برای تولد فرامرز قریبیان "مرد معترض سینما"
امروز ۲۶ آبان ماه تولد فرامرز قریبیان است؛ بازیگر بیحاشیه سینمای ایران که اهل جار و جنجال نیست، اهل هیاهو و فریاد نیست اما همیشه یادآور اعتراض و عدالتطلبی است.
در یکی از روزهای پاییزی سال ۱۳۲۰ در خیابان ری، کوچه آبشار فرزندی به دنیا آمد که بعدها اورکت سبز ارتشی، خوب بر تنش نشست تا بشود نماد چهره معترض عدالتجو.
امروز ۲۶ آبان ماه تولد فرامرز قریبیان است؛ بازیگر بیحاشیه سینمای ایران که اهل جار و جنجال نیست، اهل هیاهو و فریاد نیست اما همیشه یادآور اعتراض و عدالتطلبی است.
او که زاده سال ۱۳۲۰ در یکی از محلات قدیمی تهران است، امروز ۷۹ ساله میشود.
گرچه نام قریبیان با سینمای مسعود کیمیایی گره خورده ولی کمتر بازیگری داریم مانند او که کارنامهای پر و پیمان داشته باشد و مقابل دوربین تعداد زیادی از کارگردانهای معتبر سینمای ایران ایفای نقش کرده باشد.
او در سالهای پر شمار فعالیت خود با هنرمندانی همانند بهمن فرمان آرا، اصغر فرهادی، یدالله صمدی، محمد علی نجفی، سیف الله داد، امیر قویدل، پوران درخشنده، ابوالحسن داودی، ابراهیم حاتمی کیا، جهانگیر جهانگیری، مهدی صباغ زاده و ... همکاری داشته است.
از سالهای آغازین دوره نوجوانی که با مسعود کیمیایی رفیق شد، هر دو تصمیمشان را گرفته بودند؛ این دو نوجوان که عشقشان فیلمهای وسترن بود،هیچ راهی جز سینما نداشتند. کیمیایی کارگردانی را انتخاب کرده بود و او بازیگری را.
اما عشق به بازیگری سبب نشد به بازی در هر فیلمی تن بدهد. با اینکه در سالهای پیش از انقلاب برای بازی در فیلمفارسی پیشنهاد هم داشت، حضور در آن نوع سینما را دوست نداشت و ترجیح داد در فیلم «بیگانه بیا» به عنوان دستیار کارگردان در کنار کیمیایی باشد تا بخت با او یار شود و فیلم «خاک» ساخته شود.
از اوایل دهه ۵۰ که با بازی در «خاک» و بعد از آن در «گوزنها» خوش درخشید، سینمای ایران دانست که بازیگر نقشهای اعتراضی خود را یافته است.
و جالب اینجاست که بعد از انقلاب و دگرگونی حوزههای فرهنگی و هنری و شکلگیری سینمایی تازه، این چهره نه تنها کمرنگ نشد بلکه همچنان پر قدرت، حضور خود را بر پرده نقرهای تثبیت کرد.
بازی در فیلم «غزل» کار دیگری از مسعود کیمیایی و «جنگ اطهر» به کارگردانی محمد علی نجفی، دیگر فعالیتهای او در سالهای پیش از انقلاب است. همچنانکه در سال ۵۷ با بازی در فیلم «سایههای بلند باد» با بهمن فرمان آرا همکاری کرد و هنوز هم این فیلم را دوست میدارد.
اما سال ۶۱ با بازی در فیلم «سفیر» به کارگردانی فریبزر صالح، در اولین فیلم عظیم سینمای پس از انقلاب به ایفای نقش پرداخت. فیلمی که درون مایهای مذهبی داشت و سیاهی لشکری عظیم و تهیه کنندهاش بنیاد مستضعفان بود و گفته میشود در آن دوره برای ساخت آن ۹ میلیون تومان هزینه شده است. این فیلم که به نوعی نشانگر سینمای انقلاب اسلامی در آن دوره است، هیچ بازیگر زنی نداشت. باز هم تم مورد علاقه او بود؛ اعتراض به ارباب.
با اینکه حوادث بعد از انقلاب و جنگ و شرایط اجتماعی آن دوره، فرصتی برای ستارهسازی به سینمای ایران نمیداد ولی فرامرز قریبیان با آن چینی که همیشه بر پیشانیاش نقش بسته، در سراسر دهه ۶۰ و ۷۰، شهرتی در خور داشت و محبوبیتی قابل توجه که تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
سینماگران به قدرت بازیگریاش باور داشتند و تماشاگران او را دوست میداشتند. برای برخی یادآور خاطرات «گوزنها» بود و تعدادی دیگر او را در فیلمهایی مانند «کانی مانگا» و «ترن» میپسندیدند. او با بازی در فیلم «دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی، هم طیف دیگری از تماشاگران را که عموما فیلمهای خانوادگی را دوست میداشتند، همراه خود کرد هر چند که این فیلم در کارنامه او، جایگاه خاصی نیافت.
همکاری با اصغر فرهادی، نقطه درخشان دیگری در کارنامه هنری اوست.فرهادی برای ساخت نخستین فیلمهایش به سراغ این بازیگر رفت که نتیجه آن، همکاری این دو هنرمند در فیلمهای «رقص در غبار» و «شهر زیبا» است. هرچند کارکتر قریبیان در این دو فیلم با نقشهای اعتراضیاش فاصله داشت، اما حضورش همچنان به یاد ماندنی و اثرگذار بود و جایزههایی را هم برای او به ارمغان آورد.
این بازیگر البته در کنار فعالیتهای بازیگریاش در زمینه کارگردانی هم صاحب چند تجربه آبرومندانه است.
قریبیان در سال ۱۳۶۵ نخستین فیلم خود را با نام «جدال در تاسوکی» بر اساس فیلمنامهای از مینا خمامی ساخت و با فاصله نزدیک به یک دهه، فیلم «قانون» را در سال ۷۴ مقابل دوربین برد.
«چشمهایش» دیگر تجربه قابل قبول او در عرصه کارگردانی است. این اثر را بر اساس داستان «داش اکل» صادق هدایت کارگردانی کرد و خودش هم در آن به ایفای نقش پرداخت.
او که علاقهمند به سینماست، میدانست با بالا رفتن سن، فرصتهای بازیگری کم میشود به همین جهت به کارگردانی هم روی آورد ولی کارکتر مستقل او طبیعتا ترجیح میداد بیشتر بر سرمایه شخصی خود تکیه کند تا ناچار نشود به خواستههای سرمایه گذاران سینمایی تن بدهد.
سال ۹۲ برای بازیگر مورد نظر ما سالی پر ماجرا بود ، ساخت فیلم «گناهکاران» با همراهی پسرش سام و البته سخنانی که در تاریخ جشنواره فیلم فجر کم سابقه بود.
او که آن سال در گروه داوران جشنواره فیلم فجر حضور داشت، بعد از اختتامیه جشنواره، رازی را برملا و اعلام کرد جایزه بازیگری نقش اول مرد متعلق به نوید محمدزاده بوده اما داوران را بر آن داشتهاند که این جایزه را عوض کنند چراکه بیم آن میرفت مجلس، جشنواره را به هم بریزد. ولی بازیگر نقشهای معترض، تاب نیاورد و هنوز تنور جشنواره گرم بود که سخنان او، آتشی دیگر بر خرمن آن دوره جشنواره انداخت.
او که سه بار سیمرغ بلورین جشنواره فجر را همراه با چندین جایزه بینالمللی به خانه برده است، به دنبال این افشاگری، سالها از سینما دور ماند آن چنانکه خودش گفته است تاب تحمل مناسبات غیر حرفهای آن را ندارد.
تازهترین حضور او در عرصه بازیگری به فیلم «خروج» ساخته جدید ابراهیم حاتمیکیا برمی گردد.
حضور او در نشست پرسش و پاسخ این فیلم که سال گذشته در روزهای عصبی و پر التهاب جشنواره سی و هشتم فیلم فجر، برگزار شد، نشانگر این نکته بود که او باز هم میخواهد سخنانی مگو بر زبان آورد چراکه قریبیان چندان اهل گفتگوی مطبوعاتی و نشست خبری نیست.
و این چنین بود که بهمن ماه سال گذشته مقابل نمایندگان رسانهها نشست و اعلام کرد که با فیلم «خروج» از سینما خداحافظی میکند. او که کمتر لب به گله و شکایت باز کرده است، در این نشست اما اعتراض خود را بیان کرد و گفت لوس بازیهای مسئولان سینما او را بیحوصله کرده و ترجیح میدهد سینما را ترک کند.
قریبیان اعلام کرد که نقش خود را در فیلم «خروج» بسیار دوست داشته و همین علاقه سبب شده سختیها را به جان بخرد، مدتها هدایت یک تراکتور را در شهرک سینمایی تمرین کند و با نقشی محبوب، سینما را ترک کند.
هرچند به فاصله چند ماه بعد خبر بازی او در فیلم «اکبرشاه» علی رویین تن منتشر شد، توضیح داد که قرارداد بازی او در این فیلم به دو سال و نیم پیش و قبل از فیلم «خروج» بازمی گردد و آنچه تا به حال ساخت این فیلم را به تاخیر انداخته، مسائل مالی است. ظاهرا سازندگان این فیلم بنا دارند تا زمانی که کرونا از بین نرفته، ساخت فیلم را آغاز نکنند.
اما مرداد امسال، نگارش مطلبی برای تولد مسعود کیمیایی، بار دیگر موضوع کناره گیری او و پشیمانی احتمالیاش از خداحافظی با سینما را بر سر زبانها انداخت. داستان از این قرار بود که او برای تولد کیمیایی در یکی از نشریات مطلبی نوشت و از آنجا که معتقد بود سخنانش بدرستی منتقل نشده، تاکید کرد که خداحافظی با سینما زیباترین کاری بوده که انجام داده است.
گویا از او پرسیده بودند اگر کیمیایی بار دیگر نقشی به او پیشنهاد کند، ممکن است به سینما بازگردد و او گفته بود اگر نقشی اعتراضی باشد ولی در این وضعیت بعید است مسعود هم فیلمی بسازد.
منبع: ایسنا
72