مروری بر آخرین روزهای زندگی پیامبر(ص)

پیامبر(ص) در گوش دخترشان چه گفتند که لبخند زد؟ / ماجرای عجیب قصاص پیامبر در مسجد

پیامبر در دوران بیمارى خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت مى‌‌دادند و در آخرین روزهاى بیمارى خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش مى‌‌کردند.

پیامبر(ص) در گوش دخترشان چه گفتند که لبخند زد؟ / ماجرای عجیب قصاص پیامبر در مسجد

به گزارش خبر فوری ، 28 صفر سالروز وفات خاتم النبیین محمد مصطفی(ص) است. بزرگترین شخصیت اسلام و عبد و رسول خدا که پس از عمری مجاهدت و تلاش برای بهتر کردن جهان و مردمانش، چهره در نقاب خاک کشید و امتی را محزون و غمگین کرد و در حسرت گذاشت.

به همین مناسبت مروری داریم بر برخی از گفتارها و اعمال نبی مکرم اسلام در روزهای آخر زندگیشان که به نحوی در حکم وصیت ایشان نیز هست؛ به خصوص اینکه طبق روایات شیعه و سنی ایشان از لحظه فوت خود خبر داشتند و از این جهت، اعمال و رفتارشان در روزهای آخر حیات، بیان کننده بسیاری از امور بوده است.

آخرین زیارت اهل قبور

پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می­کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»

پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.» در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعده ای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»

حضور در مسجد و تقاضای قصاص

در مناقب آل ابی طالب آمده است که در یکى از روزهاى بیمارى، در حالى که سرش را با پارچه‌‌اى بسته بود و امام على(ع) و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند وارد مسجد شد و روى منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: «مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب شوم. اگر به کسى وعده‌‌اى داده‌‌ام آماده‌‌ام انجام دهم و هر کس طلبى از من دارد بگوید تا بپردازم.»

در این موقع مردى برخاست و عرض کرد: «چندى قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغى به من کمک کنید.»

پیامبر فوراً به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت.

سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طى سخنان خود فرمود: «هر کسى حقى بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آسان‌‌تر از قصاص در روز رستاخیز است.»

در این موقع، سوادة بن قیس برخاست و گفت: «موقع بازگشت از نبرد «طائف» در حالى که بر شترى سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده گرفتن قصاصم.»

پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند. سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص کند.

یاران رسول خدا با دلى پرغم و دیدگانى اشک بار و گردن‌‌هایى کشیده و ناله‌‌هایى جان‌‌گداز منتظرند که جریان به کجا خاتمه مى‌‌پذیرد. آیا سواده واقعا از در قصاص وارد مى‌‌شود؟ ناگهان دیدند سواده بى‌‌اختیار سینه پیامبر را مى‌‌بوسد. در این لحظه، پیامبر او را دعا کرده، گفت: «خدایا! از «سواده» بگذر، همان طور که او از پیامبر اسلام درگذشت.»

ناراحتی نبی مکرم اسلام(ص) از انتقاد به یک فرمانده جوان

رسول خدا(ص) در روزهای پایانی عمر شریفشان مسلمانان را به جنگ با روم اعزام کرده بودند. فرماندهی لشگر مسلمین با یک جوان شجاع و مومن به نام "اسامه" بود. بسیاری از سربازان کهنه کار و مهم مسلمان از دادن این وظیفه به یک جوان ناراضی بوده و زیر لب گله هایی را می‌کردند. پیامبر اعظم(ص) با شنیدن این انتقادات ناراحت شدند و با همان حال کسالت به مسجد رفته و خطاب به اعتراض کنندگان فرمودند: «این چه سخنی است که درباره­ی فرماندهی "اسامه" می شنوم. شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می زدید، به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است.»

آیه ای که نبی مکرم اسلام(ص) دائما زمزمه می‌کردند

دختر گرامی و یگانه یادگار پیامبر ، فاطمه(ع)، در کنار بستر پدر نشسته بود و بر چهره نورانی او نظاره می‌کرد. او مشاهده می‌نمود که عرق مرگ، بسان دانه‌های مروارید از پیشانی و صورت پدرش سرازیر می‌گردد. زهرا (س) با قلبی فشرده و دیدگانی پر از اشک و گلوی گرفته، شعر زیر را که از سروده‌های ابوطالب درباره پیامبر عالیقدر بود، زمزمه می‌کرد و می‌گفت :

«وابیض یستسقی الغمام به وجهه * * * ثمال ایتامی عصمة للارامل :

چهره روشنی که به احترام آن ، باران از ابر درخواست می‌شود ، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است .»

در این هنگام ، پیامبر دیدگان خود را گشود و با صدای آهسته به دختر خود فرمود : این شعری است که ابوطالب درباره من سروده است؛ ولی شایسته است به جای آن، آیه زیر را تلاوت نمایید : «وَما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللهُ الشّاکِرِینَ» ؛ « محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده‌اند و رفته‌اند. آیا هرگاه او فوت کند و یا کشته شود، به آئین گذشتگان خود باز می‌گردید؟ هرکس به آئین گذشتگان خود بازگردد خدا را ضرر نمی‌رساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش می‌دهد.»

آخرین کلام پیامبر(ص) با دخترش

ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری آورده است که در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریه اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظه اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می میرم» و سپس فرمودند: «تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می­شود» و این بود که من تبسم کردم.

آخرین خطبه و وصایای نبی اکرم(ص)

پیامبر در دوران بیمارى خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت مى‌‌دادند و در آخرین روزهاى بیمارى خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش مى‌‌کرده و مى‌‌فرمودند:

«با بردگان (خادمان و زیر دستان) به نیکى رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آن‌‌ها دقت کنید و با آنان به نرمى سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید.»

حنان بن سدير صيرفى گويد: من از امام صادق (ع) شنيدم مى‌‌فرمود؛ خبر مرگ پيغمبر را به او دادند و او تندرست بود و هيچ دردى نداشت، فرمود: روح الامين آن خبر را آورد. سپس پيغمبر جار زده و دستور داد همه مهاجر و انصار سلاح برگرفتند و گرد آمدند و پيامبر بر منبر برآمد و خبر مرگ خود را بدانها داد و سپس فرمود: «خدا را به ياد آن كس آورم كه پس از من والى بر مسلمانان است، كه مبادا رحم نكند بر جماعت مسلمانان. بايد سالخوردگان و بزرگان امت را احترام گذارد؛ به ناتوانان مهر ورزد و از دانشمند آنان احترام كند و بدانها زيان نرساند تا آنها را خوار كند و آنها را به تهى دستى نيندازد تا از دين به در كند و در خانه خود را به روى آنها نبندد تا تواناى آنان ناتوانشان را ببلعد و آنان را در قشون‌‌كشى‌‌ها به سختى نراند تا نسل امتم را قطع كند.»

اولین نمازی که بر پیکر مطهر پیامبر(ص) خوانده شد

نخستین کسى که بر پیامبر گرامى نماز گزارد، امیر مؤمنان بود. سپس یاران پیامبر، دسته دسته بر پیکر پاک و مطهر ایشان، نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت.

سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجره‌‌اى که درگذشته بود، به خاک بسپارند. قبر آن حضرت را ابو عبیده جراح و زید بن سهل آماده کردند و امیر مؤمنان مراسم دفن را به کمک فضل و عباس انجام داد.

ماجرای دفن پیکر نبی مکرم اسلام(ص)

به‌ هنگام‌ اختلاف‌‌نظر مهاجران و انصار درباره کیفیت‌ دفن‌ پیامبر، به‌دنبال‌ دو کس‌ فرستادند که‌ یکی‌ به‌ شیوۀ مکیان‌ زمین‌ را می‌شکافت‌ و دیگری به‌روش‌ مدنیان‌ لحد می‌ساخت‌؛ آنان «اللهم‌ خِرْ لِرَسولِک» را بر زبان‌ آوردند و امر را بر آن‌ نهادند که‌ هر یک‌ زود‌تر رسد، روش‌ او را به‌کار بندند، ابوطلحه انصاری زودتر آمد و به روش مدنیان لحد را آماده کردند.

منبع: خبر فوری

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • صبح
    0

    اللهم صل علی محمد و آل محمد وفات جانسوز ختم رسول فخرانسان وفخرزمین وزمان فخردوجهان ختمی مرتبت حضرت محمد‹ص›وشهادت جان گداز سبط اکبرش مظلوم مادرش امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت عرض می کنم

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      چرا منفی خخخخ

  • بابک
    0

    به راستی پیامبر خدا رحمت العالمین بودند... وصیت به حسن رفتار و خوش رفتاری به یکدیگر می کردند مسلمانی واقعی همین است... همین نکات به ظاهر کوچک می تواند دلیلی بر دوست داشتن پیامبر و اهل بیتش باشد... خداوندشفاعت حال ما را در این دنیا و آن دنیا از پیامبر مهربانی و رحمت بپذیرد چه زود باشد همه ما عزم سفر به دیار باقی کنیم

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      چرا منفی اگرهم دین نداری آزاده باش

    • کاربر ناشناس
      0

      رحمت بود رسول الله صلی الله علیه و سلم برای جهانیان

  • یک ایرانی
    0

    درسوگ نبی جهان سیه می پوشد درسینه دل ازداغ حسن می جوشد رحلت جانسوز ختم رسول حضرت محمد‹ص›وشهادت مظلومانه فرزندعزیزش حضرت امام حسن‹ع›تسلیت می گویم

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      مرگ برداعش ومنافق چرا منفی

    • ایمان
      0

      این منفی دهندگان امروزی از نسل همان منفی فکران زمان پیامبر هستند ماجرای دوات قلم؛لازم نیست پیامبر هذ... لعنت بر مخالفین پیامبر مهربانی ها

    • مریم .م
      0

      نهایت شجاعت شما همین قدره که در خفا بتونید به پیامبر علیه السلام منفی بدید

  • ناشناس
    0

    مهم ترین وظیفه ی پیامبران و حکومتهای منتسب به دین الهی چیست؟ --- دین ؛ روح و مهم ترین عنصر پیامبری از جانب خداوند و راز ونهاد اصلی وجود و حیات و رشد و بقاو پیشرفت هر حکومتی است که خود را به دین خداوند منتسب معرفی می کند. بنا بر اصل غیر قابل انکار فوق و برای اثبات صداقت و جدیت حکومت دینی در ادعای انتساب خود به دین باید تمام اقدامهای مدیریتی چنین حکومتی با اصول ثابت تردید ناپذیر دینی در منابع خدشه ناپذیر دین ؛ دقیق و بی شبهه سازمان دهی و برنامه ریزی و اجرا شوند. خداواند یکتا داناو حکیم مطلق جهان هستی تعیین اصول ثابت دین از جمله اسلام را که آخرین دین الهی است در وحیی که خود به پیامبران ابلاغ نموده به خود منحصر ساخته است. اصول ثابت دین الهی در احکام و اعتقادات وحیانی این دین تجلی می یابند و بنا براین خداوند در قرآن به پیامبر اسلام تاکید کرده در ابلاغ و آموزش و اجرای دین از اصول ثابت وحیانی مذکور فراتر نرود. حقایق مذکور فوق بر پیامبران و هر حکومتی که خود را منتسب به دین الهی معرفی می کنند چه با حکم وحی اصیل و بی خدشه ی الهی چه با حکم عقل ایجاب می کنند مصون نگه داشتن اصول ثابت مذکور در تبلیغ و آموزش و اجرا از تحریف و کج روی و از دست برد بشر نخستین و مهم ترین وظیفه ی پیامبران و حکومتهای منتسب به دین باشد تا بتوانند اصالت و صداقت انتساب خود به دین وحیانی خداوند را بی هیچ گونه شبهه و تردید و وفا داری خود به این دین را به اثبات برسانند. ناکامی در انجام مهم ترین وظیفه ی مذکور ادعای انتساب به دین وحیانی خداوند را مخدوش و ادامه ی این ناکامی سر انجام چنین ادعایی را باطل می سازد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها