دیگر کشتی زندگی من به گل نشسته است و امیدی به حرکت دوباره آن روی امواج متلاطم دریا ندارم. احساس می کنم به آخر خط رسیده ام چرا که خانواده همسرم مرا تباه کردند تا آبروی خانوادگی خودشان را حفظ کنند و اکنون...
مادرم فکر می کرد اگر من با دختر خانواده ای ثروتمند ازدواج کنم سرنوشتم تغییر می کند و از این فقر و تنگدستی رها می شویم اما هیچ گاه به عاقبت این تفاوت اقتصادی و فرهنگی فکر نکردم و در برابر دروغ گویی های مادرم سکوت کردم...