شورش چپ، علیه راست گرایان اصلاح طلب

20 سال پس از تیر داغ 78 / ماجرای کوی دانشگاه، آغازی بر پایان اصلاحات بود؟

حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 تیری بود که بر پیکر اصلاحات نشست. درست دو سال پس از آغاز دولت اصلاحات؛ و حالا در بیست سالگی این اتفاق، جریان اصلاح طلب دیگر رمقی ندارد.

20 سال پس از تیر داغ 78 / ماجرای کوی دانشگاه، آغازی بر پایان اصلاحات بود؟

کم نیستند آنها که می گویند اصلاحات یک جنبش است و نه یک دولت. یک نهضت مدنی است و نه یک حزب سیاسی. یک پویش اجتماعی برای پیشبرد اهداف مسالمت آمیز است و نه پاتوقی برای سیاستمدارانی که می خواهند بر کرسی های قدرت تکیه بزنند و دولتمردانی باشند که از دل دولت و حاکمیت مطالبات عمومی را پی بگیرند.

چنین است که اگر به تعبیر مشهور سعید حجاریان بازگردیم، اصلاحات بیش از آنکه از جنس «چانه زنی از بالا» باشد، نوعی «فشار از پایین» است و بس.

شاید برای همین است که در دو دهه گذشته، روزهایی که با نام اصلاحات گره خورده است، بیشتر روزهایی از جنس حضور مردمی در خیابان ها یا پای صندوق های رای است. کمتر می شود سراغی از سیاستگذاری ها و یا اتفاقات حاکمیتی در دل اصلاحات گرفت. یک روز به نام دوم خرداد در ذهن مردم نماینده اصلاحات است و روزهای دیگر هم مانند 18 تیر 78 یا 25 خرداد 88 که هر یک در دوره های زمانی ده ساله، نماینده یک حضور خیابانی بود.

این البته فقط محدود به جریان اصلاحات نیست که مناسبات هایش از جنس حضور خیابانی است. اگر سابقه این نهضت سیاسی را به دوران مشروطه ببریم، می بینیم که این جریان تقریبا هر ده سال، یک حضور خیابانی داشته است. از سال 1285 که امضای فرمان مشروطه بود تا 1299 که سلسله قاجار فروپاشید و 1320 که جمهوری رضاخانی از بین رفت و 1332 که کودتای آمریکایی علیه مصدق بود و 1342 که آغازی شد بر پایان رژیم پهلوی که در سال 1357 رخ داد.

پس از آن نیز هر ده سال داستان حضور خیابانی ادامه داشت که یکی از مشهورترین آنها در تاریخ معاصر 20سال پیش در چنین روزی اتفاق افتاد.

هرچند در پایان ماجرای کوی دانشگاه، دادگاه تنها یک سرباز را به جرم سرقت یک ریش تراش از خوابگاه دانشجویان مجرم شناخت و بس، ولی آن حادثه که اعتراضی خونین بود به توقیف یک روزنامه مهم اصلاح طلب، سرآغاز سرخوردگی ها از دولت اصلاحات شد و نشان داد که اصلاح طلبان در درون قدرت نمی توانند همراه خوبی با هوادارانی باشند که در خیابان حضور دارند.

اتفاقات کوی دانشگاه نشان داد که راهبرد سیاسی اصلاح طلبان که نوعی دعوت به جنبش اجتماعی برای کسب قدرت سیاسی است، در درون پارادوکسیکال است و بسیج جنبشی بدنه هوادار، پس از پایان یک اتفاق عملا به ضد خود تبدیل شده و می تواند مشکل آفرین باشد.

در روز 18 تیر اعتراضات دانشجویی کوی دانشگاه به توقیف مطبوعات و سپس دخالت لباس شخصی ها و ورود نیروی انتظامی و سایر ماجراها، به حضور خیابانی جوانانی منتهی شد که هرچند بخشی از آنها حامی دولت وقت بودند اما علیه چهره های اصلاح طلبی که برای آرام کردن دانشجویان وارد میدان شده بودند، نیز شعار دادند. در واقع پس از آن حادثه، طرح «عبور از خاتمی» و حتی «عبور از اصلاحات» کلید خورد. اتفاقی که ده سال بعد در ابعادی وسیع تر، پس از حضور خیابانی در پس انتخابات 88 نیز اتفاق افتاد.

در سال های بعد از 88 اصلاح طلبان سعی کردند دیگر از روش جنبشی برای ایجاد پویش های سیاسی استفاده نکنند اما انرژی جمع شده در جامعه در نهایت به شورش های کور 96 منتهی شد. شورش هایی که این بار هم عبور از اصولگرایان بود و هم اصلاح طلبان، با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا».

اصلاحات به عنوان مطالبه رفورم سازشکارانه و تدریجی، در عمل با جنبش های پرحرارت اجتماعی در تضاد است. اصلاح طلبان اما چون هم یادگارانی از جریانات لیبرال محافظه کار گفتمان ملی هستند و هم فرزندان جناح چپ که اوج قدرت شان حضور توده ها در خیابان بود، در دل خود با یک تضاد مواجه هستند. هم می خواهند نخبگان در قدرتی باشند که به طور تدریجی اصلاحاتی گام به گام را پیش می برند، هم علاقه دارند رهبران جنبشی باشند که مردم را در خیابان ها کنار خود می بینند.

جریان راست گرای اصلاح طلب معتقد است که حادثه کوی دانشگاه نشان داد؛ حضور خیابانی، پرهزینه و مایوس کننده است. اما جناح چپ به وضعیت امید در این روزهای ایران اشاره کرده و می گوید، حضور در قدرت نه فقط برای اصلاحات ثمری نداشت بلکه باعث ریزش بدنه هوادار این جریان شد

شاید بتوان گفت که حسن روحانی و وزرای اصلاح طلب کابینه اش نماینده جناح راست اصلاحات و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نماینده جناح چپ این گفتمان هستند.

جریان راست و چپ اصلاحات حالا رودرروی هم قرار گرفته است. نه برای اولین بار، بلکه از 20 سال قبل. چپ گرایان اصلاح طلب راست گرایان این جناح را نقد می کنند که چرا محافظه کارید و راست گرایان، چپ روها را ملامت می کنند که چرا با تندروی، راه را بر اصلاحات با چراغ خاموش می بندید.

از دو دهه قبل تاکنون جدال این دو طیف به نام اصلاحات پایان نداشته است. منتقدان اصلاحات این دعوا را صوری می دانند اما در واقع این رقابتی آشکار در درون یک جناح سیاسی است که نمی داند باید تا کجا خیابانی باشد و تا کجا محافظه کارانه عمل کند.

جریان راست گرای اصلاح طلب معتقد است که حادثه کوی دانشگاه نشان داد؛ حضور خیابانی، پرهزینه و مایوس کننده است. چنانکه اتفاقات سال 88 نیز یاس و ناامیدی به بار آورد. اما جناح چپ به وضعیت امید در این روزهای ایران اشاره کرده و می گوید، حضور در قدرت نه فقط برای اصلاحات ثمری نداشت بلکه باعث ریزش بدنه هوادار این جریان شد.

به این ترتیب، چهره ها تغییر می کند، اما رقابت هنوز همان است که بود؛ پرسش اینجاست که ایران نیاز به اصلاحات به سبک انگلیسی دارد یا فرانسوی؟ آیا تغییرات سیاسی باید ناگهان و پرشور باشد یا آرام و تدریجی؟

فعلا کفه ترازو به سمتی متمایل است که از اساس اصلاحات به سبک اصلاح طلبانه را نفی می کند. با این حال شاید عبور از این اصلاحات پیامدهایی کنترل نشده داشته باشد.

منبع: خبرفوری

17

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 5
  • علی
    0

    کشور به دست اصلاح طلبان ویران شد نتیجه و محصول این سنوات تورم دزدی اختلاس پارتی رشوه خجالت بکشید

    نظرات شما -
    • منطقی
      0

      هنوز نفهمیدی چه خبره!!!!!!!!!!!!!! هنوز میگی اصلاح طلب و اصولگرا!!!!!!!!!!!

  • علی
    0

    اصلاح طلبان اختلاس راند خواری پارتی بازی تقسیم کار بین دوستان و اقوام بی حجابی بد حجابی بی بندوباری دزدی محصول کار اصلاح طلبان است این دولت هم منتخب شما اصلاح طلبان است

  • رضا
    0

    مطلب عالی بود. از خبر فوری متشکرم. چقدر به این اصلاحات امید بسته بودیم

  • داربد
    0

    دیکتاتوری خیلی بده آنهم از نوع دینی آش

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها