در یکی از روزهای سرد زمستان هنگامی که ماه منیر آهسته قدم بر می داشت، وارد مجتمع قضایی شماره دو لنجک شد، وی در میان همهمه و هق هق برخی از مراجعان هیچ صدایی را نمیشنید جز صدای قدم های خودش را.
فرزانه به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان لحظه اول که او را دیدم، متوجه نگاه شیطانی و حرکات و رفتار غیر عادی اش شدم.