صاحبنظر مسایل بین الملل:

بایدن وارد مسیر اشتباه ترامپ نشود/ آمریکایی ها نتوانسته اند به گونه ای عمل کنند که زمینه های همکاری بعدی فراهم آید

صاحبنظر مسایل بین الملل اظهار داشت: تلاش بایدن با دیپلماسی هوشمندانه ایران در مسیر نشستن دوباره سر میز مذاکره، می‌تواند فرصت امتیازهای فرابرجامی برای ایران را هدایت کند.

بایدن وارد مسیر اشتباه ترامپ نشود/ آمریکایی ها نتوانسته اند به گونه ای عمل کنند که زمینه های همکاری بعدی فراهم آید

به ایران و امریکا از چند ماه پیش مذاکرات غیرمستقیمی را با حضور کشورهای ۱+۴ به جریان انداخته‌اند که هدف از آن مهیا کردن مقدمات بازگشت امریکا به برجام و اجرای کامل تعهدات هسته‌ای از سوی ایران است. با وجود این، این گفت‌وگوها با وقفه‌ای رو به رو شده است که به گفته تهران اتخاذ تصمیمات سخت از سوی واشنگتن می‌تواند به این توقف پایان داده و زمینه را برای احیای برجام فراهم سازد.

گفت وگو با مهدی ذاکریان استاد دانشگاه و صاحبنظر مسایل بین الملل در اینباره را بخوانید:

مذاکرات احیای برجام در وین به مرحله حساسی رسیده است و در حالی که تصور می‌شد طرف‌های این توافق به متن روشنی برای توافق دست پیدا کرده‌اند طرح مطالباتی از سوی امریکا منجر به توقف این مذاکرات شده است. ارزیابی شما از مشکلات شکل گرفته چیست؟
من معتقدم موضوع را باید با یک بررسی آکادمیک مورد توجه قرار داد. در دانش روابط بین‌الملل وقتی توقف در مذاکره یا معمای امنیتی در روابط بین کشورها پدید می‌آید یعنی درک غلط بین‌الاذهانی میان دولت‌ها وجود دارد. دولت‌هایی که با هم مذاکره می‌کنند باید برداشت درستی از ادراک‌های یکدیگر داشته باشند. الان مشکل ایران و امریکا به همین مسأله بر می‌گردد. در واقع ما باید معمای مذاکرات برجام را حاصل درک اشتباه این دو دولت و ادراک‌های متعارض آنها بدانیم.

هر کدام از اینها یعنی ایران و امریکا نگاه خاص خود را دارند و با آن نگاه در مذاکره حاضر می‌شوند و نتوانسته‌اند به خواسته و نگاه طرف مقابل به صورت دقیق پی ببرند. این امر سبب شده که مشکل به وجود بیاید و مذاکرات در اینجا متوقف شود. به عنوان مثال برداشت ایران این است که بسیاری از مشکلاتی که از آغاز انقلاب اسلامی مانند جنگ تحمیلی، مسائل هسته‌ای، اعتراض‌های حقوق بشری و... با آن مواجه شده است، نتیجه خصومت امریکاست. ایران نمی‌داند که از آن سمت باید این امر را مورد توجه قرار دهد که رفتارهایش در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای توسط واحدهای سیاسی دیگر هم تحلیل می‌شود. ممکن است این تحلیل به فهم نادرستی از این واحدهای سیاسی نسبت به رفتار ایران منجر شود. به عنوان مثال ما درباره مسائل منطقه‌ای معتقدیم امنیت منطقه‌ای باید توسط کشورهای منطقه پدید بیاید یا فعالیت‌های نظامی و موشکی کشورمان با در نظر گرفتن جنگی که به ما در دوران دفاع مقدس تحمیل شده است، با هدف افزودن قدرت دفاعی پیگیری می‌شود.

اینها در ذهن و فکر ما روشن ولی در افکار عمومی جهانی گم شده‌اند. بایستی در این زمینه فعالیت کنیم. اینکه درک درست از ایران و اقدامات ایران در نظام بین‌الملل پدید آید. کار بی‌نظیری که دکتر ظریف در هشت سال گذشته انجام داد ریشه در همین موضوع تئوریک پیچیده و مؤثر داشت. او تلاش می‌کرد تا در موضوع ایران و جامعه بین‌المللی، درک غلط بین الاذهانی در روابط بین‌الملل را به صفر برساند. اصرار دقیق او در تأیید فعالیت‌های دفاعی ایران و اینکه به هیچ کشور هم مربوط نیست ریشه در همین امر داشت. از این‌رو، پس از آمدن بایدن و با ورود رئیس جمهور منتخب در ایران توقف مذاکرات تحت تأثیر برخی ادراک‌های اشتباه بین الاذهانی قرار گرفت. یعنی در فضای امروز بین‌المللی، نه طرف دیگر توانسته به نگاه و خواسته ایران پی ببرد و نه ایران توانسته متوجه درک دیگران از رفتارهایش شود.

ایران وقتی به برجام دست یافت پیگیری موضوعات دیگر مورد چالش را منوط به اجرای درست این توافق از سوی طرف‌های مقابل کرد یعنی کوشید این مسیر را برای دستیابی طرفین به یک فهم دقیق از این موضوعات باز بگذارد اما خروج امریکا از برجام همه این معادلات را بر هم زد و زمینه را برای طرح مسائل دیگر از بین برد به نظر شما همین کار را برای دولت جدید امریکا سخت نمی‌کند؟
بله امریکایی‌ها این بار مانند گذشته دارند اشتباه می‌کنند. ترامپ در دوره مسئولیت خود عملکردی در سطح کلان نظام بین‌الملل داشت که با مقبولیت جهانی مواجه نشد. یعنی نه روسیه، نه چین، نه اتحادیه اروپا و نه حتی بریتانیا عملکرد ترامپ در خروج از برجام را تأیید نکردند. در آن زمان زمینه برای دست یافتن به تفاهم در سایر موضوعات فراهم بود. ولی نقض تعهد در برجام از سوی ترامپ ثابت کرد که آنها پذیرای توافق‌های فراتر نیستند. ما الان وارد فاز دیگری شده‌ایم و آن این است که دولت ترامپ دیگر در قدرت نیست و بایدن آمده است. اگر او می‌خواهد از این خطای گذشته فاصله بگیرد باید تمام و کمال به برجام عمل کند. تا زمانی که تعهدات برجامی از سوی امریکا و سایر طرف‌های برجامی رعایت نشود، تمنای توافق‌های دیگر از ایران به یک طنز شباهت دارد تا یک اراده برای همکاری‌های وسیع‌تر.

خب مانع او برای انجام این کار چیست؟
مشکل کنونی بایدن این است که او باید از رویکرد امریکایی ترامپ یا Pax Americana فاصله گرفته و به رویکرد همگی دور یک میز برگردد. اگر امریکایی‌ها علاقه‌مند به ترمیم چهره خود در جامعه بین‌المللی‌اند باید بدانند که قرار گرفتن در رأس میز مذاکره با ایران می‌تواند این فرصت را برای آنها پدید آورد در حالی که الان در حاشیه میز قرار گرفته‌اند. ایران با اروپایی‌ها، روسیه و چین گفت‌وگو می‌کند. اینجا ایران نقش تعیین کننده‌ای دارد اگر یک صندلی مذاکره آشکار یا پنهان با امریکا تعریف کند تا آنها در رأس میز قرار گیرند. ایران باید بداند امریکا نتوانست خود را به میز برگرداند و اینجا ایران از نقش خود باید کمال بهره را ببرد. بایدن به‌رغم اینکه همان رویکرد زیر میز زدن ترامپ را دنبال می‌کند ولی دل در سروری جهانی امریکا به واسطه همکاری با متحدین خود دارد. حال این تلاش او با دیپلماسی هوشمندانه ایران در مسیر نشستن دوباره سر میز مذاکره می‌تواند فرصت امتیازهای فرابرجامی برای ایران را هدایت کند. بایدن موقعی می‌تواند امریکا را به جامعه جهانی به‌طور کامل بازگرداند که تعهدات برجام را بپذیرد و تا الان این کار را انجام نداده است.

مشکل کنونی بایدن این است که او باید از رویکرد امریکایی ترامپ یا Pax Americana فاصله گرفته و به رویکرد همگی دور یک میز برگردد. اگر امریکایی‌ها علاقه‌مند به ترمیم چهره خود در جامعه بین‌المللی‌اند باید بدانند که قرار گرفتن در رأس میز مذاکره با ایران می‌تواند این فرصت را برای آنها پدید آورد در حالی که الان در حاشیه میز قرار گرفته‌اند

به‌طور مشخص ایران در حال حاضر به دنبال احیای برجام است و به نظر نمی‌رسد که فارغ از فعالیت‌های موشکی نسبت به گفت‌وگو بی‌اعتنا باشد چنانکه در بحث منطقه همواره پیشنهاداتی را روی میز گذاشته است با این حساب اجرای برجام از سوی امریکا می‌تواند مقدمه‌ای برای تمایل ایران به پیگیری موضوعات دیگر باشد؟
اگر خواسته ایران فقط احیای برجام باشد اشتباه است. در سؤال قبلی هم توضیح دادم ایران باید از هر چالشی در گذشته و از هر فرصتی در آینده بهره و منافع حداکثری کسب کند. امریکایی‌ها مرتکب یک خطا شده‌اند و نقض مسئولیت بین‌المللی کرده‌اند. بنابراین، ایران بایستی بازگشت به تعهدات برجام، جبران خسارت سه ساله نسبت به ایران و عدم مداخله در امور ایران را از امریکا بخواهد.

رعایت اینها از سوی امریکا می‌تواند دریچه‌های همکاری میان دو کشور را بگشاید. آیا طبیعی است که چین پس از یکصد سال پایداری بر حزب کمونیست، مرام و ارزش‌های سیاسی و ایدئولوژیک خویش در مقام نخست تراز تجاری با امریکا باشد ولی ایران نتواند متمایل به پیگیری سایر موضوعات با امریکایی‌ها باشد؟ طبعاً ایران از بهره هوشی بالاتری برخوردار است و می‌داند امکان بهره‌وری بیشتر در روابط بین‌الملل فراهم است. منتها امریکایی‌ها باید دقت کنند که در مسائل ایران نتوانسته‌اند به گونه‌ای عمل کنند که زمینه‌های همکاری بعدی فراهم آید. لذا بر این باور اجرای کامل تعهدات برجامی امریکا امید به همکاری را افزایش می‌دهد نه تقابل.

نکته کلیدی در بازگشت امریکا به تعهدات برجامی و امید به همکاری بیشتر در این موضوع نهفته است که صرف برگشت امریکا به برجام کفایت نمی‌کند تا دل به توافق‌های بعدی بست. بلکه ضمانت آن جبران خسارت است. از این‌رو درخواست اخیر ایران برای ضمانت کتبی اشتباه است و به جای آن باید تقاضای جبران خسارت شود. جبران خسارت هم امید به همکاری‌های آتی را افزایش می‌دهد و هم اگر نفر بعدی به قدرت برسد می‌داند کشورش به خاطر خطای قبلی خسارت داده است دیگر این خطا را تکرار نمی‌کند.

یکسری بایدها مطرح است که اشاره کردید و ایران باید این درخواست‌ها را داشته باشد و بخشی هم صحنه واقعی سیاست است که تحولاتی بر خلاف تعهدات و اصول توافق شده رقم می‌خورد چه امریکا همواره سعی کرده به رغم کارشکنی دست بالا را داشته باشد. در چنین فضایی بایدن تحت چه شرایطی می‌تواند خواسته‌های تهران را محقق کند؟
همان که در آغاز عرض کردم بایدن موقعی می‌تواند وعده‌های تهران را عملی کند که از درک غلط بین‌الاذهانی دور شود. او باید به این نتیجه برسد که ایران یک قدرت مهم منطقه‌ای است و انکار نقش ایران خطاست. ما اکنون می‌بینیم با خروج نیروهای خارجی از افغانستان طالبان بر سراسر این کشور حاکم می‌شود. بروز ناآرامی‌های آنجا و تحولات سیالی که رقم می‌خورد، نشان دهنده خلأ قدرت است. این نکته‌ای است که امریکا باید توجه کند که همکاری با ایران به جای دست بالا داشتن برای هر دو طرف سودمندتر است. جایگاه بزرگ ایران برگرفته از بیگانگان نیست حاصل پشتیبانی و قدرت ملت ایران است. این امر در جنگ تحمیلی ثابت شد. اولین نتیجه این موضوع این است که با یک قدرت بزرگ منطقه‌ای می‌تواند وارد همکاری شود. دومین نتیجه این است که شاهد اجرای یک مدل توافق هسته‌ای خواهد بود که طبق آن ایران غنی‌سازی کننده مفید است. یعنی غنی سازی ایران صرفاً در راستای مسائل صلح‌آمیز است. با نظارت کامل آژانس همراه است و این نظارت به صورت پله‌ای ادامه پیدا می‌کند تا جایی که بر پایه دوره زمانی برجام اطمینان کامل برای جامعه بین‌الملل به وجود آمده و از آن پس ایران یک کشور با ثبات هسته‌ای و مستقل از نظارت و قابل اعتماد در فعالیت هسته‌ای است. به این ترتیب امریکا می‌تواند بدون هزینه با یک ایرانی رو به رو شود که فعالیت‌های هسته‌ای صلح آمیز دارد.

نکته بعدی که جدای از قدرت منطقه‌ای ایران و هسته‌ای است از منظر تمدنی و فرهنگی است. ایران مدلی را ارائه کرده است که با اسلام خشن داعشی و طالبان متحجر متفاوت است. به عنوان مثال انتخابات در ایران به رغم فراز و فرودهایی که پشت سر می‌گذارد، برگزار می‌شود و در مقایسه با سایر کشورهای منطقه فرصت‌های فراوانی برای بیان نظر و دیدگاه‌ها وجود دارد. همچنین یک جامعه مدنی فعال در ایران وجود دارد. بنابراین، همکاری امریکا با ایران هم دارای یک امتیاز است. قطعاً اگر خوشفکری در حکمفرمایی وجود داشت و بسیاری از چالش‌ها از بین می‌رفت، ایران دست برتر در منطقه و در مذاکرات می‌داشت. همه اینها را با اصلاح شیوه حکمرانی در کنار مؤلفه ژئوپولتیکی ایران قرار دهیم. آنگاه امید بیشتری پدید می‌آید. ایران که می‌تواند همکاری خود را با همسایگان و با چین یا روسیه یا با امریکا و اروپا و سایرین تعریف کند در موضوع حکمرانی مدل ترمیم شده‌ای بیافریند و در موضوع هسته‌ای قابل اعتماد باشد طبعاً رونق اقتصادی در روابط بازرگانی و سرمایه‌گذاری خارجی هم پدید می‌آید.

روند همکاری سایر طرف‌های برجام با دولت جدید امریکا را چطور می‌بینید؟
یکی از نکات مهم این است که آقای ترامپ در گذشته یک شکاف در دنیا و یک جامعه دوقطبی در داخل امریکا پدید آورده بود. آقای بایدن با حضور خود می‌تواند شکاف بین‌المللی را از بین ببرد در چنین شرایطی باید به توافقات بین‌المللی برگردد و برجام هم یک توافق بین‌المللی است. دولت بایدن با فاصله گرفتن از برجام در واقع رویه شکاف انداختن در دنیا را تکرار می‌کند؛ یعنی همان کاری که ترامپ کرد و این یک خطای راهبردی است که امریکایی‌ها دارند دوباره به آن مبتلا می‌شوند چون در این موضوع، ایران قطعاً نظر موافق روسیه و چین را خواهد داشت و به احتمال بالا با تعامل با اروپا ادامه خواهد داد و در اینجا امریکایی‌ها باز با یک شکاف مواجه می‌شوند.

آیا بخشی از دلایل دولت امریکا برای تعلل در نهایی کردن موضوع برجام به مسأله انتخابات و انتقال قدرت در ایران مربوط است؟
بی تأثیر نیست و حاصل خطای برداشت آنهاست. آنچه که امریکا باید به آن توجه کند این است که تحولاتی که در داخل ایران در دوره دولت‌های مختلف رقم می‌خورد مانند تحولات امریکا نیست که با تغییرات دولت‌ها دستخوش تغییر شود. یعنی یک رئیس جمهوری امضای رئیس جمهوری قبلی را قبول نداشته باشد. نوع نگاه در ایران در قبال مسائل هسته‌ای، حقوق بشر و منطقه‌ای ثابت است. به عنوان مثال هیچ دولتی در ایران نمی گوید اسرائیلی‌ها اشغالگر نیستند یا در زمینه مسائل هسته‌ای چه در دوره آقای روحانی یا آقای رئیسی اصل بر ادامه فعالیت صلح‌آمیز و غنی‌سازی است. درباره مسائل منطقه هم همین طور است. امریکایی‌ها این موارد را مد نظر قرار نمی‌دهند و تعلل می‌کنند تا ببینند از یک دولت تا دولت دیگر چه امتیازهای دیگری می‌توانند حاصل کنند و این خطاست زیرا ایران اصول ثابتی در سیاست خارجی دارد مخصوصاً اصولی که با امریکا گره خورده باشد. در این زمینه‌ها مانند مسائل هسته‌ای ضمن تنوع سلیقه‌ها، در ایران یک اجماع ملی وجود دارد و امریکا نمی‌تواند این اجماع را بشکند مگر اینکه کار را برای خود سخت کند.

منبع: روزنامه ایران

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها