نمی دانم در تقدیر سیاه من چه کسانی مقصر بودند اما خوب می دانم که من قربانی خودخواهی و خوشگذرانی های پدر و مادرم شده ام که نتوانستند با یکدیگر کنار بیایند و این گونه زندگی مرا نیز نابود کردند ...
چهار ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من با کمبودها و عقدههای دوران کودکی کنار خانواده مادرم بزرگ شدم به طوری که خشم و عصبانیت در وجودم موج میزد. آن روز هم زمانی که در ورودی منزل مسکونی را محکم کوبیدم و هدف توهین و فحاشی قرار گرفتم دیگر حال خودم را نفهمیدم و....
باورم نمی شد دخترم را در چنین حال و روزی ببینم، او فریب شیاطین فضای مجازی را خورد و این گونه زندگی اش را به تباهی کشاند، البته شاید من وپدرش هم دراین ماجرا مقصر باشیم که هیچ وقت با او درباره گرگ های در لباس میش صحبت نکردیم تا این که بالاخره سر از پاتوق خلافکاران درآورد...
شبی مادرم مردی را به خانه آورد و مدعی شد او قصد خواستگاری از من دارد به همین دلیل مرا با آن مرد جوان تنها گذاشت که ناگهان …
مدیرکل کمیته امداد استان اردبیل گفت: مددکاران پس از رصد مشکلات اساسی خانواده مورد حمایت، آن را در سیستم نیازسنجی ثبت میکنند تا در سریعترین زمان ممکن، خدمات به مددجویان ارائه شود.
مددکار و روانشناس جمعیت امام علی(ع) با دیدن حالات مرموز این سه کودک پیگیر این ماجرا شدند و در نهایت آنها با ترس و وحشت تمام، آنچه را در خانه همسایه رخ داده بود، روایت کردند.
آنقدر درگیر مشکلات زندگیم بودم که نفهمیدم چگونه شوهرم از سه سال قبل زن دیگری را به عقد خودش درآورده است. زمانی متوجه این ماجرا شدم که همسرم به بهانه کار زیادی مدعی بود شب ها را در مغازه اش می خوابد ولی با همسر دومش ...