آیت الله پشت تریبون قرار گرفت و اینگونه شروع کرد: «برادران، خواهران، فرزندان گرامی، امروز روز خاطرهانگیزی است برای ملت ما. همه در پیرامون تربت شخصیتی مبارز و تاریخی جمع شدهایم». دقیقاً درست و کاملاً به جا گفته شد، ۱۴ اسفند ۵۷ روزی تاریخی بود و روزی تاریخی شد.
دکتر محمود مصدق نوه دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی نفت درگذشت.
تصاویری از نوه دکتر مصدق در دادگاه رسیدگی به پرونده کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را ببینید.
پیرمرد را فاحشه ای مشهور به “پَری بُلَنده” زَد و فرمانده را فاحشه ای سیاسی در آمریکا؛ که هر کشوری بیشتر پول می داد (عربستان سعودی) در بغل او می افتاد.
دکتر مصدق در خصوص حقوقی که برادران شاه ماهیانه بدون اینکه کار خاصی انجام دهند میگرفتند حساس بود و دستور داد باید مانند سایر افسران کار کنند.
در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجوییهای فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار میشد.
استاد شفیعی کدکنی میگوید تمام دنیا حریف دشمنان «دکتر مصدق» نمیشدند؛ دشمنان اصلی خود را دستکم میگرفت. او فردی شریف، وطن پرست و متدین بود.
خدیجه مصدق، کوچکترین دختر محمد مصدق که پدرش او را خدوج مینامید و سوگلی خود میدانست، سرنوشتی آنچنان شگفتانگیز و اندوهناک دارد که نویسندهای مانند نغمه ثمینی نتوانسته از کنار آن بیاعتنا گذر کند و همین سرنوشت، دستمایه نگارش نمایشنامه «دیو جغرافی و دستهای دکتر زمل وایس» شده است.
دکتر مصدق خطاب به هژیر گفت: «هژیر! تو شرف داری؟ انتخابات آزاد است؟» و بر سینهی او محکم نواخت. هژیر که در این ضربه به عقب رفت، دوباره پیش آمد، بار دیگر مصدق به سینهی او زد و جملهی «هژیر تو شرف داری؟ انتخابات آزاد است؟» را تکرار کرد. هژیر سکوت کرد و نامه و اسامی بیست نفر را که ما تهیه کرده بودیم نزد شاه برد...
تاریخ مشهد عکسی از ملک تاج خانم معروف به نجم السلطنه مادر دکتر مصدق را منتشر کرد.