یکی از استادان شناخته شده فن بیان و سخنوری در ایران:

همه نامزدها بازنده مناظره/ تراژدی بزرگی که «یاساشین» از آن پرده برداشت

یکی از استادان شناخته شده فن بیان و سخنوری در ایران گفت: با دیدن این به اصطلاح «مناظره‌ها» به شخصه متوقع روی کار آمدن رئیس‌جمهوری نیستم که به فکر ملت و مشکلات داخلی و خارجی کشور باشد.

همه نامزدها بازنده مناظره/ تراژدی بزرگی که «یاساشین» از آن پرده برداشت

این جملات بخشی از سخنان آرش آبسالان است که به نظر می‌رسد حرف دل بسیاری از کسانی باشد که در چند روز گذشته تماشاگر مناظره‌های انتخاباتی بوده‌اند.

دیگر کمتر کسی است که باور نداشته باشد آنچه این روزها با عنوان «مناظره انتخاباتی» شاهد بودیم، از روح مناظره به معنای واقعی آن فرسنگ‌ها فاصله داشت. اگر در دوره‌های پیشین انتخابات ریاست جمهوری با کنجکاوی به دهان نامزدها چشم می‌دوختیم تا از برنامه‌هایشان باخبر شویم، در این دوره اما شرایط به گونه‌ای رقم خورد که به جای کشف برنامه نامزدها، بار دیگر معنای «مناظره» ، «گفتگو» و «چالش» را بازتعریف کنیم چراکه ظاهرا بخش بزرگی از مشکلات ما در همین مساله ریشه دارد که هنوز منطق «گفتگو»، «جدل» و «چالش» به معنای درست آن را نمی‌دانیم و اگر در جایگاه رقابت قرار بگیریم، هیچ بعید نیست پا را از محدوده ادب فراتر بگذاریم و حتی به ورطه‌ای بیفتیم که چندان با اخلاق سازگار نیست.

با همین نگاه با آرش آبسالان که کوشش طولانی مدتش در حوزه آموزش و پژوهش فنون بیان و سخنوری برای مشتاقان این حوزه کاملا آشکار است، هم‌کلام شدیم تا آنچه را به عنوان مناظره انتخاباتی رخ داد، از دیدگاه یک استاد کارشناس، ارزیابی کنیم.

آنچه پیش رو دارید، گفتگو با این استاد فن بیان است:

مناظره‌های فعلی چقدر به اندازه واقعی «مناظره» هستند؟

مناظره انتخاباتی یا Election debate عبارت است از ارائه آرا و نظرات گوناگون پیرامون یک «موضوع واحد» که تا دستیابی به نتیجه‌ای همگرا یا واگرا ادامه می‌یابد. روش مناظره‌های کنونی با طرح پرسش‌های متفاوت از نامزدهای گوناگون آن چنان که یکی از نامزدها به طنز اشاره کردند، بیشتر شبیه مسابقات تلویزیونی بود. این روش مسبوق به سابقه است که به قصد سلب قدرت استنتاج عنصر «محوریت موضوع» حذف می‌شود. در این حالت حتی قید قرعه برای تعیین پرسش که به منظور کاستن از شائبه تبانی طراحی شده است، فرقی در اصل این موضوع که آنچه دیدیم مناظره نبود، ایجاد نمی‌کند چرا که عنصر موضوع محوری حذف شده بود.

اهمیت این موضوع کجاست؟

برای منِ ملت مهم این است بدانم آرای نامزدهای گوناگون حول و حوش یک موضوع محوری مثلا فقر و بیکاری چیست، تا بتوانم دست به انتخاب بزنم. همین می‌شود که پاسخ تمامی نامزدها به تمامی پرسش‌های مطرح شده صاحب الگویی تکراری و کلیشه‌ای می‌شود. دقت بفرمایید، پرسش: «نظر و راهکار شما پیرامون فلان موضوع چیست» پاسخ: «این موضوع از مهمترین مسائل دولت ما خواهد بود و نیازمند تحول بنیادین است». بروید و یک بار دیگر مناظره‌ها را نگاه کنید و ببینید چندبار فحوای الگوی «مهمترین مسئله - تحول بنیادین» تکرار شده است. گویی هیچ تفاوتی نمی‌کند که پرسش مربوط به بهداشت، دیپلماسی اقتصادی، آموزش و پرورش، زنان، تورم و یا جوانان است، الگوی پاسخ از سوی همه نامزدها به کرات همین بود. با پایان پاسخ هم پرسش بعدی وارد یک باغ دیگر می‌شد. در این حالت سه چهار دقیقه مهلت پرداختن به سی دقیقه آرای دیگران از هر باغی و سه چهار دقیقه فرصت دفاع از خود در برابر سی دقیقه انتقاد دیگران از تمامی زوایا به نظر شما عقلایی است؟

یعنی در هیچ یک از این نشست‌ها، به مناظره نزدیک نشدیم؟

در نشست دوم یک لحظه روح مناظره به واقع رخ داد، آن هم وقتی که از آقای رضایی پرسیده شد، منابع مالی او برای طرح ادعای یارانه چهارصد و پنجاه هزار تومانی چیست؟ پاسخ ایشان هم استفاده از منابع یارانه‌های پنهان بود. حال باید تنور این موضوع داغ می‌شد اما متاسفانه رویکرد طرح «پرسش‌های گوناگون» به‌جای «طرح موضوع» سبب عاری شدن گفت‌وگوها از روح مناظره شد. در واقع حتی «گفت - گو» هم رخ نداد، آن چه رخ داد فقط «گفت» بود. استفاده از پاره‌گفت‌هایی همچون «مسائل و مشکلات جوانان از مهمترین مسائل کشور ماست که طرح و برنامه‌های مدون و حساب‌شده‌ای را برای ایجاد تغییرات بنیادینی می‌طلبد» نیاز به هیچ دانش و تخصصی ندارد. مناظره آن‌جاست که طرح و برنامه‌ها در تقابل با هم قرار می‌گیرند، مناظره آن‌جاست که طرح استفاده از یارانه‌های پنهان به چالش کشیده می‌شود.

به نظر می‌رسد در این مناظره‌ها، عصبیت و پراخشگری جایگزین روح چالشگری شده بود.

متاسفانه روح چالشگری سال‌هاست که در فرهنگ ما به احتضار در آمده است، اجازه بدهید بگویم حتی قرن‌هاست که ما از چالش دور شده‌ایم. ما انفعال خود را در لفافه‌ای از فضیلت پیچیده‌ایم. به این شاه‌بیت حضرت حافظ دقت بفرمایید: «گفتگو آیین درویشی نبود، ورنه با تو ماجراها داشتیم». به گمانم هر دانشجوی سال اولی روان‌شناسی هم دیگر می‌پذیرد که این همان رویکرد انکار یا Denial است که منجر به آسیب‌های روانی می‌شود. تراژدی ماجرا آن جاست که آسیب روانی در صورت انکار در نهایت به شکل خشم بروز پیدا خواهد کرد. همین می‌شود که نامزدها رفتاری دور از شان دیپلماتیک نشان می‌دهند. نامزدی که چهار سال سکوت در برابر هر گونه اهانتی را در سینه تلنبار کرده است، پیش از آن که بزرگ‌منش باشد، مملو از خشم است. استفاده از اصطلاحات نامزد پوششی ناشی از خشم است که واکنش دور از ادب نامزد روکشی را در پی دارد. این‌ها همه نشان از عدم سلامت و تسلط روانی است. صلاحیت نامزدها که فقط نباید محدود به سوابق مدیریتی و ضوابط اجرایی باشد. شک نکنید این خشم‌ها در چهار سال گذشته در برخی جهات منجر به تلافی شده است. متاسفانه این برخوردهای عصبی در جای جای هر دو مناظره به عینه مشاهده می‌شود و نشان می‌دهد تا چه اندازه خشم پنهان میان ارکان ما وجود دارد. طنز تلخ ماجرا آن است که با دیدن این به اصطلاح مناظره‌ها حالا به شخصه خودم متوقع روی کار آمدن رئیس‌جمهوری نیستم که به فکر ملت و مشکلات داخلی و خارجی کشور باشد، آرزومند رئیس‌جمهوری هستم که بیاید و مشکلات داخلی مسئولان زمامدار را حل کند. در واقع به این نتیجه رسیده‌ام که فردی لازم است روی کار بیاید که در گام نخست به فکر آشتی دادن ارکان مسئولیتی و سامان دادن به جنگ و جدل‌های درون ساختاری باشد. به بیانی اصلاح رعایا پیشکش، لازمه شرایط کنونی آن است که یکی بیاید به فکر اصلاح امرا باشد.

همه نامزدها بازنده مناظره/ تراژدی بزرگی که «یاساشین» از آن پرده برداشت

آرش آبسالان

ریشه خشم‌ها و ارتباط‌شان با مهارت‌های گفتاری در چیست؟

ریشه این خشم‌ها و کج‌اخلاقی‌ها همه در ارزش دادن بیش از حد به ارزش‌هاست. سکوت واکنشی انکاری در برابر قدرت‌مدار است اما به معنای حذف صورت مسئله نیست. اینها همه در لایه‌های زیرساختی گفتار قرار دارد. اگر به روساخت‌ها هم نگاه کنیم، استفاده از واژگان پوششی و روکشی و زشت است و دور از شان است و تعجب می‌کنم و نظایر آن، همه بازتاب خشم‌های پنهان هستند. در واقع مهارت‌های گفتاری معلول هوشمندی در مدیریت روانی است که نامزدهای حاضر در برابر طعنه دیگری یا تن به مقابله به مثل یا تن به سکوت دادند. مقابله به مثل با توهین‌های پنهان و آشکاری که رخ می‌داد، خشم پنهان را عیان می‌کرد و سکوت نطفه خشم جدیدی را می‌بست. از این منظر همه نامزدها بازنده بودند و باید نتیجه گرفت رویه حاکمان و دولتمردان منجر به تولید این خشم بوده است که حالا به بدنه حکومت و دولت هم رسیده است.

چاره چیست؟

سکوت معبر دیالوگ است. شما پشت چراغ قرمز توقف می‌کنید تا دیگری از حق تقدمش استفاده کند، اما به موقع باید این حق را واگذار کند. اگر نکند، اگر چراغ قرمز طول بکشد، اگر سوءاستفاده شود، آن وقت بوق‌ها و اعتراض‌ها شروع خواهد شد، کمی بعد خودسری آغاز می‌شود و دقایقی بعد تمامی چهارراه دچار قفل ترافیکی می‌شود. متاسفانه بسیاری از تصمیم‌گیرندگان پشت پرده کتاب‌های ماکیاولیستی مطالعه کرده‌ و می‌کنند. آن‌ها آنقدر چراغ را برای مردم قرمز و برای شخصیت‌ها سبز کرده‌اند که حالا صدای شخصیت‌هایی که در مسیر دیگر پشت چراغ قرمز قرار گرفته‌اند هم در آمده است. درست که برای او چراغ را سبز می‌کنند، اما بار ترافیکی چنان سنگین است که سرعت حرکت دستچین‌ها را هم گرفته است. متاسفانه روزی که مدیریت چراغ قرمز بر مبنای مصلحت شد، کسی به فکر بار ترافیکی و تراکم خواسته‌ها نبود و به‌جایش خط ویژه طراحی شد. ماده اصلاحی، تبصره، الحاقیه و بخشنامه آن قدر زیاد شد که حالا سیستم قضایی را دچار پیچیدگی کرده است. حالا باید به تصادفات خط ویژه هم رسیدگی کرد که کار آسانی نیست، چون هر دو طرف خود را محق می‌دانند. این‌جاست که داوری جای خود را به میانجیگری یا در نهایت فصل‌الخطاب می‌دهد. همه بدبختی هم از روزی آغاز شد که به جای رویکرد علمی به زد و بند و «جون مادرت» اتکا کردیم. این‌ها همه از نبود دیالوگ است.

بله! همین نبود دیالوگ که همچنان یکی از بزرگترین مشکلات ماست. شما چه تعریفی از دیالوگ دارید؟

دیالوگ مبتنی بر توالی دیالکتیک سکوت و گفتن است، توالی منطقی چراغ قرمز و چراغ سبز، وقتی یک سو همواره چراغ سبز باشد یا توالی منطقی نباشد، آن وقت ما با منولوگ مواجه هستیم. تدریس یا سخنرانی نمونه‌های عینی منولوگ هستند. آیا شما در تمامی ساعات درسی یا جلسات کاری شش دانگ حواس‌تان به استاد یا سخنران است؟ آیا برای لحظاتی ذهن‌تان دنبال یک ماجرای دیگر پرواز نمی‌کند؟ خطر منولوگ در همین لغزش شنونده به ورطه گفت‌وگوی ذهنی با موضوع دیگری است. خطر چراغ قرمز طولانی در همین خاموش شدن اتومبیل‌هاست. آن وقت مدام گلایه کنیم که چرا وقتی چراغ سبز است، چرخ ترافیکی نمی‌چرخد، مسلم است که درست نمی‌چرخد. سکوتی که حق تقدم منطقی را به دیگری بدهد، فضیلت است اما سکوتی که حق تقدم خود را نادیده گرفته است، جای منت ندارد. پس در وجه تمثیلی باید از حضرت حافظ تمنا کرد منت «ورنه با تو ماجراها داشتیم» را سرمان نگذارد.

خالی از لطف نیست اگر بعد از «دیالوگ»، تعریفی دوباره از «مناظره» هم داشته باشیم.

مناظره یک مسابقه منطقی در به کرسی نشاندن سخن است. این جاست که پای تکنیک و استراتژی به میان می‌آید. تکنیک پدیده‌ای فردی است اما برای استراتژی می‌توان مشاور داشت. دکتر دیوید دابلیو کارول نویسنده کتاب «روان‌شناسی زبان» به یک نکته مهم اشاره دارد که تفاوت‌های ظریف زبانی روی الگوهای تفکر افراد اثر می‌گذارد. از این جمله استفاده می‌کنم و می‌گویم تفاوت‌های ظریف زبانی نشان الگوی تفکر افراد است. این تفاوت مربوط به تپق یاساشین نیست. تپق در تکرار است که نشان از عدم آگاهی دارد وگرنه همه ما بارها و بارها تپق زده‌ایم. یاساشین برای بار دوم رخ نداد اما پرده از تراژدی بزرگتری برداشت. وقتی در فاصله چند دقیقه این تپق بازتاب گسترده می‌یابد و اشتباه مرگبار تلقی می‌شود، نشان از رواج بی‌اخلاقی در جامعه است. مهم نیست که این تپق از سوی کدام نامزد بوده است، مهم این است که در حالی که عقل سلیم می‌داند این تپقی عادی است، رقیب سعی در مضحکه نمودن آن دارد. مدت‌هاست که فضاهای مجازی مملو از این کج‌اخلاقی‌ها و بی‌ادبی‌هاست و شک نکنید سردمدار چنین برخوردهایی مردم نیستند. آن چه در فضاهای مجازی و رسانه‌ها می‌بینیم رقابت انتخاباتی جوانمردانه نیست. عرصه انتخابات که میدان فوتبال نیست که با کمک هواداران و هیاهو و تخریبِ حریف گوی سبقت را از حریف ببریم. عرصه‌ای است که باید زمینه داوری عقلایی مردم را در آن فراهم کرد. اگر انتخابات حق مردم است، پس تبلیغات انتخاباتی این وسط چه معنایی دارد؟ این رویه نامش حق مردم نیست، نامش تحمیق مردم است. الحمدالله که رای الکترال هم که نداریم، پس پیشاپیش می‌توان گفت برنده انتخابات، برنده مبارزات تبلیغاتی است که با کج‌اخلاقی‌های کنونی باید گفت برنده هوچی‌گری‌هاست. نامزدهای موجود اگرچه صلاحیت شورای نگهبان را دارند، اما مناظره‌ها نشان داد که این نامزدها شانیت و سلامت روانی لازم برای تصدی پست ریاست‌جمهوری را ندارند. با این روند انتخاب نهایی هر چه باشد، نتیجه آن دوباره سکوت منشعب از انکار خواهد بود. باید در برداشت اجرایی از مفهوم جمهوریت بازنگری کرد و ناگزیر باید به احزاب و ریزسازه‌های جمهوریت نگاهی دوباره و ویژه داشت.

منبع: ایسنا

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 29
  • ناشنای
    0

    سوال اصلی من اینه چرا این جور مطالب و نقدها درسال ۹۲ و ۹۶ مطرح نشد؟ان زمان هم همینقدر بد اخلاقی و مشکلات روانشناسی مطرح بود!این چند وقت هرچی مطلب خوندم در مورد بی ارزش بودن انتخابات بود!دست در دست هم داده ایم به بغض!که میهن خود کنیم ویران! مردم به اندازه کافی بخاطر مسایل اقتصادی ناراحت هستند بیشتر از این نا امیدشون نکنیم.لطفا عزیزی که قلم به دست میگیری مراقب قلمت باش که خدا به قلم قسم خورده.دنیا همین دو روز نیست جواب خدا را بابت این همه دل مردم رو خالی کردن چی میخواهیم بدیم؟!تو رو خدا با اینجور نا امید کردن ها کشور رو به سمت نا امنی نبریم.بخدا آتش که روشن شد همون میسوزیم نه این که شما ها جدا از این آتش باشین!

    نظرات شما -
    • ایران
      0

      هموطن عزیز! اگر شما سری در رسانه های اجتماعی بزنید متوجه وخامت موضوع که در این مقاله به آن پرداخته ،می شوید ، مشکلات اقتصادی که مملکت دچار آن شده به مشکلات سیاسی و ساختار کشور برمی گرده و این هم با انتخابات ریاست جمهوری اسلامی حل نمی شود، و این باعث بی تفاوتی اکثر مردم به این انتخابات شده است ...‌

  • سفیر
    0

    درود بر استاد چه تفسیر زیبا و واقعی داشتید

  • 123
    0

    اینا حتی نمیتونن حرف بزنن میخوان بیان مملکت رو هم دست بگیرن

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      بهترین سخنورتون روحانی بود دیگه؟؟؟؟؟که آفتابه رو برداشت توایران خاااااک برسرتون که گول زبون بازیو میخورین

  • علی
    0

    گل گفتی همون بهتر که رای ندهیم رای دادن همانا وبدبختر شدن همان رای بی رای

    نظرات شما -
    • نیما
      0

      به نیابت از شهدای عزیز وطن وحاج قاسم با غیرت رأی میدهیم

  • مورچه
    0

    درمیان این ۷نفرفقط محسن رضایی انتخاب ما۴۰میلیون فرودست میباشد لااقل فرودستان ایران ثروتمند ازگرسنه گی تلف نمیشویم ۳۰درصدپول فروش نفت وگاز ب اضافه یارانه ۴۵۰هزارتومانی حقوق زنان خانه دار عالیه

  • کاربر ناشناس
    0

    دل میبندم به آفریدگارجهان وجهانیان

  • دن کیشوت
    0

    آقای آبسالان عزیز! جانا سخن از زبان ما می گویی،تحلیلی جامع و مفید ارایه دادید،با تشکر از خبر فوری که برای یکبار هم که شده به سراغ یک کارشناس رفت،از خبر فوری خواهشمندم که با اساتید روانشناسی هم گفتگو داشته و تحلیلی روان شناختانه از کاندیداها ارایه دهد.ممنون

  • فرهنگی
    0

    آقای استادسخن ور ! مردم کمبودسخنوروسفسطه گر ندارند،مزدم دنبال یه رییس جمهور شجاع وکارآمدوپاکدست وراستگوهستند، ملت 8سالست سخنوری ریاکارکه جیبشان راخالی کرده ونارو باشون زده رادیده اند، پس لطفا برو درکلاس اظهارفضل کن ودرس بلاغت بده !

  • فرهنگی
    0

    آقای استادسخن ور ! مردم کمبودسخنوروسفسطه گر ندارند،مزدم دنبال یه رییس جمهور شجاع وکارآمدوپاکدست وراستگوهستند، ملت 8سالست سخنوری ریاکارکه جیبشان راخالی کرده و نارو باشون زده رادیده اند، پس لطفا برو درکلاس اظهارفضل کن ودرس بلاغت بده !

  • کاربر ناشناس
    0

    یاعلی گویید عشق راآغازکنید

  • بسم الله قاصم الجبارین.رای ماسیدابراهیم رئیسی
    0

    آقای عزیز نامزدها برای سخنوری وفن بیان نیومده بودند اگه برای اینجور چیزها اومده بودند الان جای شما وباوضع شما بودند،نظر شخصی خودت رو تحمیل افکارواذهان عام نکن به این میگن عوام فریبی ،شما اگه نظراقتصادی وسیاسی داری بفرما واگرنه که به نقاشی ها وتصورات ذهنی خودت برس.

    نظرات شما -
    • ایرانی
      0

      اصلا مقاله را تا آخر خوندی ؟! منظورشون این بود که باید به فکر این جامعه که از پایین تا مراتب بالا گرفتار بی اخلاقی شده ،بود و این رئیس جمهور جدید اول باید این خشم که بین ارکان نظام ایجاد شده را ازبین ببرد و یک همدلی و آشتی ایجاد کند . متوجه شدین ؟!!!!

  • ط
    0

    خوب‌شد‌تموم‌شد.همشون‌به‌غیر‌هاشمی‌بی‌جنبه‌بودن.

  • کاربر ناشناس
    0

    اگر چه مناظرات بی نقصی نبود اما برای روشنگری افکار عمومی خوب بود و خیلی چیزها دستگیر آدم میشد در ضمن من هر جا رفتم از جمله کسبه، آموزشگاه، اقوام و خانواده دیدم همه مناظرات رو دنبال میکنن

  • ایرانی
    0

    اقای نویسنده !برای فضل وفن سخنوریت جای دیگر مشتری پیداکن،که حسن روحانی مارااز سفسطه ومغلطه شنیدن بی نیازکرده! دردمامردم ازدزدی ونامردمی بودن این دولت ست و نوچه های مکارش!

  • صدرا
    0

    آرش جان شما درس. خو ندی و به این نتیجه رسید ی ما تو این چهل سال تجربه کردیم و فهمیدیم ‌که اینا کلا به فکر ما نیستن و حواسشون درگیر دستورات داده شده هست

  • غلام رضا
    0

    سلام علیکم به هر حال این هم یک نظریه اما فکر می کنم مردم با دیدن مناظره ها تشخیص خواهند داد چه کسی با الفاظ بازی می کرد . چه کسی قصد رنگ کردن مردم راداشت کارنامه همه کاندیدا های محترم هم در عمل مشخص است ان شاء ا... هر آنچه خیر مردم است رقم بخورد.

  • شهرام.ر
    0

    به بهترین وجه ممکن اختلافات بین دو جناح چپ و راست ، و اختلاف آنها با عامه مردم رو با زبانی ساده و قابل فهم و در عین حال «علمی» بیان کردند . آفرین بر شما آقای آبسالان.

  • غفاری
    0

    اینکه متذکر مسایل به ظاهر اخلاقی میشوند و می گویند که جامعه ما دچار عصبانیت و پرخاشگری شده است درست است چون تاب و تحملی برای دیدن فاصله طبقاتی و حقوق های نجومی و تکبر و غرور باندهای مافیایی در کشور وجود ندارد... آقایان روانشناس به این نکته توجه نمی کنند و نخواهند کرد فقط و فقط برقرای عدالت اجتماعی و ایجاد فرصت های برابر است که به جامعه امید و نشاط تزریق می کند نه چیز دیگر .... این انتقاد به جامعه روانشناسی هم وارد است که همیشه مدیتیشن های عجیب و غریب و ترانه همه چی آرومه من چقدر خوشحالم !!!! را برای بیمارانشان تجویز می کنند .

  • ق
    0

    برنده زاکانی بازنده اصلاح طلبان تدبیر و امیدی..

    نظرات شما -
    • ماهرو
      0

      آره حتما زاکانی برنده است.کجا دیدید وشنید که یک بی ادب برنده باشه.ادمهای مثل زاکانی آبرو شخصیت وشعور دیگران رو میکشن و زیر پاهاشون میذاران وپل درست میکنن تا به اهدافشون برسه.زاکاتی نمونه بارز احمدی نژاده

    • هما
      0

      حقوق نجومی دلار نجومی،سکه نجومی ، پر رویی نجومی همه را در دولت فعلی و طرفداران همتی می‌بینیم

  • ناشناس
    0

    درود بر اصلاح طلبان.. رای ما همتی... از پیشانی داغ کرده متنفرم

    نظرات شما -
    • م.
      0

      پیشانی داغ نکرده ولی ملتی را بد جوری با بی‌کفایتی و دروغ های مکرر داغ کرده است

  • مرضیه
    0

    من فقط یاد شعر اقبال لاهوری افتادم.خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت به آن ملت سرو کاری ندارد که دهقانش برای دیگران کشت.البته با تغییر مصرع آخر که مسولش برای خودش کشت.همین موضوع که فقط برای ریاست وپر کردن جیب خودشون و7000نسل بعدشون میخوان ریس جمهور بشن.ما هم دلسردیم ومن به شخصه رای نمیدم

  • ناشناس
    0

    جامعه داره به سمت انحطاط اخلاقی پیش میره

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها