نگاهی به نظرات سیدحسن خمینی و هاشمی رفسنجانی درباره تخصصی شدن فقه و اجتهاد شورایی
فقه و حکومت، آماده پذیرش الزامات دانش روز شدهاند؟
هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۹۱ بر توجه به دانش روز در فقه تاکید کرد و حالا در سال 1403، سید حسن خمینی که به قول خودش درباره هاشمی میگوید: «توفیق داشتم ۱۰ سال آخر عمر ایشان تقریبا هفتهای نبود که چند ساعتی را محضر ایشان نباشم»، دوباره مشابه همان حرف ها را تکرار میکند. آیا این بار، فقه و در سطحی کلانتر حکومت، به دربایستهای دانش روز (علوم انسانی و تجربی مدرن) ملتزم خواهد شد؟
حجتالاسلام سید حسن خمینی طی سخنانی که در تاریخ 1403/10/19 با موضوع «تفکر فقهی» در پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی داشت (مشروح آنرا اینجا بخوانید) بر این بحث که با گسترش فضای مجازی در دوره خاصی از تاریخ بشر قرار داریم، تاکید کرد و گفت: «روزگار ما در حال یک انقلاب بسیار بزرگ است. ایامی که ما زندگی میکنیم به همان درجه از اهمیت است که آغاز دوره صنعتی شدن بود. یک پوسته جدیدی از نظم اجتماعی به سبب مسائل فضای مجازی دارد بین مردم پدید میآید. یک روابط و ارتباطات و دنیای دیگری میشود و حسش هم نمیکنیم به خاطر اینکه خودمان داریم در این مسیر پیش میرویم.»
او از همین منظر که نظمی جدید در حال تحمیل خود به جامعه انسانی است در مقایسه با تخصصی شدن دانش ( برای مثال در رجوع به پزشکان متخصص هر رشته برای درمان)، پیشنهاد تخصصی شدن فقه را مطرح کرد.
سید حسن خمینی با یادی از مرحوم هاشمی رفسنجانی که موضوع «اجتهاد شورایی» را مطرح کرده بود، گفت: « اگر بحث شورایی در حوزه اجتهاد مطرح شود، آن بحث میان رشتهای هم به نوعی در خودش دارد. یعنی اعلمهایی در رشتههای مختلف میتوانند کنار هم بنشینند و یک بحث تجمیعی را با هم داشته باشند و فتوای تجمیعی بدهند و آن وقت جامعه هم از یک شورایی تقلید کند.»
یادگار امام با طرح مسأله «اجتهاد در اندیشه امام»، تصریح کرد: «اجتهاد در اندیشه امام یعنی همان کاری که ما با مذهب فقه جعفری میکنیم که او را یک مکتب میبینیم و در آن اجتهاد میکنیم، این را هم یک مکتب بدانیم و در آن اجتهاد کنیم.» و بدین ترتیب با مطرح کردن حرام بودن شطرنج در زمان امام خمینی، و یا حلال و حرام بودن موسیقی و آواز مردان و زنان، بر بروز شدن دیدگاههای فقهی تاکید کرد.
اگرچه بحث تخصصی شدن فقه، همانگونه که خود سید حسن خمینی اشاره میکند، از گذشته مطرح بوده اما تاکید امروز بر آن با توجه به فراگیری دنیای ارتباطات که هرچه بیشتر انسانها را با فضای مجازی و دنیای بیکران اینترنت آشنا کرده که حتی ابزارهای مدرن تلفنهای همراه هوشمند در دست روحانیون نیز به وفور دیده میشود و مورد استفاده عمومی قرار میگیرد، اهمیت بیشتری مییابد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۱ در طولانی ترین مصاحبه خود با یک رسانه که در قالب گفتوگوی مکتوب ۲۲۳ صفحهای با شفقنا انجام داد، با یادآوری این نکته تاریخی که «مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مرکز جذب دانش و تولید علم و فن بودند» با تاسف مطرح کرد که «تنگنظریها و تعصبات بخشی جای سعهصدر و تحمل نظرات را گرفت و مجالس سازنده محاوره و مناظره تبدیل به هتاکی، طرد، لعن و سپس حذف و تکفیر و کشتار شد.»
اگر قرار است فقه تخصصی شود و از علوم مدرن روز بهره برد و شورای فقهی بر اساس یافته های جدیدِ علمی حکمی بدهد، باید دید چگونه میتواند با آنچه در دین به عنوان اصولی نامتغییر، تثبیت یا پذیرفته و اعلام شده، ارتباط برقرار کند
هاشمی با بیان اینکه «چگونه میتوانیم در عمر ۳۰ یا ۴۰ ساله تحصیل همه علوم دنیا را در حقوق بین الملل، حقوق کودک، حقوق زن، حقوق معلولین، حقوق جامعه و دهها رشته دیگر در حد متخصصان یاد بگیریم؟ اگر یکی از شرایط تقلید، تقلید از اعلم است، قطعا متخصص اعلم از غیرمتخصص است.» و گفت که «تخصصی شدن اجتهاد، تخصصی شدن تقلید را به دنبال دارد و نباید به گونهای باشد که حوزه علمیه از علوم روز دنیا چیزی نداند.»
او این پیشنهاد را مطرح کرد که «طلبهها باید مجبور شوند یک دوره عام را بگذرانند؛ مثل دانشگاه ها امتحان بدهند و وقتی رساله تخصصی شان را نوشتند آن وقت به آنها پایان نامه تحصیلی بدهید مجموعه اینها میتوانند شورای فقهی تشکیل بدهند که مسایل کشور را حل کنند.»
البته کسانی چون آیت الله یزدی با تسری آن نظرات به عالم سیاست با او مخالفت کردند و یزدی که ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه را برعهده داشت، نوشت: «اگر منظور، این باشد که کسی که در مسائل حکومتی کارشناس و اعلم باشد اما در دیگر مسائل فقهی، عبادی و اجتماعی اجتهاد نداشته باشد یا ضعیف باشد میتواند بر مسلمین حکومت کند چنین نظری خلاف ضرورت فقه است.»
البته ایراد آیت الله یزدی، در ارتباط با بحث شورای فقهی به بحث شورای رهبری هم کشید که چون موضوع شورای رهبری (به جای رهبری فردی) اگرچه در قانون اساسی سال 1358 وجود داشت اما در اصلاحات سال 1368، حذف شد، خاتمه یافته تلقی شد.
با این حال، امروز که دانش به سبب نوع فناوریهایِ عمومیت یافتهای چون موبایل، بیش از گذشته در زندگی خصوصی افراد وارد شده، مذهبی و غیرمذهبی و عامی و خواص، همه باخبرند از دنیای مجازی و حسهایی مفهوم و نامفهوم از عصر ارتباطات و ظهور پرقدرت هوش مصنوعی یافتهاند، به نظر میرسد مخالفان بحث تخصصیشدن فقه، صدای پرقدرت خود را دیگر نداشته باشند. اما سوال اینجاست که این تخصصی شدن فقه چطور خود را در ارتباط با دانشهای تخصصی شدهِ روز قرار میدهد؟
به نظر میرسد، گرانیگاه بحث افرادی چون حسن خمینی به عنوان کسی که دغدغه دین از سویی و دغدغه اداره کارآمد حکومت توسط فقیهان از سوی دیگر را دارد، همینجاست. دانش با رویکردی امروزی و پیشرونده، حد و مرزی برای یافتنها ندارد و در هر حوزهای از ریز تا درشت، از اتم تا کهکشان، از جامعهشناسی مردم فلان قبیله دورافتاده جنگل آمازون تا فلان کلانشهر دنیای پیشرفته امروز، از تاریخ تمدنی اینک بیفروغ تا فرهنگ جهانیِ گسترده شده در دورافتادهترین روستاها، از اقتصاد اداره مرغداری تا ابرشرکتی با هزاران کارمند و میلیونها کاربر، نه تنها حرف دارد که امروز آثار عملی حضورش را همه حس میکنند.
اگر قرار است فقه تخصصی شود و از علوم مدرن روز بهره برد و شورای فقهی بر اساس یافته های جدیدِ علمی حکمی بدهد، باید دید چگونه میتواند با آنچه در دین به عنوان اصولی نامتغییر، تثبیت یا پذیرفته و اعلام شده، ارتباط برقرار کند. این چالش اما، مسالهای امروزی نیست و نحله روشنفکران دینی در بیش از صد سال اخیر سعی در یافتن پاسخهایی داشتهاند که به نظر میرسد اینک چنان نداهایی از درون حوزه فقاهت نیز در حال طرح و تلاش برای پاسخگویی است.
این روزها در سالگرد 46 سالگی جمهوری اسلامی هستیم و حکومت دینی مستقری داریم که پشت سر خود تجربه مواجهه حکومتداری اسلامی و واقعیتهای سیاسی را دارد و در پیش رو، مسائل متورم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و مردمی که در درون این مسائل به کارآمدی حکومت دینی بدگمان شدهاند. بدگمانیای که علاوه بر بازتاب در رای ندادنها و بیاعتمادی به سیاستمداران، بیشتر در نوع سبک زندگیشان تجلی یافته که با نوع سبکی که روحانیت از ابتدای انقلاب از مدرسه تا رسانه تبلیغ کردهاند، فاصله گرفته است.
سخنان سید حسن خمینی را باید در این حالوهوا، خوانش کرد که شاید تلاشی باشد برای تغییر در نگاه فقیهانه روحانیون به الزامات دنیای جدید. تغییراتی که اگر قرار است حق دانش و عقل امروز بشری را دریابد و بدهد و از حوزه نظر به عمل درآید، الزاماتی نیز در حوزه سیاست دیکته خواهد کرد که باید دید حاکمان امروز آمادگی، اراده و امکانات لازم برای این تغییرات در سطح اجتماعی و سیاسی را دارند یا خیر؟
هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۹۱ بر توجه به دانش روز در فقه تاکید کرد و حالا در سال 1403، حسن خمینی که به قول خودش درباره هاشمی میگوید: «توفیق داشتم ۱۰ سال آخر عمر ایشان تقریبا هفتهای نبود که چند ساعتی را محضر ایشان نباشم»، دوباره مشابه همان حرف ها را تکرار میکند. آیا این بار، فقه و در سطحی کلانتر حکومت، به دربایستهای دانش روز (علوم انسانی و تجربی مدرن) ملتزم خواهد شد؟
نویسنده: امین پاکزاد
نظات یک شخصی که در عمر بی برکتش یک روز هم کار نکرده
فقه با دانش امروز؟ کلا دین و دانش با هم سازگار نیست یکی بر پایه اعتقاد هست و دیگری بر پایه پژوهش و تحقیق
اینها چه می دانند. عین احادیث هزار سال قبل را که نفی کردند در غرب کپی می زنند و کلیپ می سازند.یه جور حرف می زنند که ...ادارات اجتماعی کجا اخلاق امامان دارند نه گوشی برمی دارند نه نامه و اخلاق فرویدی انگ زن آوردند و به اسم اسلام بداخلاقی میکنند ..
غیراز خیانت چیزی از این ندیده شد اختلاف بین کار فرما و کار گر قرار داد کار قبل از این همچینن قرار دادی نبود
فقه قابلیت حکومت ندارد چون نظرشخصی است و قابلیت بروز شدنش در ای شخصی ایجاد شده است به علاوه که مصالح دنیای ملتها و کشورها ومنافع ملی دران تعریف شده نیست