ولنتاین، اخلاق جنسی و روابطی که دردسرساز می‌شود

بحث «روابط دختران و پسران» از عناوین و موضوعات اخلاق کاربردی است، با توجه به گستردگی زیرمجموعه‌های اخلاق کاربردی، این مسئله را می‌توان ازمسائل «اخلاق جنسی» برشمرد.

ولنتاین، اخلاق جنسی و روابطی که دردسرساز می‌شود

«معضلات اخلاقی در روابط زنان و مردان / دختران و پسران» (بنگرید به: جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۸: ۷۷) را می‌توان ازجمله این مسائل و مرتبط با بحث مورد نظر ما در این یادداشت دانست.

اکثر قریب به اتفاق دخترانی که رابطه دوستی طولانی مدت با پسران دارند در آغاز رابطه دوستی علی رغم تصورشان درگیر روابط جنسی خواسته یا عمدتا ناخواسته می شوند. بر اساس نتایج یک پژوهش که در شمال شهر تهران انجام شده است اکثر دختران طی ۲ سال اول رابطه خود باجنس مخالف، درگیر روابط جنسی می شوند

این در حالی است که تقریبا همه دختران مورد مطالعه در ابتدای برقراری رابطه دوستی تصور می کرده اند که از درگیری جنسی مصون بوده، مهارت و قدرت کافی را در کنترل و هدایت روابط و دوستی دارند.

در بخش دیگری از این مطالعه آمده است اکثر قریب به اتفاق آنها در آغاز روابط دوستی با پسران بر این باور بودند که آنها خیلی زرنگ تر از آن هستند که دوستشان بتواند از آنها سوء استفاده جنسی کند.

در بخش تحلیلی این پژوهش یکی از علل درگیر شدن دختران در روابط جنسی برداشت نادرست آنها از روابط دوستی با پسران عنوان شده است.به عنوان مثال انگیزه و هدف اکثر دختران از برقراری رابطه دوستی با جنس مخالف جلب حمایت و عاطفه گزارش شده است،در حالی که در پسران، برقراری روابط جنسی انگیزه و هدف اصلی رابطه دوستی بوده است.

در جامعه ما به خاطرنوع اداره جامعه، بافت سنتی اجتماع ونوع فرهنگ اجتماعی، جوانان ناچارند به شكل پنهانی و در خفا با هم رابطه ایجاد كنند. كه در این نوع ارتباط،استرس ها، سوء استفاده ها و مشكلات بزرگی بوجود می آید.اما ما به هر حال در این اجتماع زندگی می كنیم پس چاره اساسی این است كه با آموزش، فرهنگ ارتباطی خود را تغییر دهیم البته تا زمانی كه، دیدگاه جامعه و قانون نسبت به رابطه دختر و پسر، نگاه افراد بزه كار باشد، نه تنها مشكلات اینگونه روابط حل نمی شود،بلكه روابط پنهان، جوانان را، به سوی بزه كاری سوق می دهد.اما اگر جامعه و قانون به این روابط بعنوان نیاز اجتماعی بنگرد،در راه آموزش و اصلاح روابط اجتماعی، هم، گامهای اساسی بر می دارد.

قدم اول در ایجاد فرهنگ رابطه اجتماعی این است كه باید نگاه جامعه به زن عوض شود وبه زن به عنوان موجود درجه دوم نگاه نشود،هر حقی كه برای پسری رواست برای دختر هم روا بدانند،بسیاری قوانین زن ستیز كه حقوق زنان را محدود میكند كنار بگذارند و مراكز و دستگاه های ذی ربط تلاش نمایند روحیات زن و مرد را بیشتر به هم بشناسند،چرا كه بسیاری از افراد، شناخت كاملی از جنس مخالف خود ندارند، و تصور می كنند،آنچه برای آنها ایده آل و جذاب است برای طرف مقابل هم چنین است.یا روحیات و توانایی ابراز احساسات،نوع نیازهای عاطفی در زن و مرد یكسان است در حالی كه علم روانشناسی می تواند،تفاوت های زن و مرد را تشریح نماید تا افراد جامعه با در نظر گرفتن چنین تفاوت هایی با طرف مقابل خود وارد رابطه شوند.

در كشوری كه مردان آن شناخت كاملی از احساسات و روحیات زنان ندارند،بسیاری تصور می كنند كه می توانند بوسیله دوستی، یا از راههای نسبتاً قانونی مانند ازدواج موقت،به مدت مشخص با دختری وارد رابطه شوند و از اين راه پوششي بر غريزه هاي جنسي خود بگذارند.در حالی كه زنان بر اساس فیزیولوژی مغز و خصوصیات روانشناسی خود وقتی به یك ارتباط می اندیشند،بیشتر جنبه های احساسی وعاطفی رابطه را مد نظر قرار می دهند، اما، مردان، بر اساس ساختار مغز و سیستم بدن خود، بیشتر غرایز و لذ ت های جنسی، در دستور كار ضمیر ناخودآگاه آنها گنجانده شده است، به این خاطر مردان، تنها به لحظه ها می نگرند.اما زنان دوست دارند با این ارتباط، زندگی آینده و تداوم عشق و احساسات خود را رقم بزنند.

از نظر روانشناسی مردان چون به لحظه ها می اندیشند،اگر با فرد غیر هم جنس وارد رابطه شوند بسیار راحتر از او قادرند این ارتباط راقطع كنند.اما دختران هر رابطه‌ای را به قصد تداوم عشق و ایجاد زندگی مشترك برقرار می كنند،بنابراین به راحتی قادر نیستند رابطه ایجاد شده خود را قطع كنند. اما یك مرد، تنها بر اساس غريزه وبدون اینكه تصمیمی برای آینده خود داشته باشد، وارد اين نوع روابط مي شود.پس براي یك مرد، قطع شدن این ارتباط، صدمه روانی كمتری را به او وارد مي كند.اما دختران قطع شدن اين رابطه را به عنوان يك شكست بزرگ تجربه مي كنند،به این خاطر دوران بسیار سختی را طی می كند تا بتواند خاطره دوستی، كه در ذهن او زندگی مشترك شكل گرفته بود را، به فراموشی بسپارد.دختراني كه رابطه جنسي را هم تجربه كرده اند،بيش از حد انتظار قطع چنين رابطه اي براي آنها گران تمام مي شود چون احساس مي كنند شرافتشان هم لگد مال شده است.آنان مانند بيوه زني كه همسر جوان خود را از دست داده غم جانسوزي را تحمل مي كنند.

بگذاريد موشكافانه تر به اين موضوع بنگريم. بيشتر كشورهاي جهان، براي رفع غريزه جنسي مردان محيطي را در نظر مي گيرند تا آنها بتوانند آزادانه با زناني كه حرفه و شغل آنها رابطه جنسي است،خود را ارضا كنند.اما در جامعه محدود و بسته مذهبي و سنتي،به دليل محدوديت شديد،مردان قادر نيستند دراين محيط ها وارد شوند،پس به ناچار هر رابطه دوستانه اي هم كه با غير همجنس خود برقرار مي كنند،درصدند تا از اين راه خود را ارضاء جنسي كنند و پس از تخليه غريزي در پي همسري باشند كه هرگز به اين روابط تن در نمي دهد.

اما در كشور ما هم، بسياري از جوانان، به حدي از آگاهي و فرهنگ رسيده اند كه در روابط بين دختر و پسر تنها به ديد مسائل جنسي نگاه نمي كنند، و بخوبي مي دانند، اگر رابطه صحيح بين دختر و پسر برقرار باشد و آنها بياموزند كه، اگر اين روابط صحيح و بدون فريب كاري و بر اساس اصول انساني برقرار شود، بسياري از مشكلات اجتماعي حل مي گردد.

نویسنده: ملیحه محمدپور / جامعه شناس

17

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها