کاش این ۵ نکته را در مورد پیانو زودتر می‌فهمیدم

به عنوان یک نوازنده پیانو، اگر به دوران کودکی ام برگردم ۵ توصیه به خودم می کنم و به شما موزیسین های جوان نیز توصیه می کنم، پندهای این مقاله را مطالعه کرده و به کار بندید؛ باشد که مثل من لقمه را دور سرتان نچرخانید.

کاش این ۵ نکته را در مورد پیانو زودتر می‌فهمیدم

به عنوان یک نوازنده پیانو ، اگر به دوران کودکی ام برگردم ۵ توصیه به خودم می کنم که در این مقاله شرح داده ام. آن موقع جوان بودم و جویای نام و فقط حرف، حرف خودم بود؛ ولی اکنون اشتباهات گذشته را با گوشت و استخوان حس می کنم. البته این احساس مختص من نیست و احتمالاً شما نیز در مقطعی از زندگی خود، گرفتار این یک دندگی ها و خودسری ها بوده اید!

مقصر اصلی این لجبازی ها، عوامل متعددی مثل بلوغ، ناپختگی، شتابزدگی و بی تابی است. گرچه الان نسبت به ۱۴ سالگی ام پیشرفت زیادی کرده ام ولی ای کاش توصیه های این مقاله را آن موقع که جوان تر بودم می دانستم تا با سرعت بیشتری پیشرفت می کردم و امروز در جایگاهی بهتر بودم. به شما موزیسین های جوان نیز توصیه می کنم، پندهای این مقاله را قبل یا بعد از خرید پیانو به دقت مطالعه کرده و در عمل به کار بندید؛ باشد که مثل من لقمه را دور سرتان نچرخانید!

برای مشاهده قیمت پیانو ، شامل انواع پیانو آکوستیک و دیجیتال می توانید به وبسایت تهران ملودی مراجعه بفرمایید.

۱- گام و آرپژ را بیشتر از هر چیز دیگری یاد بگیرید

می دانم که گام و آرپژ یکی از کسل کننده ترین تمرینات پیانو است و انصافاً حس خوبی هم ندارد. این تلخی، بیشتر به خاطر زمان زیادی است که معمولاً در شروعِ مطالعۀ گام ها و آرپژ متحمل می شوید. با همۀ این سختی ها، اگر می خواهید آرزوی دوران جوانی خود (یعنی تبدیل شدن به یک موزیسین بزرگ) را به تحقق بپیوندید، بهانه نگیرید و این دو بحث را تا جایی که در توانتان هست مطالعه و تمرین کنید. بعد از تسلط بر این مفاهیم، هر کارِ دیگری در دنیای موسیقی ساده تر می شود.

به دنبال یادگیری گام ها و آرپژها، مهارت های زیادی به دست می آورید؛ به عنوان مثال: نوازندگی شما یکنواخت تر می شود. انعطاف مچ دست بیشتر می شود، دست ها قوی تر شده و انگشتان دست استقلال بیشتری پیدا می کنند. این مهارت ها باعث کنترل بیشتر صدا و افزایش سرعت نوازندگی تان می شود و از همه مهم تر، میزان صبر شما را در یادگیری مفاهیم سخت تر افزایش می دهد. به طور قطع، هیچ تمرینی نمی تواند همۀ این مهارت ها را در شما به وجود آورد. کارل چرنی (1857-1791)، استاد برجستۀ فرانتس لیست (1886-1811) معتقد بود که مطالعۀ گام و آرپژ مهم تر از آموختن هر چیز دیگری است. تعداد گام ها و آرپژ ها، به خصوص در حالت مینور سر به فلک می کشد؛ ولی متأسفانه بدون یادگیری آن ها چیزی از آب در نمی آیید؛ مثل این است که بدون خواندن کتاب بخواهید نویسندۀ بزرگی شوید.

۲- موسیقی زیاد گوش کنید و فراوان نت بنویسید

آیا می توانید قطعۀ تمرینی را تا جایی که تمرین کرده اید به صورت ذهنی بشنوید؟ اگر این طور نیست، یعنی به اندازۀ کافی تمرین نکرده اید. کاش این نکته را وقتی جوان تر بودم می دانستم. البته معلم من همیشه توصیه به زیاد گوش کردن قطعات تمرینی می کرد ولی هیچ وقت دلیلش را نمی گفت. طبیعتاً من هم به عنوان یک کودکِ همه چیزدان، حرفش را جدی نمی گرفتم!

حافظۀ شنیداری، قوی ترین بانک موزیسین ها است. هنگامی که قطعه ای را حفظ می کنید، اگر فعالانه و به اندازۀ کافی تمرین نکنید ممکن است هنگام نواختنِ آن، قسمت هایی را فراموش کنید؛ ولی معمولاً هیچگاه صدایش را از خاطر نمی برید. در واقع اگر همزمان با مطالعه نت ها، قطعه را بارها گوش کنید، حافظۀ شنیداری به شما کمک می کند تا نت ها را بهتر به خاطر بسپارید. شاید این موضوع برای شما چیز جدیدی باشید، ولی کمی که با این روال تمرین کنید متوجه تاثیرش می شوید.

در کنار زیاد گوش کردن آهنگ، نت نویسی یا به عبارتی رونویسی نت ها نیز اهمیت زیادی دارد. وقتی به آهنگی (خصوصاً در سبک پاپ) گوش می کنید، آیا می توانید هارمونیک و نت های آن را، فقط با شنیدن، به خاطر بیاورید؟ قطعاً نه. برای تقویت این مهارت، باید نت نویسی کنید؛ یعنی نت آهنگ را بارها خودتان روی کاغذ بنویسید، انگار دارید جریمه می نویسید! خوشبختانه من در دوران نوجوانی، شانس این را داشتم که زیاد موسیقی گوش کنم ولی هیچ وقت نت نویسی نمی کردم. اگر می خواهید موسیقی را از طریق گوش کردن یاد بگیرید حتماً وقتی را برای رونویسی نت ها کنار بگذارید. این کمک می کند تا آنچه می شنوید تحکیم شود و تسلط بیشتری بر ریتم پیدا کنید.

۳- آکوردها را یاد بگیرید

اوایلِ آشنایی با پیانو، احساس غریبگی عجیبی با این ساز داشتم. این موضوع ادامه داشت تا زمانی که شروع کردم به یادگیری آکوردها: C Major, D Minor, E7, F Major, G Minor و … .

از وقتی تمرکزم را روی یادگرفتن آن ها گذاشتم زندگی ام تغییر کرد. کم کم به جایی رسیدم که با شنیدن هر آکوردی، در هر آهنگی، و بار هر سبکی، قادر به تشخیص آن بودم. موسیقی، موسیقی است؛ همه از همین آکوردها ساخته شده است. مهم نیست که در چه سبکی کار می کنید: پاپ، راک، جاز، لاتین، الکترونیک و … . اصول اولیۀ هارمونیک در همۀ آهنگ ها یکسان است و وقتی آکوردها را می فهمید درک هارمونیک ساده تر می شود. با یادگیری آکوردها می توانید هر سبکی از موسیقی را تجربه کنید. دیری نخواهد گذشت که متوجه می شوید آهنگ ها فقط در سبک با هم متفاوتند و اصول پایۀ همۀ آن ها یکسان است.

۴- هیچ چیزی را دور نیندازید!

وقتی 16 سالم بود، قطعه ای ساختم و خیلی به آن می بالیدم. آن قطعه خیلی ساده بود و فقط از 4 آکورد تشکیل شده بود؛ من فقط با اضافه کردن کمی چاشنی، فضایش را رومانتیک کرده بودم. تشویق زیاد خانواده و اطرافیان باعث شد تا آن قطعه را برای استادم اجرا کنم. البته استادم سخت گیر و زیرک بود و سریع با شنیدن یک آهنگ احساساتی نمی شد. او بیشتر به مهارت های واقعی کسب شده اهمیت می داد.

شاید برایتان جالب باشد که او بعد از اجرای قطعه چه گفت؟

«ببین، این چیزی که زدی اصلاً موسیقی نیست. چهار تا آکورد کنار هم گذاشتی مثل همون چیزای آشغالی که تو رادیو پخش میشه. آهنگت قشنگه ولی هنوز مهارت کافی برای ترکیب نوازی نداری»

حرف او مرا نابود کرد. روزها با این قطعه جنگیدم تا بتوانم هارمونیک پیچیده تری به آن اضافه کنم؛ ولی آن موقع چیز زیادی در مورد هارمونی نمی دانستم. خوب یا بد، فقط با گوش هایم تمرین می کردم و آن موقع فقط به راک و پاپ گوش می کردم. بالاخره آن نت را کنار گذاشتم و شاید هم داخل خرد کن کاغذ، ریز ریزش کردم. خلاصه هر چه بود نت آن قطعه را از دست دادم و الان واقعاً پشیمان هستم. بارها تلاش کردم تا آن قطعه را پیدا کنم یا به خاطر بیاورم ولی موفق نشدم. متأسفانه جوان بودم و با شنیدم یک نظر چرت، قافیه را باختم.

بگذارید رک صحبت کنم. حرفی که استاد من زد چرتِ محض بود! الان گوش ما بیشتر به آهنگ های کلاسیک پیچیده عادت دارد یا آهنگ های ساده؟ معلم من سعی داشت با آن نظر مزخرفش چه چیزی به من بگوید؟ نکند انتظار داشته مثل شوپن، هارمونیک پیچیده ای به آهنگم اضافه کنم تا بعد از دریافت تاییدیه از شورای نوابغ موسیقی، اسمش را بتوان آهنگ گذاشت؟ این چه مهملی است؟! مردمی که قطعۀ را دوست داشتند و از آن لذت می بردند چیزی از این حرف ها نمی دانستند؛ ولی با این حال، لذت می بردند. اگر لذت بردن از یک آهنگ ملاک نیست، پس چه چیز ملاکِ خوب بودن یک موسیقی است؟

هیچگاه اجازه ندهید کسی که گوشش هنوز درگیر آهنگ های کلاسیک و پیچیدۀ قرن 17 ام است، مهارت شما را زیر سوال ببرد. صادقانه بگویم، هرچه موسیقی ساده تر باشد، بهتر است! واقعیت این است که قطعۀ من که از 4 آکورد تشکیل شده بود، تحسین بسیاری از افراد را برانگیخت. آیا فقط معلم من بود که می دانست چه آهنگی به دردبخور است؟ به هیچ عنوان قطعه ای که می سازید را دور نیندازید، حتی اگر یک نفر آن را دوست داشته باشد.

اگر قطعه ای را دوست داشتید، به آن اعتقاد داشتید و مدت زیادی را پای تمرین و بهبود آن صرف کردید، مطمئناً باشید دیگران نیز حس خوبی به آن خواهند داشت. فراموش نکنید که همیشه افرادی هستند که علاقه ای به هنر شما ندارند یا افرادی که کلاً با همه چیز مخالفند! در هر صورت، اجازه ندهید، افرادِ بدبین، نظرات خود را بر شما تحمیل کنند.

۵- غمگین نباشید که چرا بهترین نیستید

آخرین توصیه ام این است که به خاطر بهترین نبودن غمگین نباشید و از مقایسۀ خودتان با کودک 11 ساله ای که گوی سبقت را از بقیه ربوده، دست بردارید. این کار، چیزی جز اتلاف انرژی و زمان و حواس پرتی نیست. در دوران نوجوانی به هر کودک با استعدادی حسادت می کردم. کلیپ های یوتیوب را نگاه می کردم و حسرت می خوردم که چرا من اینطور نیستم. آن زمان، مشکلِ من این بود که سطح توقعم متناسب با سطح تمرینات و سن تمرینی من نبود.

معلم من یک شاگرد کوچک نابغه داشت که می توانست یک سوناتای کامل را بدون هیچ غلطی از حفظ اجرا کند؛ در حالی که من فقط بخشی از آن سوناتا را، آن هم با کلی غلط و غلوط اجرا می کردم. می خواهم بگویم این کودک ممکن است زودتر از من یا هر کسِ دیگری شغلی را در دنیای موسیقی تصاحب کند ولی بالاخره روزی می رسد که رقیب بالقوه برای هیچ نوازنده ای نیست! مسئله فقط زمان و میزان تمرین شماست.

من حتی آنقدر نادان بودم که نمی دانستم آن کلیپ هایی که از تلویزیون و یوتیوب تماشا می کردم متعلق به افرادی است که سال ها پیش از من تمرین کرده اند. مدام خودم را با آن ها مقایسه می کردم و حرص می خوردم. از آنجا که یادگیری موسیقی زمان زیادی می طلبد و به نظم و دیسیپلین فراوانی نیاز دارد، ممکن است خیلی سریع ناامید شوید. تمام افکاری که من در دوران نوجوانی ام داشتم بی پایه و اساس بود و چیزی جز اتلاف زمان و انرژی و حرص خوردن های الکی نبود.

گام ها را به خوبی یاد بگیرید و قطعات تمرینی را بارها گوش کنید. تمام آکوردها را فرا بگیرد و بدانید که قطعات ساده تر همیشه دلنشین تر هستند. این را هم بدانید که در هر مرحله ای و با هر سطحی از تمرین، افرادی بهتر از شما هستند. هیچگاه به خاطر برتری یک نفر به خودتان عصبانی نشوید یا حسادتش را نکنید؛ هر کسی ظرفیت و استعدادی دارد. به جای شرمندگی، ناراحتی یا حسادت، خودتان را در همان سطحی که هستید بپذیرید و قدم های بعدی را بردارید.

روی تمرینات خود تمرکز کنید و همانطور که از خطاهای زندگی درس می گیرید از اشتباهات خود درس بگیرید. به جای دشمنی و عناد، با افرادی که از شما بهتر هستند دوست شوید و از آن ها چیزهای جدید یاد بگیرید. زندگی، پستی و بلندی دارد. پیانو هم همینطور! یک روز سر کیف هستید و روز بعد ناخوش. نکتۀ مهم این است که امیدوارانه به مسیر خود ادامه دهید.

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها