور این باشد که ظاهراً آقای روحانی در دستگاههای اقتصادی، فردی را که بتواند این مسئولیت را بر عهده گیرد، در اختیار ندارد و این می تواند یک نوع پالس منفی محسوب شود. زیرا فردی که می خواهد در اقتصاد صحبت کند باید تخصصش این بوده و مسئولیتش مرتبط با آن حوزه باشد و بتواند اطلاعات ریز آن را ارائه دهد. بنابراین رئیسجمهور بهتر است دلیل چنین اقدامی را توضیح دهد.
از سوی دیگر حسین ابراهیمی فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که انتخاب سخنگوی جدید برای دولت چقدر ضرورت دارد، بیان میکند: درست است که دولت باید سخنگو داشته باشد اما در حال حاضر وزرا پاسخگو هستند و رئیس دفتر رئیس جمهوری هم با رسانههای مختلف مصاحبه میکند و نظرات دولت را بیان میکند. فکر میکنم آقایان همین که وزرا به سوالات پاسخ دهند و آقای واعظی گاهی مصاحبه کند را برای پاسخگویی به مسائل مختلف کافی دانستند اما خود وزرا با رئیس دفتر رئیس جمهوری هم در مورد مسائلی صحبت میکند که بیشتر مربوط به حوزههای خودشان است.
آنچه مسلم است دولت با همه عملکردهای خوب و بد باید مهم ترین تریبون ارتباطی خود با رسانه ها را دوباره احیا کند؛ حلقه ای که خبرنگاران بتوانند از طریق او بدون واسطه هم سوالات و هم دغدغه های مردمی را به گوش سخنگو و نهایتا دولت برسانند، هرچند در جواب فقط بله و خیر بشنوند.
منبع: خبر فوری
1981