خانمی 45 ساله با ظاهری آراسته و چهرهای غمگین در اتاق مشاوره حاضر شد و از رابطه پنهانیاش با مردی به نام مجید و پشیمانیاش سخن گفت. او از سردی عاطفی در زندگی مشترک و وابستگی به این رابطه با احساس عذاب وجدان یاد کرد.
خواهر معتادم عاشق مواد مخدر بود به همین خاطر هم زندگی اش را نابود کرد به طوری که آشکارا مدعی بود کریستال را بیشتر از فرزندش دوست دارد. من هم از همان دوران نوزادی از پسرخواهرم مراقبت و نگهداری می کردم .در واقع او را به فرزند خواندگی پذیرفته بودم اما چند روز قبل کارشناسان بهزیستی به خانه ام آمدند و او را با خود بردند ...
تماشای فیلمها و سریالهای جذاب ترکی همه اوقات فراغتم را پر کرده بود. آن قدر تحت تاثیر قصهها و داستانهای این گونه سریالها قرارگرفته بودم که انگار در گوشه قلبم از زندگی ساده و بیآلایش خودم راضی نبودم و همواره خودم را زنی بدبخت و عقب مانده تصور میکردم که گویی حسرت همه آمال و آرزوهایم در دلم باقی مانده بود. این ماجرا تا حدی پیش رفت که ...
از لحظهای که آن فیلم سیاه را دیدم و به حقیقت ماجرایی تلخ پی بردم، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم؛ به طوری که خشم و عصبانیت سراسر وجودم را فراگرفت و همسرم را زیر مشت و لگد گرفتم ولی هنوز هم در شوک فریب به سر می برم و ...
با آنکه در دوران کودکی پدرم را از دست دادم اما با ارثی که از او به من رسید زندگی شیرینی را تجربه میکردم تا این که به اصرار همسرم تصمیم گرفتم فرزند دومم را سقط کنم ولی گویی تقدیر من و فرزندم به گونه دیگری رقم خورده بود چرا که ...
آن روزها برای فرار از درگیری و خشونتهای خانوادگی به جست وجوی محبت در کوچه و خیابان برآمدم و با پسری وارد رابطه شدم که هیچ علاقهای به او نداشتم اما ابراز عشق و علاقه توام با چربزبانیهای او مرا به دام عشقی خیابانی انداخت به طوری که آرام آرام ...
صدایش را از آن سوی خط شنیدم و آرام به مکالمه تلفنی همسرم با آن مرد غریبه گوش دادم، وقتی متوجه شدم که شوهرم قصد فروش دختر کوچکم را دارد دیگر حال خودم را نمیفهمیدم. دخترم را به آغوش گرفتم و...
آشناییام با مهرداد در محل کارم زمانی اتفاق افتاد که فروشنده فروشگاهی در یکی از بازارهای شلوغ شهر بودم. او برای خرید یا پرسه زدن به مرکز تجاری محل کارم در بالای شهر آمده بود و با شوخی و لفاظی توانست نظر مرا به خودش جلب کند و...
روزی که فهمیدم همسرم وارد یک رابطه غیراخلاقی با زن دیگری شده است همه آمال و آرزوهایم به یکباره رنگ باخت و کاخ امیدم فرو ریخت به گونه ای که دیگر ...
با آن که می دانستم فریب آن مرد را در فضای مجازی خورده ام اما باز هم به چرب زبانی هایش اعتماد کردم و زندگی ام را در اوج جوانی به نابودی کشاندم به طوری که...