به مناسبت روز جهانی عکاس:
عکس های دیده نشدهٔ عباس کیارستمی از عباس عطار
عباس عطار نامدارترین عکاس ایرانی از لحظهٔ ورود به خانهٔ چیذر کیارستمی تا پایان، یک حلقه نگاتیو عکاسی می کند و سرانجام بعد از دو ساعت بهترین عکس اش از کیارستمی و مشهورترین عکسی که از این سینماگر جهانی گرفته شده را ثبت می کند.
«عباس عطار» که پس از پیوستن به آژانس عکس «مگنوم» در سال ۱۹۸۱ رفته رفته با عنوان«عباس مگنوم» شناخته می شود، در یکی از مصاحبه هایش می گوید «انقلاب سال ۱۳۵۷ بیشترین تأثیر را در پیشرفت عکاسی ایران داشته است». کارنامه عکاسانِ ایرانی و مجموعههایی که از آن روزها به ثبت رساندهاند گویای اهمیت و درستی این گفته عباس عطار است.
علاوه بر آن بسیاری از عکاسان آن روزها، پس از انقلاب موفق شدند با اتکا به تنها چند فریم از خیابانهای به آتش کشیده شده، مشتهای رو به آسمان و همنشینی بیحجاب و باحجاب، به عنوان عکاس خود را مطرح سازند که بعدها به مرور زمان تک عکس های خوب آن دوره جای خودشان را پیدا کردند و از دلِ انبوه ثبت کننده ها، تعداد قابل توجهی عکاس شدند و عکاس ماندند.
بدون تردید تأثیرگذارترین تصاویر این رخداد مهم تاریخی از دریچهٔ دوربین لایکای عباس عطار به ثبت رسیده اند. او با سابقهای بلند مدت و درخشان و تجربه عکاسی در خیابان های انقلاب دیده یا جنگ زدهٔ دیگر کشورها وارد میدان شد و بسیار زودتر از عکاسان دیگر صدای انفجاری که در راه بود را شنید.به دلیل همین هوشیاری است که بسیاری از لحظات خاص مجموعه انقلاب او از جمله تصاویر مربوط به دربار شاهنشاهی، سفرهای خصوصی مسئولین وقت به ویژه امیرعباس هویدا، دادگاههای برگزار شده و دیگر لحظاتِ نادری که شکارشان نیازمند ساعت ها انتظار هنرمندانه بوده اند را تنها به واسطهٔ حضور او و دوربین اش می بینیم. پرترههای او از هویدا، محمدرضا پهلوی، رهبر انقلاب و روحانیان همراه که طی سال های ۱۳۵۷ تا ۵۹ عکسبرداری شده اند، اگر به ترتیب تاریخ دیده شوند، می توانند گویاترین سندهای تصویری از تحول احوالات، تفکرات و روزگار این اشخاص در آن زمان باشند.عباس عطار درباره این مجموعه می گوید«برای تاریخ عکاسی کردم».
امروز مجموعه عکسهای او از جسم بی جانِ امیرعباس هویدا با جای چند گلوله در سرش و آن جوانک اسلحه به دست که بعدها الهام بخش تابلویی از بهمن محصص شد، چهره غمزده و مستاصل محمدرضا پهلوی در بین وزرای دولت، نگاه های یکدست خیره اعضای ایستاده کابینه به دهان هویدای نشسته بر مبل، چشمانِ نگران رهبر انقلاب با ظاهری ساده و دمپایی پلاستیکی به پا، ایستاده بر صندلی و متکی بر دوش دو انقلابی در قم، و تصویر مردم دردمند و فقیر دروازه غار که بی اعتنا به صندوق های رای، در جوی خیابان کثیف رخت و ظرف می شویند، با انقلاب، چرایی و معنای آن و تاریخ ایران پیوند عجیبی خورده است.هر تصویر به اندازهٔ کتابی از وقایع سال ۵۷ در خود حرف دارد.
در میان این مجموعه عکسی که بیش از دیگر تصاویر دیده شده و در زمان خودش روی جلد چندین مجله معتیر دنیا قرار گرفته، تصویری تکان دهنده از مشتی انقلابی بر چهره زنی در حال فرار است. تصویری که اکثراً به اشتباه با عنوان فرار زنی از «شهرنو» مطرح شده است.
خود عباس عطار در مورد این تصویر می گوید: «در روزهای انقلاب عکسی گرفتم که در آن، زنی در حال فرار است و تظاهرات کنندگان او را کتک میزنند. این زن از طرفداران بختیار بود و با چاقو انقلابیون را تهدید میکرد. دوستان عکاسم به من گفتند این عکس را به مگنوم نده چون انقلاب را سیاهنمایی می کند و نشان دهندهٔ نفرت و خشونت است.اما من خبرنگار بودم و هر آنچه را میدیدم باید گزارش میدادم بنابراین آن عکس را فرستادم و چاپ شد». در گفت و گویی که با عباس کیارستمی دربارهٔ عکاسی دارم می گوید «مشت های زیادی از انقلاب دیدم اما مشتی که به صورت این زن می خورد این قدر محکم است که با دیدنش صورتم درد می گیرد! ».
عباس عطار طی سی و شش سال عضویت در آژانس مگنوم و ریاست دوره ای این آژانس از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، به گوشه گوشه جهان برای ثبتِ اغلب اتفاقات مهم تاریخی سفر می کند.عکس های او از مکزیک، شیلى، اتیوپی، بنگلادش، افغانستان، پاکستان، کوبا، آفریقاى جنوبى،ایرلند،ترکیه، لبنان و به ویژه ویتنام از یاد نرفتنی اند.بعد از بیست سال در دوره ریاست جمهوری محمدخاتمی دوباره به ایران سفر می کند.
دستاورد چندین سفر او کتابی به نام «روزشمار ایران ۲۰۰۲-۱۹۷۱» از موضوعات مختلف جامعهٔ ایرانی است که می توان یادداشتهای روزانه اش را هم بر حاشیه تصاویر خواند.عطار درباره این روزشمار گفته«عکس های این مجموعه ممکن است نشان دهد بعد از گذشت این همه سال چرا آن زن در انقلاب ۵۷ کتک خورده بود!». در این مجموعه دو عکس از عباس کیارستمی هم دیده می شود که بسیار مورد توجه قرار گرفته اند «وقتی برای عکاسی از عباس کیارستمی به دیدنش رفتم، به پیشنهاد او به محل لوکیشین فیلم طعم گیلاس رفتیم.او دوربینی بر گردن داشت و وقتی به محل رسیدیم دائما از این طرف به آن طرف می رفت و عکس می گرفت».
عباس عطار از لحظهٔ ورود به خانهٔ چیذر کیارستمی تا پایان، یک حلقه نگاتیو عکاسی می کند و سرانجام بعد از دو ساعت بهترین عکس اش از کیارستمی و مشهور ترین عکسی که از این سینماگر جهانی گرفته شده را ثبت می کند.آنچه که این تصویر را از دیگر عکس های عکاسان دیگر از عباس کیارستمی متفاوت و ویژه می سازد، تماشای او در کیارستمی وارترین لحظهٔ ممکن است، هنگامی که از روزنهٔ دری رو به همه جا و هیچ جا، به جهانِ انتخابی خویش نگاه می کند.البته سوژهٔ عباس عطار در آن روز، با دوربینی که بر گردن دارد فقط از طبیعت دلخواهش عکاسی نمی کند.در تصویری از عطار که کیارستمی را در حال عکاسی می بینیم، در واقع او مشغول عکاسی از عباس عطار بزرگ بوده که دومین فریم مشهور خود را این بار نه فقط از کیارستمی فیلمساز که از کیارستمی عکاس می گرفته.در عکس دیگری عباس مگنوم را با سیگاری بر گوشه لب و سرخوشی خاصی که گویی حاصل ثبت تصویر مطلوبش بوده، در کنار همان در بزرگ، خیره به عباس کیارستمی می بینیم.
عباس عطار پس از خروج از ایران تصاویر آن سفر یک روزهٔ کوتاه را برای عباس کیارستمی ارسال می کند و در گفت و گویی تلفنی به او می گوید«فکر می کنم بهترین عکسی است که در سفرم به ایران گرفتم و عباس کیارستمی در جواب می گوید«به نظرم بهترین عکس هایی است که تا به امروز از من گرفته شده».زمانی که عباس کیارستمی این تصاویر را به من سپرد گفت که«یادت باشد اگر روزی این عکس ها را منتشر کردیم به احترام عباس عطار و سال ها وفادری اش به سیاه و سفید، سیاه و سفیدشان کنیم». عباس عطار بارها بر علاقه اش به عکاسی سیاه و سفید تاکید داشته«تصویر سیاه وسفید آن حقیقتی که جلوی چشم ماست را نشان نمی دهد بلکه پشت پرده را به ما عرضه می کند.عکس به دلیل سیاه و سفید بودنش دراماتیک است.من انتخاب کرده ام دنیا را سیاه و سفید نشان بدهم». روزی که اولین مرتبه عکس های کیارستمی از عباس عطار را دیدم پرسیدم «آیا شنیده اید عده ای به او می گویند کیارستمی عکاس ها؟» در پاسخ گفت «اختیار دارید می شود هم به کیارستمی بگوییم عباس عطار فیلمسازها!».
منبع: اعتمادآنلاین
72