زن شیطان صفتم دوستانش را در شرایط بد به اتاقم می فرستاد !

فرزانه به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان لحظه اول که او را دیدم، متوجه نگاه شیطانی و حرکات و رفتار غیر عادی اش شدم.

زن شیطان صفتم دوستانش را در شرایط بد به اتاقم می فرستاد !

موضوع را به همسرم اطلاع دادم و گفتم بهتر است با دوستش قطع ارتباط کند اما اعظم این موضوع را جدی نگرفت و گفت خوب نیست دل فرزانه را بشکنم و می توانم با او دوست شوم. مرد جوان که رنگ به رخسار نداشت و منتظر بود به اتاق قاضی فرا خوانده شود در تشریح داستان زندگی اش گفت: ازدواج ما از همان ابتدا هم از روی عشق و علاقه نبود و من به اصرار خانواده با همسرم ازدواج کردم.
زندگی ما شرایط خوبی را سپری نمی کرد، اعظم بارها و بارها از من خواسته بود طلاقش بدهم، البته چنین خواسته ای دور از انتظار نبود. او همیشه می گفت به خواسته پدرش تن به این ازدواج داده است و به سختی مرا تحمل می کند. اگر چه من هم به اصرار خانواده ام با اعظم ازدواج کرده بودم و دل خوشی از زندگی ام نداشتم، اما به همسرم گفتم تو می دانی که پدر من و پدر تو شریک هستند و در صورتی که حرفی از طلاق بزنی، هم رابطه آن ها به هم می خورد و هم پشتوانه مالی مان را از دست خواهیم داد پس به ناچار باید فعلا بسوزیم و بسازیم و خودمان را به دست سرنوشت بسپاریم.

داستان جدایی ما از زمانی پر رنگ شد که پای دوست اعظم به خانه ما باز شد. فرزانه به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان لحظه اول که او را دیدم، متوجه نگاه شیطانی و حرکات و رفتار غیرعادی اش شدم البته خیلی جدی نگرفتم و به همسرم گفتم بهتر است با دوستش قطع ارتباط کند اما او این موضوع را جدی نگرفت و گفت خوب نیست دل فرزانه را بشکنم و می توانم با او دوستی خوبی داشته باشم. در این شرایط و در رفت و آمدهای دوست همسرم مدتی نگذشت که اسیر نگاه های او شدم و رابطه ای بین ما شکل گرفت، دوست همسرم در حضور او به خانه ما می آمد و همدیگر را می دیدیم، در این بین اعظم همچنان اصرار داشت که طلاقش بدهم ولی خانواده هایمان تهدید می کردند که اگر حرفی از جدایی و طلاق بزنیم از ارث محروم خواهیم شد و ...
واقعا مانده بودیم چکار کنیم تا این که اعظم از طریق دوستش زمینه ارتباط من با چند زن دیگر را نیز فراهم کرد و حسابی در لجن زار فساد گرفتار شدم.
در این مدت به دام مواد مخدر نیز افتادم. اعظم پس از آن که نقشه شوم خود را برای جدایی از من عملی کرد خودش تقاضای طلاق داد و گفت دیگر حاضر نیست به زندگی با مردی معتاد که دارای فساد اخلاقی است، ادامه دهد.
او با مدارکی که در دست داشت به اطرافیان ثابت کرد که به کریستال اعتیاد دارم و حتی تصاویری را که از رابطه غیراخلاقی من با زنان غریبه تهیه کرده بود، در اختیار پدر و برادرم گذاشت. با این وضعیت دیگر هیچ دلیلی برای ادامه زندگی مشترکمان وجود ندارد و من با ندانم کاری، بازیگر این فیلم سیاه شدم، حالا هیچ کس نمی داند اعظم خودش این دام را برایم پهن کرده است تا بتواند به راحتی طلاق بگیرد و با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند.

منبع: رکنا

1261

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    0

    بدبخت وقتی زنت پسر مورد علاقه ای دارد چرا به زندگی بی زندگی !!!ادامه دادی و چنین فلاکتی را برای خودت فراهم کردی ؟؟؟!!!!

  • ناشناس
    0

    زکی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها