شوهر یک زن جوان در حضور اهالی روستا در حال اجرای تصمیم احمقانه خود بود، تصمیمی که ایده اش را مردی رمال و جادوگر به او داده بود. برای خواندن ادامه مطلب همراه ما باشید.
زن جوان که یکبار طلاق و جدایی را تجربه کرده بود، تصمیم داشت مجدد ازدواج کند اما راهی که او برای شوهر کردن انتخاب کرده بود سرانجام خوشی نداشت.
معلم احمق برای ساکت کردن برادرزادهاش که دائماً در یک جشن تولد گریه میکرد، اقدام به خوراندن مشرولات الکلی به او کرد.
مردی کارتن خواب در یک اقدام احمقانه پیرمردی را به زیر کامیون فرستاد.