از دید افلاطون در واقع، هر تقلیدی هر اثر هنری به هر معنایی که باشد تنها میتواند یک تعبیر نادرست قلمداد شود، زیرا هرگز نمیتواند حقیقت را به طور کامل و دقیق بازآفرینی کند، زیرا همواره حداقل یک قدم با واقعیت فاصله خواهد داشت. افلاطون میگوید تمام هنر نوعی جعل هویت یا به اصطلاح امروزی کپی کردن چیزی است. جعل هویت به ما تصور نادرستی از واقعی بودن آن میدهد و بنابراین از دید افلاطون این امر با انتشار دروغ به ما باعث فسادمان میشود.
زمانی که گروهی از شاگردان ارسطو از او پرسیدند؛ چرا با وجود رابطه استاد و شاگردی، اینقدر با افلاطون مخالفت می کند، او جواب داد: «افلاطون عزیز من است اما حقیقت عزیزتر است.»
طومار باستانی مدفون شده در کوه وزوویوس* نشان میدهد که افلاطون فیلسوف یونان باستان اخرین شب زندگی خود را با گوش دادن به موسیقی گذرانده بود.
بقایای کربنیشدۀ یک طومار پاپیروس باستانی که در شهر هرکولانیوم کشف شد، اطلاعات قابل توجهی را درباره افلاطون در اختیار باستانشناسان گذاشته است؛ از جمله محل دقیق دفن او و جزئیاتی در مورد چکونگی به بردگی گرفته شدن او.
اسطورهها و افسانههای یونانی داستانهای بسیاری را در مورد شگفتیهای موسیقی در خود جای دادهاند، در واقع، در یونان باستان موسیقی بخشی از آموزش اولیه و حتی عنصری اساسی از اجتماعات مذهبی یا مدنی بود.
از مجموعه راهنمایی برای سرگشتگان کتاب افلاطون نوشته جرالد ا.پرس با ترجمه ایرج آذرفزا توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﭘﺲﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ، ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
برای خواندن افلاطون باید پیش از هر چیز فهمی تاریخفلسفهای از آن حاصل کرد، یعنی پرداختن به زمینه و زمانۀ فیلسوف، و پرداختن به جایگاه فلسفۀ او در متن تاریخ فلسفه از آغاز تا دوران مدرن.
ﺍﺯ ﺍﻓﻼﻃﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: «ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟»