واقعیتی دربارۀ فراخوان جذب هیات علمی دانشگاه فرهنگیان

«دکتر معلمان»؛ تراز و ناتراز به جای خودی - غیر خودی

از میان هزارنفری که وعده قطعی جذب داده بودند قرار بود ظرفیت ۷۰۰ نفری قطعی برای جذب دکتر معلمان اختصاص یابد اما نهایتاً ۲۸۵نفر جذب شده‌اند. با این ادعا که در تراز نبودند! در واقع به اسم تراز و ناتراز، خودی - غیرخودی کرده‌اند.

«دکتر معلمان»؛ تراز و ناتراز به جای خودی - غیر خودی

در میان‌جامعه بزرگ فرهنگیان، دکتر‌معلمان گروهی هستند که با دارا بودن مدرکphd  یا همان دکتری تخصصی، با رزومه‌هایی گاه در حد اساتید دانشگاه‌های بزرگ کشور و با پیشینه درخشان در امتیازات معلمی ، به تدریس در مدارس دور و نزدیک سراسر کشور مشغول اند و  توان و تخصص خویش را نه در قالب هیأت علمی و در دانشگاه؛ و برای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی و نیز در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، بلکه برای آموزش به دانش‌آموزان  مدارس شهرها و روستاهای دور و نزدیک ایران عزیز به کار گرفته‌اند و به طور کل از فرایند تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی ها در وزارت آموزش و پرورش به کنارند. 

 حتی در طرح جهانی شده! موسوم به رتبه‌بندی فرهنگیان نیز چندان دیده نشدند و گاه یک دکتر‌معلم به نسبت همکاران جوان‌تر و بعضا دارای مدرک کارشناسی، رتبه‌ای پایین‌تر دریافت نموده! 

 اما مهم‌ترین نکته ای که بهانه انتشار این یادداشت شد اشاره به طرحی است که از سال ۱۴۰۱ کلید خورد به نام طرح تبدیل وضعیت دکتر معلمان به هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان.  

 انصاف باید داد که طرحی بود کارشناسی شده و به جا، و در دولت مرحوم رییسی هم کلید خورد. و البته ترکش‌هایش برای دولت جناب دکتر پزشکیان باقی ماند!  

چرا طرحی به جا بود؟ زیرا دانشگاه فرهنگیان که در سالهای اخیر و به درستی بر اهمیت آن جهت تربیت معلمان و دبیران آینده کشور تاکید شده و در کلام رهبری هم بازتاب داشته، با افزایش ورودی‌های دانشجویی، جهت رفع نیاز بسیار زیاد آموزش و پرورش به معلم و دبیر ، به جذب هیأت  علمی تمام وقت نیاز فراوان داشت و البته از پیش هم نیاز بوده.

 با این رویکرد طرح جذب یا بهتر است بگوییم تبدیل وضعیت دکتر معلمان به پیوست فراخوانی در تابستان ۱۴۰۱  آغاز شد.

 حدود ۶۰۰۰ دکتر معلم خود را دارای شرایط دیدند و در فراخوان تبدیل وضعیت شرکت کردند. بنا بر شرایطی که برگزار کنندگان پیش‌بینی کرده بودند، از جمله نیروی رسمی بودن و رزومه پژوهشی قابل قبول و دارا بودن مهارت‌های بالای معلمی و تدریس دوره‌های تخصصی در آموزش وپرورش و..، واجدان شرایط به مصاحبه‌های تخصصی و سپس عمومی دعوت شدند و باز برگزیدگان این جمع، پس از موفقیت در مصاحبه تخصصی و تایید صلاحیت تدریس دانشگاهی و نیز مصاحبه عمومی، به خان آخر رسیدند.

 نور امیدی تابیده شد و در نهایت با توجه به گفتگوی جناب آقای برزویی ریاست دانشگاه فرهنگیان که دست کم به هزار دکتر معلم در مقطع فعلی نیاز است، و این تعداد  را قطعا جذب یا همان تبدیل‌ وضعیت خواهیم نمود، برگزیدگان خود را آماده خدمت در دانشگاه کردند: 

 تا هم بتوانند تخصص خویش را پس از سال‌های زیاد گچ خوردن در مدارس و کسب رتبه‌های برتر درآموزش و پرورش و تحصیلات عالیه، در اختیار معلمان آینده بگذارند و هم:

  شاید نابرابری آشکاری که در بعد اقتصادی و احکام میان یک دکتر معلم با یک مثلا استادیار دانشگاه که زیرمجموعه وزارت علوم است؛ و به لطف  قانون مدیریت خدمات کشوری که جایگزین قانون نظام هماهنگ پرداخت شده بود ( ماده هشت که تصریح دارد: دریافتی دارندگان مدرک تحصیلی دکتری نباید از ۸۰ درصد مجموع حقوق و مزایای اعضای هیات علمی دانشگاه کمتر باشد)  از میان رود.

 برگزیدگان امیدوار شدند که شاید آنها نیز از توجه و مزایا برای حق تالیف مقالات و کتب خویش برخوردار شوند.

 امیدوار شدند که شاید برای پروژه‌های پژوهشی نیز سراغ آنها بیایند و تخصصشان را ببینند و به کار گیرند.

 امیدوار شدند که از این پس با توجه به دارا بودن سواد و تخصص و تجربه کافی، عدالت رعایت شود و میان یک دکتر معلم در آموزش و پرورش با یک دارنده مدرک دکتری در سازمانها و نهادهای دیگر اینهمه تفاوت نباشد.

 امیدوار شدند که دیگر یک دکتر معلم نباید مجبور باشد تمام ساعات موظف خود را فقط و فقط در مدارس‌ تدریس کند وهیچ روزنه و فرصت و مجالی برای او جهت امور پژوهشی دیده و پیشبینی نشده باشد. 

امیدوار شدند که از این پس در برنامه ریزی‌های وزارتخانه ، در دفتر تالیف کتب درسی و در اصلاحات و تدوین کتب و... نقش خواهند داشت.

آری امیدوار شدند،  بی توجه به اینکه گویا عین القضات همدانی است که گفته: در کوی امید ساحلی باید و نیست...

در این بیم و امید بودند که نتایج پس از ماه‌ها بلاتکلیفی و سردواندن داوطلبین تبدیل وضعیت توسط سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان در یک پروسهٔ غیر شفاف ( مستندات موجود است) و ... اعلام شد و آب سردی بود بر پیکره ناامید و زخمی دکتر معلمان.

    از آنجا که نتایج و کارنامه مصاحبه ها به طور شفاف توسط سازمان مرکزی اعلام نشده که این نیز از عجایب روزگار است،  نمی‌توان آمار خیلی دقیقی از ظرفیت‌های پذیرش بیان کرد.  اما عدم شفافیت در اعلام نتایج و عدم به‌کار‌گیری دکتر‌معلمان در پردیس‌هایی که اعلام نیاز کرده بودند و گویی به یکباره نیازشان با کرامات هیئت جذب برطرف شد! پرسش‌هایی را بوجود آورده که نکند خدایی ناکرده این طرح به نام دکتر معلمان بود و به کام اغیار و جذب خودی‌ها و مرتبطین و مدیرکل‌ها و...، و نکند خدایی ناکرده صرفا فرصتی بوده تا طرح از مسیر اصلی منحرف و  به سرعت عده ای که طبق اعلام مسؤلین و تصمیم‌گیران این طرح (استاد تراز بودند! )،  تبدیل وضعیت شوند، که امید است چنین نباشد.


 اما آنچه که پیدا است رد شدن جمع کثیری از همکاران توانمند با رزومه‌های بسیار درخشان است که به مرحله نهایی رسیده بودند و نیز ابهام در جذب عده‌ای با شرایط نه چندان ممتاز و با کاستی‌های آموزشی و پژوهشی بسیار، نسبت به پذیرش نشدگان! که لابد مطابق فرمایش ریاست محترم دانشگاه فرهنگیان، استاد تراز نبودند و گرفتار ناترازی بودند‌! ( از میان  هزارنفری که وعده قطعی جذب داده بودند و تمام مراحل را نیز گذراندند قرار  بود ظرفیت ۷۰۰ نفری قطعی برای جذب دکتر معلمان اختصاص یابد که شواهد نشان می‌دهد از میان  آنها ۲۴۰ یا نهایتاً ۲۸۵نفر جذب شده اند)‌

    اگر ناترازند، چگونه در مدارس سراسر کشور و در جایگاه حساس معلمی به آموزش دختران وپسران این خاک مشغولند؟ چگونه است که هم اکنون به صورت حق التدریس در دانشگاه فرهنگیان به تدریس اشتغال دارند!؟

 آیا سرانجام سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان پاسخ خواهد داد ونتیجه و فرایند را شفاف اعلام خواهد کرد تا ببینیم و بدانیم که چه کسانی به جای کسانی وارد دانشگاه شده‌اند؟

چشم امیدمان به وزیر بعدی است که می تواند با این اصلاح شروع کند. در دولتی که رییس آن بر حق و عدالت تأکید دارد و امیدواریم در این فقره هم احقاق شود و هم عدالت جریان یابد.

منبع: عصر ایران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • ناشناس
    0

    وقتی یه ارزیاب با مدرک لیسانس اونم از یه دانشگاه خیلی ضعیف تو ارزیابی یه تحصیلکرده با مدرک دانشگاه معتبر را ارزیابی میکنه و بهش تو ارزیابی نمره تخصصی پایین میده و رد میکنه چه انتظاری از آموزش پرورش دارید؟ معلمهای ما بلد نیستند جمع و تفریق انجام بدند اینا ارزیاب میشند بقیه را ارزیابی می کنند من حاضرم تو صنعت با ساعت کاری زیاد بمونم اما همکار چندتا معلم بی سواد نباشم،

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    اخبار سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد