تلویزیون و سیاست/ تلویزیونها ورشکسته شدهاند و دیگر نمیتوانند مخاطبان را جذب کنند
مجلس و دولت هر کدام به صورت مجزا درباره «راهاندازی تلویزیون خصوصی» طرحهایی را در دستور کار دارند. باید نگاهی به پیشینه قانونی تبیین این مسئله داشت که مسئله خصوصی بودن تلویزیون چه بستر قانونی میتواند داشته باشد.
ابراهیم فیاض، جامعهشناس- اخیراً مطرح شده است که مجلس و دولت هر کدام به صورت مجزا درباره «راهاندازی تلویزیون خصوصی» طرحهایی را در دستور کار دارند. در این بین ابتدا باید نگاهی به پیشینه قانونی درباره این موضوع و تبیین این مسئله داشت که از اساس مسئله خصوصی بودن تلویزیون چه بستر قانونی میتواند داشته باشد و منظور از تلویزیون خصوصی که طرح شده چیست.
در این باره دو اصل قانونی ۴۴ و ۱۷۵ قانون اساسی نیازمند دقت است. در اصل ۴۴ قانون اساسی بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
بنابراین اینکه تلویزیون خصوصی راهاندازی شود و اختیار پخش از صدا و سیما داشته باشد، با مواد قانونی فعلی امکان پذیر نیست و از طرف دیگر این بحث که به طرقی خود تلویزیون خصوصی شود نیز در این بحث قانونی تعیین تکلیف شده و این اصل قانون اساسی به منزله عدم امکان خصوصیسازی صداوسیما است.
همچنین بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت.
علاوهبر این در استفساریهای که در این خصوص از شورای نگهبان گرفته شد، قید شده است که «مطابق نصّ صریح اصل چهل و چهارم قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران رادیو و تلویزیون دولتی است و تأسیس و راهاندازی شبکههای خصوصی رادیوئی و تلویزیونی به هر نحو، مغایر این اصل است.
بدین جهت انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهواره، فرستنده، فیبرنوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیویی و کابلی غیراز سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران خلاف اصل مذکور است». با این اوصاف راهاندازی تلویزیون خصوصی به صورت مجزا مغایر با قانون اساسی است.
اما در این میان بحث تلویزیونهای اینترنتی نیز مطرح است که امروز متاسفانه یا خوشبختانه هر فردی با دریافت یک باند دامنه، میتواند تلویزیون اینترنتی به راه اندازد. کما اینکه این سبک تلویزیون در حال حاضر در اینترنت فعال است و مردم نیز برنامههای آن را نگاه میکنند.
درگذر از دستهبندی نوعی و قانونی اما یک مسئله وجود دارد. آیا ضرورت امروز جامعه، تلویزیون خصوصی است؟ آیا از اساس با بروز و ظهور و قدرتگیری هر روزه شبکههای اجتماعی جایی برای تلویزیونهای فعلی باقی مانده است؟ آیا دوره تلویزیون رو به اتمام نیست و این شبکههای اجتماعی نیستند که جای اثرگذاری را در وسایل ارتباط جمعی گرفتهاند؟
خروجی چند انتخابات گذشته در کشور ما نشان داد که شبکههای اجتماعی بهمراتب بیشتر از تلویزیون مخاطب و تاثیرگذاری دارند. علاوهبراین نباید به الگوهای جهانی بیتوجه بود که اکثریت قریب به اتفاق تلویزیونهای دنیا در حال ورشکستگی هستند و این اتفاق زیر سایه تاختن شبکههای اجتماعی رخ داده است. امروز میلیاردرهای جهان دیگر صاحبان سیانان و بیبیسی نیستند، صاحبان شبکههای اجتماعی هستند.
تصور میکنم مدافعان تلویزیون خصوصی ممکن است از طرح این مسئله انگیزههایی دیگری به جز دغدغههای اطلاعرسانی داشته باشند. تفکرات اقتصادی در برخی جریانها این تصور را به گروهی القا میکند که تلویزیون خصوصی میتواند منافع اقتصادی را برای آنها به ارمغان آورد.
البته انگیزههای سیاسی نیز در طرح این موضوع عیان است. سال انتخابات است و هزار و یک شعار تبلیغاتی هر روز بیان میشود. گروهی تصور میکنند با طرح مسئله «تلویزیون خصوصی» میتوانند توجهات را جلب کنند و ژست متفاوت بودن بگیرند. جنس شعار نیت آن را نشان میدهد.
منبع: سواد زندگی
24
مدیرانی که حیثیت دینی و مذهبی نظام اسلامی را زیر سئوال برده اند --- مدیران صدا و سیمای ملی که هیچ اطلاعات قرآنی و عقلی از دین و مذهب ندارند در طول چهل سال گذشته با علم گریزی و خرافه گرایی بنام دین و مذهب بجز ترویج پیوسته ی من در آوردی و خرافه گستری عوام پسند در اکثر برنامه های دینی و مذهبی و اجتماعی این مؤسسه هیچ دانش و هنر دیگری بنفع دین و مذهب نداشته اند. این مدیران با بی اطلاعی خود از اصول رفتاری قرآن و عقل و با عدم آگاهی به حد و مرزها و بایدها و نبایدهای شناختهای قرآنی موجبات بدنامی دین و مذهب تشیع و نظام اسلامی ایران را در جامعه خود و جهان فراهم ساخته اند این مدیران همیشه با این رویه و روش متضاد با قرآن و عقل در رفتارهایی که هیچ بازده مثبت و سازنده ی محسوس با دوام برای پیشرفت و بالندگی جامعه ی تشیع ندارند سبب هدر رفتن همیشگی هزاران میلیارد پول از دارایی مردم و بیت المال شده اند. این مدیران با جهل خود به شناختها و اصول رفتاری قرآن و عقل و خرافه گرایی در اکثر برنامه های دینی و مذهبی و اجتماعی سازمان حیثیت و صداقت دینی و مذهبی نظام اسلامی ایران را لوث کرده و زیر سئوال برده اند. این مدیران بجای علم گرایی مثبت در نشر و تبلیغ و آموزش دین و مذهب ، با جهل خود به شناختهای قرآنی و اصول عقلی ، دین و مذهب را آلوده با من در آوردیهای متضاد با حد و مرزهای شناختهای فرهنگ اصیل دین داری قرآنی به جامعه و جهان عرضه کرده اند.
از بس دین فروشان مذهب فروش با تبلیغ گسترده ی احادیث و روایات جعلی غیر قابل درک و اثبات ناپذیر مردم را در طول 1400 سال تاکنون بنام دین و مذهب در من آوردیهای متضاد با قرآن و عقل غرق کرده اند دین اصیل خدا و قرآن نزد مردم بیگانه گردیده و من در آوردیها شده اند دین و مذهب؟؟؟!!!