داستایفسکی صراحتا به پیچیدگیهای مرتبط با ایمان به خدای قادر مطلق و دلسوز میپردازد خدایی که با این وجود اجازه میدهد انسان متحمل رنج شود. داستایفسکی که زندگی شخصی اش مملو از درد و رنج بود موضوع مورد بحث را با صراحت بیان کرده است. به عنوان شاهدی بر این مدعا باید به انبوه فیلسوفان و نویسندگانی اشاره کرد که چه در زمان حیات داستایوفسکی و چه پس از فوت او شیفته آثارش بودند از جمله نیچه، فروید، کی یرکگور، اینشتین، سارتر و کامو. علیرغم این شک و تردیدها داستایوفسکی نمیتواند مفهومی از زندگی که در آن خدا طرد شده و وجود آن انکار میشود را بپذیرد.