کندی، کاریزماتیکترین رئیسجمهور آمریکا
نام جان اف کندی در ابتدا نه با سیاست بلکه با عرصه نظامی مطرح شد. او در جنگ جهانی دوم به نیروی دریایی ارتش ایالات متحده پیوست و به دنبال رشادتهایی که در این جنگ به خرج داد توانست مدال افتخار به دست بیاورد.
همانطور که اشاره شد پدر کندی یک دیپلمات بود و همین پیشینه برای کندی جوان کافی بود تا از نفوذ پدر به عنوان یک دیپلمات استفاده کرده و راه او را در پیش بگیرد. او اندکی پس از آزمودن بخت خود در حوزه دیپلماسی در انتخابات فرمانداری شرکت کرد؛ ورود به عرصه سیاست، اما در ابتدا برای کندی با شکست همراه شد. پس از این شکست کندی از ایالت ماساچوست نامزد انتخابات مجلس سنا شد و در سال ۱۹۵۲ توانست در این انتخابات پیروز شود، او تا سال ۱۹+۶۰ و اندکی بیش از هفت سال در سنا خدمت کرد.
رقابتهای انتخاباتی سال ۱۹۶۰ سرآغاز شروع فعالیتهای جدی جان اف کندی در آمریکا بود؛ او ابتدا با یک انتخابات درون حزبی فشرده در حزب دموکرات آمریکا روبرو شد و توانست آن را با موفقیت پشت سر بگذارد. رقیب اصلی او در این انتخابات درون حزبی، لیندون جانسون، سناتور ایالت تگزاس بود. کندی در این انتخابات به عنوان یک فرد جوان همراه با ایدههایی جدید ظاهر شد و توانست مورد اقبال رأی دهندگان دموکرات واقع شود. همکاری او با رقیبش «لیندون جانسون» پس از پیروزی در انتخابات درون حزبی نیز ادامه یافت و کندی او را به عنوان نامزد پست ریاست جمهوری معاونت در دولت احتمالی خود معرفی کرد.
در عرصه بیرون از حزب دموکرات و در مقابل جان اف کندی، معاون رئیس جمهور وقت یعنی آقای ریچارد نیکسون به عنوان عضوی استخوان خرد کرده از حزب جمهوری خواه قرار گرفت. نیکسون چهرهای بسیار پر نفوذ و شناخته شده به ویژه در واشنگتن شناخته میشد و به نظر میرسید که یک سناتور تازه کار و جوان یعنی جان اف کندی مقابل او هیچ شانسی برای پیروزی نداشته باشد.
رقابتهای انتخاباتی سال ۱۹۶۰، اما یک ویژگی داشت، در این انتخابات برای اولین بار رقیبان در مناظرات تلویزیونی شرکت کردند؛ مناظرات تلویزیونی و حضور پر رنگ آقای کندی در آن تمام تحلیلها پیرامون او را تغییر داد. جان اف کندی مقابل دوربین و در برنامه زندهای که چند ده میلیون آمریکایی آن را تماشا میکردند بسیار مسلط، روان و شیوا مناظره کرد، اما رقیب با سابقه او یعنی ریچارد نیکسون بسیار عصبی ظاهر شد و نتوانست چهرهای مسلط از خود را در این مناظرات ارائه کند. به دنبال برگزاری انتخابات و پس از شمارش آرا یکی از نزدیکترین نتایج انتخابات در آمریکا رقم خورد و آقای کندی توانست با حدود ۱۰۰ هزار رأی بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شود. جان اف کندی در عین حال اولین رئیس جمهور کاتولیک مذهب، اولین رئیس جمهور متولد قرن بیستم و جوانترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا تا آن زمان شناخته میشد.
سیاست داخلی و خارجی در دوران جان اف کندی
دوره ریاست جمهوری جان اف کندی اگرچه حدود سه سال بیشتر طول نکشید و در سال ۱۹۶۳ با ترور او خاتمه یافت، اما با تحولات مهمی در عرصه سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا همراه بود. در عرصه سیاست داخلی مواردی همچون طرح کاهش نرخ مالیات و به راه افتادن جنبش حقوق مدنی را میتوان برشمرد.
طرح کاهش نرخ مالیات
این طرح یکی از اصلیترین و در عین حال گستردهترین طرحهای اجرایی در دوره جان اف کندی شناخته میشود. برخی کارشناسان حتی این طرح را از طرح مالیاتی اجرا شده در دوره رونالد ریگان نیز گستردهتر میدانند تا جایی که سیاستهای پولی و مالی ایالات متحده آمریکا را به دوران پیش و پس از ریاست جمهوری جان اف کندی تقسیم بندی میکنند. بر اساس نظریات اقتصادی در دوران کندی و به منظور رونق تولید و اقتصاد، نرخ مالیاتها کاهش پیدا کرد؛ با کاهش مالیاتها موضوع کسری بودجه برای اولین بار خود را نشان داد و مدتی بعد به بدهی عمومی و آنچه در حال حاضر به عنوان ۲۰ تریلیون دلار بدهی شناخته میشود، مطرح شد.
جنبش حقوق مدنی
مسئله دومی که در دوره جان اف کندی رخ داد بحث جنبش حقوق مدنی بود. این بحث به دنبال حمایتهای کندی از مطالبات سیاه پوستان و ارتباطات او با مارتین لوترکینگ به وجود آمد. جان اف کندی در این دوران سخنرانیهایی را به منظور حمایت از حقوق سیاه پوستان انجام داد و با آن به جنبش حقوق مدنی سرعت بخشید. سرعت بخشی به مطالبات جنبش حقوق مدنی اگرچه نقطه قوتی برای شخص رئیس جمهور شناخته شد، اما شکافهایی جدی را در حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا به وجود آورد.
موضوع این شکافها به اعضای دموکرات نواحی جنوبی باز میگردد. این نواحی از دوران لغو برده داری در مباحث جنبش حقوق مدنی دارای اختلاف نظر بودند و حمایتهای جان اف کندی و پس از او لیندون جانسون از حقوق مدنی سیاه پوستان سبب شد تا ایالتهای جنوبی به جمهوری خواهان واگذار شوند و از آن دوران به بعد در نقشه سیاسی ایالات متحده آمریکا تغییراتی صورت گرفت و در پی آن منطقه جنوبی که همیشه در اختیار حزب دموکرات قرار داشت به رقبای جمهوری خواه واگذار شد.
در سیاست خارجی نیز دوران ریاست جمهوری جان اف کندی با اتفاقات تاثیرگذاری از جمله مسئله خلیج خوک ها، بحران موشکی کوبا و حرکات اولیه جنگ ویتنام همراه شد.
مسئله خلیج خوکها
آغاز دوران ریاست جمهوری جان اف کندی با وقوع انقلاب در کوبا مصادف شد. در سال ۱۹۵۹ و یک سال پیش از به قدرت رسیدن کندی، فیدل کاسترو رهبر انقلابی کوبا توانست قدرت را در این کشور در دست بگیرد. اهمیت این اتفاق از این نظر بود که در ۸۰ مایلی جنوب آمریکا به وقوع میپیوست و یکی از دولتهای دست نشانده واشنگتن را در منطقه به زیر کشید؛ بنابراین طبیعی مینمود که رئیس جمهور و دولت جدید بر تحولات کوبا متمرکز شوند. در همین زمان تبعیدیها و ضد انقلابیون کوبا که پس از پیروزی کاسترو به ایالات متحده فرار کرده بودند به تلاش برای بازگرداندن دولت قبلی در کوبا دست زدند. این تلاشها با حمایت اداره اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) همراه شد.
در مورد مسئله خلیج خوکها میان مورخین و صاحبنظران اختلاف و شبهاتی وجود دارد. نخست روایت رسمی است که این اقدام را تحت حمایت مستقیم جان اف کندی، رئیس جمهور وقت میداند؛ روایتی که در آن ضد انقلابیون در خلیج خوکها و مقابل حکومت انقلابی کاسترو شکست خوردند، اما برخی از شواهد دیگر حاکی از این است که گویا جان اف کندی در آخرین لحظات حمایت خود را از این طرح پس گرفته و به نوعی پشت جریان ضد انقلاب کوبا را خالی کرده است؛ اقدامی که در پی آن ضد انقلابیون در خلیج خوکها شکست خورده و متعاقبا شکست بزرگی برای آمریکا به وقوع پیوست. بر اساس این روایت یکی از فرضیات ترور جان اف کندی همین ناکامی او در مورد خلیج خوکها و بر باد رفتن آبروی آمریکا در این مسئله است.
بحران موشکی کوبا
در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی بحران مهم دیگری در عرصه سیاست خارجی و باز هم در ارتباط با کوبا ایجاد شد. در پی تشدید اختلافات میان واشنگتن و هاوانا، فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا برای حفظ موجودیت حکومت خود به روسیه نزدیک شد و تفکرات مارکسیست - لنینیستی را پذیرفت. به دنبال این نزدیکی میان کوبا و شوروی، خرشچوف، رهبر وقت این قدرت جهانی، موشکهای میان برد اتمی خود را در کوبا مستقر کرد. به دنبال انتشار این خبر در ایالات متحده آمریکا، جان اف کندی دستور محاصره دریایی کوبا را صادر کرد و به کشتیهای روسی اولتیماتوم داد که در صورت عدم بازگشت مورد حمله نیروهای آمریکایی قرار خواهد گرفت.
در اکتبر ۱۹۶۲ و با این رفتار کندی، جهان آماده یک برخورد اتمی میان دو ابر قدرت آمریکا و شوروی قرار گرفت و به نظر میرسید که عن قریب جنگ جهانی سوم شروع خواهد شد، اما در آخرین لحظات رهبری اتحاد جماهیر شوروی تصمیم بر صدور دستور بازگشت کشتیها گرفت؛ اقدامی که در ظاهر موفقیتی برای آمریکا تلقی میشد. بعدها در این زمینه گفته شد که جان اف کندی در توافقی غیر رسمی قبول کرد تا در مقابل برچیده شدن موشکهای اتمی شوروی از کوبا، ایالات متحده نیز به این کشور حمله نظامی صورت ندهد و در نتیجه این تصمیم، نظام سوسیالیستی کوبا برای چند دهه در قاره آمریکا باقی بماند؛ اتفاقی که به عنوان یکی دیگر از نارضایتیها پیرامون سیاست خارجی کندی مطرح میشود.
تلاش اتحاد شوروی برای احداث دیوار برلین
در سال ۱۹۶۲ روسها اقدام به احداث دیوار مقابل منطقه غرب برلین کردند. این منطقه در اختیار سه کشور آمریکا، بریتانیا و فرانسه بود. اقدام شوروی با سروصدای بین المللی زیادی همراه شد و آمریکاییها به مردم برلین غربی کمک کردند تا از این وضعیت خارج شوند. در همین زمینه جان اف کندی سخنرانی مهمی در منطقه برلین غربی ایراد کرد و به زبان آلمانی گفت «من برلینی هستم»؛ اقدامی که بسیار مورد استقبال واقع شد.
تحرکات شروع جنگ ویتنام
سرآغاز شروع جنگ پر هزینه و پر تلفات ویتنام که طی سالیان بعد به کابوس یک دههای ایالات متحده آمریکا بدل شد نیز در همین دوره رخ داد چرا که دخالتهایی در امور این کشور از جانب آمریکا صورت من گرفت و مستشارانی به آنجا اعزام میشدند.
معاهده کاهش تسلیحات اتمی
آخرین دستاورد جان اف کندی در عرصه سیاست خارجی توافقی بود تحت عنوان «معاهده کاهش تسلیحات اتمی» که میان ایالات متحده آمریکا، شوروی و بریتانیا در خصوص منع آزمایش اتمی منعقد شد؛ این معاهده سرآغازی بر توافقاتی اتمی در دهه هفتاد قرار گرفت.
به طور کلی دولت جان اف کندی در عرصه سیاست خارجی حضور پررنگ تری داشت چرا که هم عصر با فعل و انفعالات مهم در عرصه نظام بین الملل قرار گرفته بود و البته بزرگترین ناکامی آن نیز مسئله خلیج خوکها است که به عنوان تجربهای بسیار ناگوار برای ایالات متحده آمریکا باقی ماند.
۵۶ سال بعد از ترور
جان اف کندی هنوز هم به عنوان یکی از کاریزماتیکترین روسای جمهور آمریکا شناخته میشود و سیاستهای او موافقان و مخالفان بسیاری دارد. عدهای شکست در خلیج خوکها در دوره او را تحقیر آمریکا میپندارند و عده دیگری او را در رویارویی پیرامون بحران موشکی کوبا بسیار موفق ارزیابی میکنند. بحث ترور کندی یکی از حساسترین نکات در تاریخ مدرن آمریکا بوده و هنوز هم در رابطه با ترور او روایتهای متفاوتی نقل میشود.
کسی که به عنوان ضارب معرفی شد یک روز پس از دستگیری به قتل رسید. افشای واقعیات ترور کندی میتواند بخش مهمی از سیاست در حکومت آمریکا را مشخص کند؛ به همین دلیل نیز این اسناد بیش از نیم قرن محرمانه مانده در حالی که مطابق قانون بعد از ۳۰ سال اسناد باید منتشر میشد، اما در سال ۱۹۹۲ این زمان تا ۲۵ سال بعد تمدید شد.
در حال حاضر از حدود ۶۰ هزار سند و چهار میلیون پرونده حدود ۳۵۰۰ سند فاش شده است، اما جزئیات آن مشخص نیست. برخی بر این عقیده هستند که این اسناد لایههای پنهانی ترور را مشخص نخواهد کرد چرا که چنانچه رئیس جمهور احساس کند با افشای این اسناد به امنیت ملی خدشه وارد میشود، میتواند انتشار آن را متوقف کند؛ اگرچه آقای ترامپ گفته است که تمام اسناد را افشا میکند، اما مشخص نیست که او با کوهی از اسناد چگونه روبرو خواهد شد.
منبع: هفتهنامه صدا
24