من همانی هستم که میخواهم باشم؛ در درونم این قدرت را دارم که خودم را به آن چیزی تبدیل کنم که میخواهم باشم، اگر فقط ارادهای برای فعالکردن این نیروی درونی -یا حتی فقط برای بروز خودِ واقعیام- پیدا کنم. این ایدهای است که تارا ایزابلا برتون، در کتاب جدیدش خودساخته: ساختن هویت، از داوینچی تا کارداشیانها بررسی میکند.
شما چقدر خودتان را می شناسید؟ چقدر به نقاط قوت و ضعف خود آگاهی دارید؟ اصلا می دانید چه توانایی هایی دارید و چه مایه نیرومندید؟
اینکه خودمان را کامل نشناسیم یک موضوع رایج است، و بدون شک کل زندگی ما پر از تلاش برای خودشناسی خواهد بود، اما بخش های زیادی از شخصیت شما هست که در درونتان نهفته شده و کمی کمک برای تسریع روند شناساییشان ضرری ندارد.
شما از لحاظ فکری و رفتاری دارای خصوصیاتی هستید که می تواند با افراد دیگری که مثل شما در یک ماه متولد شده اند یکی باشد. یکی از این خصوصیات انتقاد پذیری است.
برای ایجاد تحول و دگرگونی یا شناخت بهتر در مورد خود بایستی چندین سوال در مورد زندگی و کار و شخصیت و.. از خودتان بپرسید.
شاید تلاش برای اینکه دوست خوبی برای خودمان باشیم ایده عجیب و غریبی به نظر برسد، چرا که اغلب دوست را به عنوان شخص دیگری خارج از خود تصور میکنیم.
مکالمه درونی شما می تواند به طور مستقیم بر سلامتی شما، از نظر جسمی و روانی تأثیر بگذارد.
خودشناسی، مهارت مهمی است که به رشد و پرورش شخصیت افراد کمک میکند. در واقع این توانایی فرد برای نظارت بر دنیای درونی و بیرونی خویش است.
درون ما انسانها کودکی زیست میکند که در هر جایگاه و یا سن و سالی که باشیم به عشق، اعتماد، محبت و پذیرش ما نیازمند است.
مطالعه روانشناختی روی افراد میتواند تجاربی باشد تا انسان از دریچه دیگری به دنیا نگاه کند.