اگرچه بعد از ماجرای طلاق روزهای سخت زندگی ام را فراموش کرده بودم و از نظر مالی نیز اوضاع مناسبی داشتم اما گاهی احساس تنهایی آزارم می داد تا جایی که در دام چرب زبانی های مردی گرفتار شدم و ...
آن قدر تحت تاثیر حرف ها و رفتارهای «نیکا» قرار گرفته بودم که زنگ های تفریح پای صحبت های او می نشستم تا به داستان های عاشقانه او با دوست پسرهایش گوش بدهم تا جایی که هستی ام را برای تجربه ای کاذب از دست دادم و...
زن ۵۳ ساله ای که به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی از همسرش شکایت کرده بود با بیان این که در زندگی آشفته ام دیگر حرمت ها ریخته و اعتمادها از بین رفته است با مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد به مشاوره نشست.
هنوز هم از دیدن چهره غضبناک پدرم وحشت دارم. او آن قدر مرا کتک زد که همسایگان مجبور شدند مرا به بیمارستان شهید هاشمی نژاد برسانند.