در سال ۱۹۱۴ میلادی فرانتس کافکا داستانی مبتکرانه نوشت اگرچه خوانش آن دشوار بود داستانی تحت عنوان "در مستعمره مجازات" که در ایران با نام "گروه محکومین" با ترجمه حسن قائمیان در سال ۱۳۴۲ توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد. در آن کتاب کافکا حکایت تلخ سربازی را روایت میکند که به جرم سرپیچی از فرمان مافوق به اعدام محکوم میشود و افسری یک فرد عادی را به تماشای این اعدام میآورد. در این داستان کافکا افکاری را که در ذهن شخصیتها میگذرد را توصیف میکند.
فرانتس کافکا نویسندهایست با ریشههایی عمیق در واقعیت که جهان و انسان محصور این جهان را جراحی میکند؛ نویسندهای که آثارش بازتاب تقاطع فرهنگهای بوهمی، یهودی و آلمانی است.
در ادامه مطلب دو داستان کوتاه با نامهای «زن و شوهر» و«پل» را از فرانتس کافکا بخوانید. این داستانها از کوتاهترین داستانهای این نویسنده بزرگ هستند.
میخواهم بدانم واقعا ً انصاف است که پشت سر کافکا از این جور حرفها بزنند؟ ما که در تمامی عکسهایی که از این نویسنده دیدهایم...
احتمالا کامو را به عنوان اندیشمندی شناخته اید که فلسفه اش او را به این نتیجه میرساند که جهان، بی معنا است و هیچ چیز، معنایی ذاتی و غایی ندارد. به عبارت دیگر، وقتی که اولین بار با آثار او مواجه میشوید، «کامو» جهانی را برای شما به تصویر میکشد که میتواند سرشار از بدبینی و هراس و استیصال باشد.
چهارده نامه از ملینا یزنسکا - یکی از محبوبترین زنهای زندگی فرانتس کافکا - به دست آمده و در آخرین شمارۀ فصلنامۀ ادبی نویه روندشاو در آلمان منتشر شده است.
برنده جدید جایزه کافکا گفت: من دانشآموز مدرسه بودم که «مسخ» را خواندم و جایزه کافکا هم مرا مسخ میکند.
احد آرام موفق شد بعد از ۱۰ سال برای رمان «باغ استخوانهای نمور» مجوز بگیرد. روایتی از انسانی که از شدت علاقه به کافکا پایش به ترورهای جهانی بازمیشود.