شرط بخشش قاتل در تهران، ازدواج خواهر قاتل اعدامی با برادر مقتول
گفتوگو با قاتل بلاتکلیف در زندان که خانواده مقتول شرط عجیبی برای آزادیاش گذاشتهاند.
در تحقیقات پلیسی گفته بود که پسر جوانی مدتی برای خواهرش ایجاد مزاحمت میکرد. با وی بارها حرف زده که دست از این کار بردارد اما آن جوان توجهی نکرده و سرانجام با هم درگیری پیدا کردند.
در ادامه او را قربانی خشم خود کرده و با ضربههای چاقو به قتل رسانده است. در این هفت سال که در زندان بوده، دوبار پای چوبه دار رفته و هربار توانست مهلت بگیرد اما اکنون چند سالی است بلاتکلیف میان برزخ بخشش و قصاص مانده است.
به چه اتهامی بازداشت شدی؟
قتل یک جوان که مزاحم خواهرم بود. من یک آدم سربه زیر بودم وبا کسی اختلاف و دعوا نداشتم تا اینکه یک روز خواهرم گفت پسری او را تعقیب و برایش ایجاد مزاحمت میکند و دست بردار نیست. با شنیدن این حرفها خونم به جوش آمد و میخواستم تنبیهش کنم. چند بار مرد مزاحم را دیدم و با او حرف زدم که برود پی کارش که اهمیت نداد و سرانجام با هم درگیر شدیم و او را با ضربههای چاقو کشتم.
از ورودت به زندان بگو.
بعد از یک هفته فرار تسلیم شدم. چند روز بعد ماموران مرا سوار اتوبوس حامل زندانیان کردند و به زندان منتقل شدم. وکیل بند مرا تحویل گرفت و تختی به من داد.
قبل از اینکه خودم وارد بند شوم خبر قتلی که انجام دادم به زندان رسیده بود. شب که شد همه همسلولیها دورم حلقه زدند و از شب جنایت برایشان گفتم. عدهای میگفتند خوب کاری کردی مزاحم را کشتی و عدهای میگفتند اشتباه کردی خودت را بدبخت کردی و اعدام میشوی. خلاصه با این افکار روزگار میگذراندم.
بعد چه شد ؟
شب و روزم یکی شده بود .چون کم سن و سالترین زندانی سلول بودم بیشتر کارها از شستوشو تا آشپزی را باید انجام میدادم. یک سال این وضع زندگیام بود. چند نفری از آشناها و هم محلیهای مقتول در زندان بودند، وقتی خبر آمدن من به آنجا رسید، قصد جانم را کردند که زخمی شدم اما زنده ماندم. ماههای اول حالم خیلی بد بود. زیاد به خودکشی فکر میکردم چند بارهم اقدام کردم اما زنده ماندم.
از دلتنگیهایت بگو.
دلم برای خانوادهام، سفره غذای مادرم، قورمه سبزی و آش رشتههای خیراتی پنجشنبه شبهایش تنگ شده است. چند سال است پدرم فوت شده. زندانی شدن من باعث شد دق کند. دلم برای دوچرخهام که سوار میشدم و تا کارگاه محل کارم رکاب میزدم و برای کوهپیمایی آخر هفته تنگ شده است.
عشق فوتبالی ؟
بله . پرسپولیسیام ؛ آن هم از نوع دو آتیشه. در زندان بازیهایش را دنبال میکنم.
اگر زمان به عقب باز میگشت ؟
چاقو در جیبم نمیگذاشتم. از مزاحم به دادگاه شکایت میکردم تا مجازات شود .
خواهرت برای رضایت اقدام کرد ؟
بله اما ای کاش نمیرفت. خانواده مقتول برایش شرط گذاشتند که اگر با برادر وی که ۱۵ سال از خواهرم بزرگتر هست ازدواج کند رضایت میدهند. وقتی فهمیدم با خواهرم دعوا کردم. همان شب کلی قرص از درمانگاه زندان دزدیدم تا بمیرم که زنده ماندم.
تا به حال به فرار از زندان فکر کردهای ؟
بله. چند ماه اول که به زندان آمدم از زندانیهای قدیمی پرسوجو کردم تا شاید راه فراری پیدا کنم. حتی به حفر تونل هم فکر کردم که نشد و قید فرار را زدم.
فکر میکنی بخشیده شوی ؟
الان چند سال است که بلاتکلیفم. نمیدانم چه تصمیمی میگیرند.
صبور باشید و به جای قانون تصمیم نگیرید
مرد زندانی مدعی شده انگیزهاش ازجنایت، تنبیه کردن مزاحم خواهرش بوده اما به جای حل مشکل، خودش قانون شده تا آن را حل کند، بی آنکه به عواقب آن فکر کند. هر چند قانونگذار مجازاتهایی را برای مزاحمان اطفال و بانوان در نظر گرفته اما این باعث نمیشود فرد خودش یک سویه تصمیم بگیرد. باید ابتدا با فرد مزاحم حرف زد و او را مجاب به رفتار نامناسبش کرد، در صورت تکرار ازخانواده او کمک خواست و اگر دوباره تکرار کرد از او شکایت کرده تا قانون وی رامجازات کند. نه اینکه فرد شخصا قانون شود و فرد خاطی را مجازات کند. حتی از دیدگاه او این مجازات به خاطر دفاع از ناموسش یا انگیزه شرفتمندانه باشد، نمیتواند توجیهی برای جنایت او باشد.
شاید اگر این زندانی مزاحمت فرد خاطی را با خانوادهاش در میان میگذاشت و آن را با مشورت حل میکرد و خودش اقدام به مجازات فرد خاطی نمیکرد، اکنون آن جوان زنده و این زندانی هم نزد خانوادهاش بود و حکم قصاص نمیگرفت. این زنگ خطری برای خانوادههاست که اول خشم خود رادر برابر اتفاقات پیش آمده در زندگی کنترل کنند، دوم اینکه تصمیمهای عجولانه و بدون عاقبتاندیشی نگیرند، سوم به قوانین حاکم برجامعه احترام بگذارند، چهارم اینکه برای حل مشکلات خود از افراد معتمد و قانونمند کمک بگیرند تا شاهد چنین حوادث تلخی در سطح جامعه نباشیم.
منبع: رکنا
38
در پروندههای ناموسی پس حق دفاع از ناموس چی میشه، عامل اصلی ایجاد تنش خود مقتول بوده. که در قوانین ما هیچوقت لحاظ نمیگردد
این مملکت انقد مسخره س ، اگه دزد بیاد تو خونه ت از خودت دفاع کنی باید به جناب دزد دیه و خسارت بدی. تو این مملکت حتی دفاع مشروع و اسلامی هم تاوان داره
دوست عزیزم. همگی باید تلاش کنیم سطح فرهنگ اجتماعی و اصول رفتار صحیح بین خودمان را به فرزندان مان بیاموزیم و خودمان عامل باشیم. هر کس از خودش بپرسد چه میزان در این مسیر تلاش می کند. مطالعات هدفمند به متظور عمیق سازی سطح بینش جامعه و القا رفتار صحیح لازم است یک هدف مشترک اجتماعی باشد و به عنوان یک مطالبه به آن نگاه کنیم. یک جامعه پویا از نظر فرهنگی ناچار است خود را به اصولی پایبند نماید. شناخت آن اصول و جدیت در اجرای آن مهم و حیاتی است. صدا و سیما سینما و تئاتر، مدرسه و... همگی در این مهم تکلیف و سهم دارند و از همه مهمتر آموزش خانواده. آموزش ارزش ها و ضد ارزش ها. چگونه بیاموزانیم فرزند پسرمان مزاحم دختر مردم نشود و دخترمان خود را در معرض اهانت قرار ندهد ضد ارزش بودن یک حرکت چگونه فهمیده می شود و جامعه چگونه خود را به آن پایبند می بیند. اینها نیاز به تکرار و تکرار دارد تا جامعه خود را ملزم به رعایت آن ببیند. بیش از این باید نگران فرهنگ رفتاری ملن باشیم ما وارث سرزمین سعدی و فارابی هستیم حیف است گنج در آستین و کیسه تهی. بیایید برای ارتقا فرهنگ رفتاری جامعه بکوشیم. از امروز سخن زشت بر زبان نیاوریم. به هنگام خشم مقداری صبر کنیم. نگاه مزاحم نداشته باشیم. دوست دار هم و نگران هم باشیم. ای مهربانی که این مطلب را می خوانی من سعی کردم شما هم سعی کن. از خانواده مقتول تقاضا دارم با گذشت شان روح آن مرحوم را شاد نمایند و از خون این جوان برای رضای خداوند مهربان گذشت نمایند. یا با گرفتن دیه مشکل را حل کنند . ازدواج به این سبک بعید است زندگی خوشایندی را رقم بزند.
قانونگذار از من وشما آگاه تره چرا همش احساسی نظرولایک میدین مگه ما حقوق دان هستیم نظر میدیم اونجوری که شما میگی باشه(به عنوان مثال) هرکی با کسی مشکل داشته باشه یا رو میکشه تو خونش با ظاهرسازی میگه برای تجاوز یا دزدی اومده میزنه میکشدش. بعدش این داستان از منظر قاتله شاید یارو عاشق دختره بود یا اصلا مزاحم نبود یا با هم دوست بودن داداشه دیده قاطی کرده چرا از هیچی خبر نداریم قضاوت میکنیم، برای اصلاح خودمون وجامعه اینقد سطحی قضاوت نکنیم
با این درخواستی که خانواده مقتول دادند مشخص شد در ذات کثیف هستند......... من حق رو به قاتل میدم ولی نباید قتل میکرد ناپخته عمل کرده میتونست از راه قانون اقدام کنه...
یا مثل مرد ببخش یا اعدام کن. درخواستتان زیبا نیست. ازدواج این شکلی ظلم مداومی است از کشتن بدتر.
در قوانین بیشتر کشورهای غربی و شرقی و کشورهای اسلامی غیر از ایران شیعه جعفری کشتن برای دفاع از جان و مال و ناموس اشکالی نداره و قانونی است
واقعا جای تاسف داره این مملکت
همون بهتر که پسرشون رو کشتن واگرنه اونم میشد مثل خانوادش
سلام راستش کار درستی نکرده ولی تو مملکتی که واقعا قانون حمایت نمیکنه چی کار باید میکرد همه رومی فرستن شورای حل اختلاف که هی بری وبیای اخرشم خسته شی بیخیال شی .پلیس که باید صدبار زنگ بزنی تابیاد اخرش که همه دعواها تموم شد میاد دخالتم که نمیکنه 4تامتن مینویسه بردید شکایت بخدا تو این مملکت هر کی زور داره برده خودم مزاحم تلفنی داشتم نوجوان که بودم اشنا بود مامیشناختیمش فقط خدا میدونه یه پسربچه خانواده شهید با زندگی وابروی من وخانوادم چیکار کرد35سالمه هنوز نتونستم تواون محل سربلند کنم یاازدواج کنم چون قانونی نبود که همایتم کنه.الان 2ساله همسایمون که یه زنه اسایش وازم گرفته قرص اعصاب میخورم مستاجرمون کرایه نداده میگه دستی دادم بهت تخلیه کرده کلید نمیده کو قانون.......خوب کاری کرد کشتش همین الان انقد عوضین میگن خواهرت زن برادرمون شه ادم بی اصل ونصب همینه
بنده سالهای زیادی با این موارد سر و کار داشتم، مجازات کسی که مزاحمت ایجاد کرده، قتل نیست! درسته که این موضوع خیلی واضح هست، اما بدونید که قاتل در این موارد یا خیلی جوان و بی تجربه هست، و یا شخصیت ضداجتماعی!
این شرط ازدواج برای آزادی قاتل اصلا درست نیست و عاقبت بدی خواهد داشت . لطفاً منطقی فکر کنید و ظلم به دختر خواهد شد.
قانون بسیار کثیفی است ،قمه کشی شد ماشینم را زدند شکستند،رفتم شکایت کردم اونوقت بازپرس داده تحقیق محلی مردم هم از ترس چیزی نمی گند و اون رییس کلانتری هم که پولی بود گزارش رد نمی کرد ،توی شورای حل اختلاف هم که یکسری گاو و گوسفند نشستند