کوه بی‌بی‌سی دوباره موش زائید!

مستند «کودتای خزنده در سپاه» چندین هدف را دنبال می‌کند که می‌توان به القای خودکامگی فرماندهان ارشد سپاه، بی‌توجهی آنان به تلفات نیروی انسانی، باندی بودن چینش افراد، غیر علمی بودن طراحی و اجرای عملیات و ... اشاره کرد.

کوه بی‌بی‌سی دوباره موش زائید!

«وارونه‌نمایی و قلب حقیقت» طی چند سال گذشته به یکی از مهمترین تاکتیک‌های عملیات روانی دشمنان ملت ایران ذیل راهبرد «جنگ ادراکی» علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.

هدف از این راهبرد به طور مشخص در گام اول خدشه به کلیت نظام و متهم کردن آن به فساد، دروغ‌گویی و ناکارآمدی و در گام دوم کاهش شاخص اعتماد عمومی به مجموعه حاکمیت و در نهایت فروپاشی از درون است.

این راهبرد به ویژه طی دو سال اخیر در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، تاریخی، امنیتی و... به عنوان یک نقشه راه، از سوی جبهه رسانه‌ای دشمن مورد توجه قرار گرفته و با توجه به حجم وسیع حمایت مالی و اطلاعاتی از آن توسط سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه خروجی قابل توجهی نیز داشته است.

در همین راستا و با توجه به چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس ملت ایران در جنگ تحمیلی، چنانچه از ابتدای امسال پیش‌بینی می‌شد، جریان ضدانقلاب و معاند جمهوری اسلامی تدارک مفصلی برای تحریف این دوره درخشان از تاریخ انقلاب اسلامی دیده است.

یکی از این موارد که با تبلیغات گسترده پیشینی، نهایتا از سوی «بی‌بی‌سی فارسی» منتشر شد، مستندی به نام «کودتای خزنده در سپاه» با روایت «حسین باستانی» روزنامه‌نگار معاند لندن‌نشین است که با استفاده از یک سند محرمانه سعی کرده حقیقت وقایع دوران دفاع مقدس را نزد مخاطب مخدوش کرده و ادراک افکار عمومی نسبت به آن را تغییر دهد.

توجه دقیق و موشکافانه به سیر این مستند گویای این مطلب است که گرچه دست راوی خالی است و به قول معروف؛ کوه بی‌بی‌سی فارسی موش زائیده، اما با استفاده از تکنیک‌های القایی سعی می‌کند ذهن مخاطب را کانالیزه کرده و منظور خود را تثبیت کند.

ماجرای این مستند حول محور محتویات یک نوار کاست می‌چرخد که حاوی مشروح جلسه‌ای انتقادی در آذرماه سال 63 میان برخی کارکنان سپاه تهران و «محسن رضایی» به عنوان فرمانده کل سپاه است و البته نکات قابل توجهی در آن وجود دارد.

این مستند با بهره‌گیری از تکنیک عملیات روانی «حرکت از پله دوم»، عامدانه از وسط ماجرا بحث را شروع کرده و چندین هدف را دنبال می‌کند که از مهمترین آنها می‌توان به القای خودکامگی فرماندهان ارشد سپاه، بی‌توجهی آنان به تلفات نیروی انسانی، باندی بودن چینش افراد در رده‌های مختلف، غیر علمی بودن طراحی و اجرای عملیات نظامی و در نهایت تخریب وجهه امام راحل و تدبیرهای نظام برای اداره جنگ اشاره کرد.

درباره این مستند اما؛ نکات مهمی وجود دارد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت:

اول؛ مبنای مستند مذکور مجموعه‌ای از اظهارات است که اساسا برای مخاطب امکان راستی‌آزمایی آن وجود ندارد. حتی بالاتر از آن، برخی از منتقدان در آن جلسه اذعان دارند برخی از نکاتی را که مطرح می‌کنند ندیده بلکه فقط شنیده‌اند!

دوم؛ تاکید راوی بر محرمانه بودن این سند تاریخی (نوار کاست)، گواه روشنی بر خطا بودن استناد به آن برای یک روایت‌گری دقیق و بدون تحریف است، زیرا چنانچه محسن رضایی در قسمتی از این نوار اشاره می‌کند، نفس آن جلسه و مباحث طرح شده در آن، به مثابه یک بحث محرمانه خانوادگی در داخل بدنه سپاه بوده و طبعا برای افراد عادی بیرون از آن جلسه به دلیل ندانستن زمینه اصلی ماجرا و وقایع قبل و بعد از آن ممکن است سوالات و ابهامات زیادی را ایجاد کند. این ملاحظه البته درباره هر موضوعی که در جلسه‌ای محرمانه و محدود مورد بررسی قرار بگیرد می‌تواند صادق باشد.

سوم؛ این مستند در حالی آن مقطع تاریخی را بدون اشاره به زمینه‌های ایجاد کننده آن و شرایط خاص کشور در آن زمان بازخوانی کرده و نتیجه دلخواه خود را از آن می‌گیرد که توضیح اوضاع کشور در آن روزها خود به خود می‌تواند بسیاری از شبهات طرح شده را پاسخ دهد، اما بی‌بی‌سی فارسی چون اساسا به دنبال کشف حقیقت نیست از آن عبور کرده و چنانچه گفته شد، روایت خود را از پله دوم شروع می‌کند.

در این خصوص؛ باید توجه داشت که ایران بلافاصله بعد از انقلاب و در حالی که هنوز بسیاری از ساختارها و روندهای اجرایی کشور به حالت عادی خود برنگشته بود، مورد تهاجم نظامی آن هم با پشتوانه هر دو بلوک شرق و غرب قرار گرفت و طبیعی بود که جوانان انقلابی و بالاتر از آن رهبری انقلاب نمی‌توانستند به بهانه ضعف تبحر نظامی‌ (به معنای کلاسیک آن) دست روی دست گذاشته و شاهد تجاوز بیگانه و اشغال سرزمین خود باشند.

این مستند اما تلاش دارد ماجرا را با استناد به حرف چند رزمنده که منطقا به لحاظ مباحث حفاظتی از حضور فرماندهان در خط مقدم بی‌خبر بوده‌اند، تحریف و این‌گونه القاء کند که فرماندهان با خوش‌نشینی در مقرهای ستادی، نیروهای عادی را به کشتن می‌داده‌اند

چهارم؛ این مستند عمدا به مشخصات فکری ـ عقیدتی و چند طیف بودن منتقدین آن روزهای فرماندهی سپاه اشاره‌ای نمی‌کند تا از این رهگذر بتواند روند تحریف خود را تکمیل کند. این در حالی است که آن منتقدین را دست‌کم می‌توان در چهار دسته تقسیم کرد که هر یک از زاویه‌ای و با هدفی خاص نکات خود را مطرح می‌کنند:

الف) رزمندگانی که ناراحت، خسته و گله‌مند از رخدادهای عملیات خیبر و شهادت برخی از دوستان و فرماندهان مانند شهیدان همت و حمید باکری هستند. اینها همه از سر دغدغه و احساس تکلیف انتقاد می‌کردند و ایرادی به اصل دفاع مقدس و شخص حضرت امام (رض) نداشتند. دلیل این مسئله هم این است که همین افراد مانند کاظم نجفی رستگار و حسن بهمنی در عملیات بعدی (عملیات بدر) تحت همین فرماندهی شرکت کرده و شهید شدند.

ب) منتسبین به بیت آقای منتظری که معتقد بودند فرماندهان سپاه اعتقادی به ایشان به عنوان قائم مقام رهبری ندارند و این مسئله را یک انحراف از مسیر انقلاب می‌پنداشتند.

ج) کسانی که از همان ابتدا، گزینه دیگری برای فرماندهی سپاه در ذهن داشتند و اساسا رضایی را به عنوان فرمانده کل سپاه شایسته نمی‌دانستند.

د) عناصر مسئله‌داری که کاملا مغرضانه به تحریک آن سه دسته می‌پرداختند و بعدا هم مسیرشان از انقلاب و نظام جدا شد مانند «اکبر گنجی».

پنجم؛ این مستند در حالی سعی می‌کند اصل برگزاری چنین جلسه‌ و بروز چنین انتقاداتی را به عنوان یک نقطه ضعف در دوران دفاع مقدس و نشانه‌ای بر خودکامگی فرماندهان سپاه القاء کند که اتفاقا این مسئله نشان‌دهنده عمق سعه‌صدر فرماندهان و یکی دانستن خود با دیگر نیروهاست، به گونه‌ای که شخص اول تشکیلات با پیشنهاد خود پای صحبت گروه اندکی از نیروها می‌نشیند و سعی می‌کند آنها را نسبت به موارد طرح شده اقناع کند، چیزی که در هیچ‌یک از ساختارهای نظامی دنیا مشابه ندارد.

یک مثال روشن برای همین مسئله که اخیرا اتفاق افتاد، اخراج کاپیتان «برت کروزیر» فرمانده ناو هواپیمابر تئودور روزولت بود به این دلیل که تنها یک اعتراض کوچک به کم‌کاری نیروی دریایی آمریکا برای متوقف کردن شیوع کرونا در ناو تحت مدیریتش کرده بود.

ششم؛ یکی دیگر از مشخصه‌های زرین دوران دفاع مقدس ملت ایران و وجه تمایز آن با اتفاقات مشابه در همه جای دنیا که این مستند با ظرافت خاصی سعی دارد آن را تحریف کند، نقش و عملکرد فرماندهان جنگ در مدیریت میدانی عملیات‌هاست.

خاطرات و مشاهدات ملت ایران از فرماندهان نام‌آور دفاع مقدس به صراحت بر این نکته تاکید دارد که به قول سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ فرماندهی در جنگ ما امر به رفتن نبود بلکه امر به آمدن بود، به این معنا که فرماندهان رده‌های مختلف خودشان در جلوی نیروها قرار داشتند و بعد به نیروها می‌گفتند بیا، نه اینکه عقب بایستند و به نیروها بگویند برو.

از سویی؛ کاملا مشخص است که در تقسیم وظایف، باید میان صف و ستاد و کارویژه هر یک از آنها تفاوت قائل شد و طبیعی است که جنس کار ستادی با کار نیروهای صف متفاوت باشد، اما با این حال به اذعان عموم نیروهای حاضر در عملیات‌ها، فرماندهان همواره در خطوط مقدم حاضر بوده‌اند.

این مستند اما تلاش دارد ماجرا را با استناد به حرف چند رزمنده که منطقا به لحاظ مباحث حفاظتی از حضور فرماندهان در خط مقدم بی‌خبر بوده‌اند، تحریف و این‌گونه القاء کند که فرماندهان با خوش‌نشینی در مقرهای ستادی، نیروهای عادی را به کشتن می‌داده‌اند.

این در حالی است که تاریخ درخشان این هشت سال به وضوح گویای آن است که فرماندهان زیادی در تمام رده‌ها اعم از گروهان، گردان، تیپ، لشگر، قرارگاه و ستاد به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

هفتم؛ این مستند ضمن طرح این مسائل سعی می‌کند حلقه وصلی میان تحولات آن دوره با امروز برقرار کرده و رهبری خلف صالح امام خمینی (رض) را نیز تحت‌الشعاع باندبازی و گرایشات سیاسی عنوان کند تا از این رهگذر ضمن ایجاد خدشه به آن مقطع پر فروغ از تاریخ انقلاب، ماهی امروزش را نیز از آب بگیرد و با اشاره به مخالفت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ملاقات معترضین با حضرت امام (رض) ذهن مخاطب را نسبت به رهبری ایشان دچار مسئله کند.

هشتم؛ بی‌بی‌سی سعی می‌کند مدیریت قاطع امام خمینی (رض) در این ماجرا را خدشه‌دار کند، در حالی که ایشان در کسوت فرماندهی مدبر که در حال اداره جنگی گسترده است اجازه تضعیف مدیریت جنگ و فرماندهان یکی از اصلی‌ترین ارکان آن یعنی سپاه را نمی‌دهد و چنانچه در نامه‌ ایشان* که شهید محلاتی آن را در پادگان حضرت ولیعصر (عج) تهران قرائت می‌کند آمده، ضمن باز گذاشتن مسیر برای بازگشت افراد به مسیر درست، به بقیه هشدار برخورد قاطع می‌دهد.

در پایان باید گفت؛ هم مدیریت آن زمان امام خمینی (رض) نشان داد که ایشان با دافعه و جاذبه توأمان، کشور و به ویژه موضوع جنگ را اداره کرده‌اند و هم امروز رهبری معظم انقلاب با همین رویکرد و اعتماد به همه جریان‌های سیاسی داخل نظام در حال عبور کشور از گردنه‌های سخت و پیچیده‌ای است که دشمنان خبیث انقلاب و ملت ایران ایجاد کرده‌اند.

* «از این طور کارها که موجب تضعیف فرماندهی می شود که آنها از حشمتی که دارند بیفتند دست بردارید. ما امروز هیچ یک از افرادی که در راس امور هستند را امکان ندارد که برداریم و آنها همینطور خواهند ماند. با هیاهو آقای محسن (رضایی) و آقای رفیقدوست برداشته نمی شوند. اگر ما یک مقام را برداریم ما را تضعیف می کنند و این به نفع مملکت ما نیست. من سفارش شما را به آقایان کرده ام که با شما مدارا کنند. اگر افرادی بعد از این پیام دست برنداشتند و باز بخواهند به اختلافات دامن بزنند به من اطلاع بدهید. آنها تکلیف دیگری دارند... اگر من بدانم بعد از این پیام کاری کنند به عنوان مخالف اسلام تلقی و معرفی می کنم.»

منبع: نورنیوز

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • ایرانی
    0

    ازBBC,من و تو،ایران اینترنشنال،صدای امریکا.ایران فردا و..‌.جز این انتظاری نیست. با تحریف شخصیت های تاثیر گذار انقلاب از سوی صدا و سیمای خودمان به کجا پناه ببریم!

  • علیرضا
    0

    اون فیلمی که بی بی سی درمورد مقرهای فرماندهی زمان جنگ وقت شب عملیات پخش کردو بزارین خیلی ..........خخخخخ

  • کاربر ناشناس
    0

    اگراین رسانه ها که هزینه هایشان معلوم است از کجا تاءمین میشود ونو کران خود فروخته هم دنباله روی آنها هستندبگویند که چه مقدار از خاک ما در دست بعثی ها باقی ماند بقول پروفسور مولانا که میگفتBBC آنگونه القا میکند که اگر شنونده ماهیت آنها رانداند فکر میکند که واقعیت را میگوید حنای اونها دیگر برای مردم ایران رنگی ندارد غیر ازخودفروخته های داخلی وخارج نشین

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها