چرا به امام رضا(ع) ضامن آهو می‌گویند؟

برخی از روایات، داستان ضامن آهو را درست دانسته و برخی دیگر نیز آن را تحریف دانسته اند. برخی روایات نیز این داستان را به پیامبر(ص) نسبت می‌دهند

چرا به امام رضا(ع) ضامن آهو می‌گویند؟

ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:

"صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت قابل توجهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که اتفاقاً در آن حوالی حضور داشت می‌اندازد. صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا (ع) مواجه می‌شود، ولی صیاد چون آهو را صید و حق شرعی خود می‌دانست، در مطالبه و استرداد آهو پافشاری می‌کند.

امام حاضر می‌شود، مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمی‌پذیرد و به عرض می‌رساند: الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، می‌خواهم و نه غیر آن را …

و آن وقت آهو به زبان می‌آید و سخن گفتن آغاز می‌کند و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این شکارچی بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچه هایم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم.

امام رضا (ع) هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد و خود را به صورت گروگان در اختیار وی قرار داد. آهو رفت و به‌ سرعت بازگشت و خود را تسلیم شکارچی کرد. شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، علی بن موسی الرضا است.

بدیهی است فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ قابل توجهی به او می دهد و تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌کند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند، اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ لانه و بچه های خود می‌ رود."

صحت این داستان:

داستان ضامن شدن امام رضا(ع) برای آهو به آن شکلی که در بین مردم و برخی آثارِ متأخر آمده، در منابع روایی وجود ندارد؛ در مقابل، گزارش‌های گوناگونی درباره ضمانت و حمایت پیامبر(ص) و امامان(ع) از آهو آمده است که قدرمشترک این روایات آن است که آهویی ماده که به دام صیادی گرفتار شده است، از پیامبر یا امام می‌خواهد که ضامن او شود تا او رفته و به فرزند خود شیر بدهد و بازگردد. در غالب این گزارش‌ها آمده است که صیاد هنگام بازگشت آهو، آن را رها کرده‌است.

گرچه این داستان برای دیگر معصومان گفته شده و درباره امام رضا(ع) نیست، با این حال، تنها امام رضا به ضامن آهو شهرت یافته است تا آنجا که جزو القاب مشهور آن حضرت شمرده شده است. در شبه قاره هند و ایران و بسیاری از مناطق امام رضا(ع) را با امام ضامن می‌شناسند.

به نظر می‌رسد داستان مشهور درباره امام رضا(ع)، ترکیبی از چند داستان و روایت با یکدیگر باشد. چراکه در منابع روایی، گزارش‌هایی درباره پناهنده شدن آهو به حرم امام رضا(ع) آمده است. محتمل است این روایت‌ها و گزارش‌ها و آنچه که در مورد ضمانت آهو توسط پیامبر و امامان نقل شده است، در مشهورشدن امام رضا به این لقب تأثیر گذاشته باشد. این لقب چندین قرن قدمت دارد. قدیمی‌ترین اثری که به پناهنده‌شدن آهویی به امام رضا و ضمان آن حضرت از آهو اشاره دارد، یک بیت از یک قصیده طولانی از ابن حماد، فقیه و محدث و شاعر امامی قرن چهارم است. ابن شهرآشوب، از دانشمندان قرن ششم، به داستان پناهنده شدن یک ماده آهو به امام رضا اشاره کرده و این بیت از قصیده ابن حماد را به عنوان شاهد ذکر کرده است. این ماجرا امروزه به صورت گسترده در بین شیعیان ایران رواج دارد.

روایت شیخ صدوق:

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا داستانی را نقل می‌کند که پس از شهادت امام رضا(ع) و در اطراف حرم ایشان اتفاق افتاده است و ربطی به آنچه که در میان مردم شهرت یافته ندارد. بر اساس نقل شیخ صدوق، آهویی از ترس شکار به دیوار حرم امام رضا پناه می‌برد. صدوق می‌نویسد:

ابو منصور بن عبد الرزاق... گفت... در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد (مرقد امام رضا) نداشتم و در راه، به غارت زائران می‌پرداختم، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد.

هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی‌رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می‌گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم: آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم.

آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم.

مجلسی در بحار الانوار، گزارش دیگری نیز با همین مضمون آورده است که طبق آن در زمان سلطان سنجر، فرزند سلطان که بیمار بود به شکار رفته بود. آهو به حرم پناه می‌برد و شاهزاده با دیدن این صحنه خود را به روی قبر می‌اندازد و شفا می‌یابد. در اثر این شفا، سلطان سنجر بارگاهی بر روی قبر می‌سازد.

منبع: ویکی شیعه

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 4
  • دلسوز
    0

    اگر تصور شود که اصرار بر ضرورت زدایش من در آوردیهای آمیخته به دین و مذهب از این ارزشهای الهی دشمنی با پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و دشمنی با اصل مودت و ولایت مداری است ، این تصور نشان می دهد که صاحبان آن هنوز به اصول راستین دین و مذهب که برخاسته از مکتب توحیدی قرآن است آشنا نیستند و این اصول را از دشمنان دین و مذهب و از دنیا پرستان دین فروش که حرفه سوداگری دین و مذهب را پیشه ی خود قرار داده اند ، وارونه دریافت کرده اند.

  • پسر پرسپولیسی
    0

    به نظر من خیلی خوب بود

  • دختر
    0

    آخه چه آهوی بیچاره ای من که خیلی دلم میسوزه وقتی فیلم و داستانش رو میبینم و میخوانم برای اون آهو من اصلا مزهبی نیستم اما خوبه آدم یه چیز هایی رو یاد بگیره.

  • مهنازروزبهانی
    0

    افتخارمیکنم که تابلوی من تیترمطلب شماست.این تابلو راوقف موزه ی آستان قدس کرده ام .امیدوارم اول خدا وبعدامام رضا ع پسندیده باشند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها