وقتی از طریق تماس تلفنی مشاور کلانتری فهمیدم که همسرم دو فرزند هشت و شش ساله ام را مقابل ساختمان دادگاه رها کرده است، خیلی عصبانی شدم و نمی خواستم به کلانتری بیایم چرا که حضانت فرزندانم برعهده همسرم بود ولی ...
پسرم از روزی که به دنیا آمد اعتیاد داشت و من مجبور بودم برای آرام کردن او ذره ای مواد مخدر به او بخورانم تا از بی قراری هایش دست بردارد. خودم نیز روزگار بهتری نداشتم به خاطر اعتیاد شدید سرقت می کردم تا این که ...
هنوز هم باورم نمی شود زندگیم به خاطر یک «سگ» از هم پاشید و همه آن نجواهای عاشقانه که روزی روحم را جلا می داد، به رکیک ترین توهین ها و زشت ترین رفتارهایی تبدیل شد که روزگاری بین من و «رومینا» رد و بدل می شد به طوری که...
اعضای باند سرقت باتری خودروهای پراید که به خاطر دستبردهای شبانه به لوازم و قطعات داخلی خودروها به خفاشهای باتری دزد معروف شدند به سرقت های بیشتری در مشهد اعتراف کردند.
کدام مادر می تواند این گونه جگر گوشه اش را تنها بگذارد و برای مدت نامعلومی از او دور بماند. امروز همه بغض های عالم همچون غده ای سنگین در گلویم جا خوش کرده است و اشک هایم حکایت تلخی را روایت می کند ...
هنوز مدت کوتاهی از ماجرای طلاقم نگذشته بود که جذب یکی از باندهای فساد شدم. آن قدر با گرایش به مواد مخدر صنعتی در مرداب انواع خلاف ها فرو رفته بودم که دیگر خودم به تنهایی یک باند فساد راه اندازی کردم و ...
با آنکه چهار دهه از عمرم می گذرد اما هیچ وقت رنگ خوشبختی را ندیدم و همواره با مشکلات و آسیب های اجتماعی دست و پنجه نرم کرده ام. ریشه همه بدبختی هایم را در افکار و رفتار پدرم می بینم،نمی دانم آیا روزی پدرم را خواهم بخشید.
دختری ۱۷ ساله با چشمان گریان راز مگوی خود را به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت.
دیگر قادر به کنترل دخترم نیستم و هیچ کاری برای جلوگیری از ارتباط او با مردان غریبه از دستم ساخته نیست. دخترم با آن که 15 سال بیشتر ندارد دختر بدنام شهر لقب گرفت و امروز ...
می خواهم برای دومین بار گناه همسرم را ببخشم اما پسر 17 ساله ام مرا مردی بی غیرت خطاب می کند که نمی توانم با بی بند و باری های همسرم برخورد کنم او می گوید اگر مادرم به خانه باز گردد من در کنارتان زندگی نمی کنم و ...