روزی که عاشقانه پای سفره عقد نشستم ، حتی برای لحظه ای هم تصور نمی کردم که من قربانی یک راز شوم شده ام و اکنون...
با آن که تاکنون 5 بار ازدواج کرده ام اما هنوز هم نتوانستم به آرامش برسم و همواره زندگی آشفته ای داشتم تا جایی که پسرم نیز از خانه پدرم فرار کرده است و حالا میخواهم او را پیدا کنم تا تحویل بهزیستی بدهم و ...
روزی که با خوشحالی قدم به خانه بخت گذاشتم، هیچ گاه تصور نمی کردم که خیلی زود با چنین مشکلات عجیبی روبه رو خواهم شد و خودم باید سرپرستی خانواده ام را به عهده بگیرم چرا که شوهرم بیکار بود و ...
زن جوان که عاشق مردی مسن شده بود فقط سه سال با او زندگی کرد و در نهایت برای جدایی راهی دادگاه خانواده شد.
زن مطلقه با اشاره به اینکه راننده مسافرکش در مسیر دادگاه به من ابراز علاقه کرد بود، گفت: او با عشق هوس آلود آینده مرا به تباهی کشیده است.
وقتی به خود آمدم که قرار بود با دختر عمه ام ازدواج کنم.همه مهمانان در تالار منتظرم بودند که ناگهان تصمیم دیگری گرفتم و با همان خودروی گل آرایی شده و لباس دامادی به سوی منزل دختری رفتم که با او ارتباط عاشقانه داشتم اما ...
آن ها برای آن که پسرشان را خوشبخت کنند، زندگی مرا به تباهی کشاندند و با ناجوانمردی وصف ناپذیری مرا به چنگ پسری هوسباز انداختند که با یک زن بزرگ تر از خودش ارتباط داشت و ....
وقتی قدم به اتاق مشاوره پلیس گذاشت و مقابل کارشناس نشست نخستین جملهای که به زبان آورد این بود: «من معتادم، کمکم کنید ترک کنم.»
با آن که حدود یک سال از ماجرای طلاقم می گذرد اما هنوز در حیرت و شوک قرار دارم که چگونه زنی شیطان صفت به زندگی شیرینم نفوذ کرد و در مدت کوتاهی چون توفانی ویرانگر خانواده ام را از هم پاشید.
داریوش فرهنگ با سوسن تسلیمی بازیگر نام آشنا در همان سال های اولیه در گروه تئاتر آشنا شدند و ازدواج کردند و صاحب دختری بنام توکا نیز شدند اما بعد از سال ها زندگی بدلیل تصمیم به مهاجرت خانم تسلیمی در سال 1366 از یکدیگر جدا شدند.