بعد از ورودت به مرکز، همه درها پشت سرت قفل میشود تا وارد سلول بزرگی شوی که زنها را در خود مهار کرده است. تمام اتاق انگار پر میشود از سکوت ناگهانی زنانی که خیلی وقت است فراموش شدهاند.
زمانی که در اوج جوانی دل به رابطهای هوس آلود بستم و بی پرده به این رابطه خیابانی تا مرز رسوایی ادامه دادم، هیچ گاه فکر نمیکردم که این روابط گناه آلود روزی به متلاشی شدن زندگی ام میانجامد.
چشمانم را باز کردم هنوز گیج و منگ بودم نمیدانستم مرده ام یا زنده هستم. چند لحظه بعد پرستاران را بالای سرم دیدم و تازه فهمیدم که از مرگ نجات یافته ام.
دو دختر عربستانی توانستند با فریب دادن راننده، خودروی وی را دزدیده و متواری شوند.
وقتی وارد آن خانه شدم فقط دود بود و منقل بساط مواد مخدری که در وسط اتاق خودنمایی می کرد، چند زن و مرد چشم های خمارشان را از میان دودهای غلیظ با تعجب به من دوختند تا این که چند دقیقه بعد مردی در کنارم قرار گرفت و ...
در این فیلم انوشیروان محسنی بندپی،رییس بهزیستی کشور از پذیرش زنان خیابانی در خانه های امن خبر می دهد.