تکذیب شایعه تاریخی اختلاف تختی و همسرش
سیدعلی اکبر حیدری، کشتی گیر پیشکسوت و احمد دباغ زاده، روزنامه نگار پیشکسوت مهمان برنامه سلام صبحبهخیر بودند و درمورد تختی و ماجرای اختلاف با همسرش صحبت کردند.
حیدری در ابتدای برنامه گفت: «افتخار من این است که در معیت تیمی بودم که با حضور غلامرضا تختی به المپیک 1962 توکیو اعزام شدیم. حضور با تختی در اردوهای بسیار برایم باعث افتخار است و علاوه بر روش و منش، درسهای زیادی را از این مرد بزرگ آموختیم و حرکات و منش تختی به نوعی بود که چون شهرستانیها به اردوها میآمدند، او هیچوقت با زبان تذکر نمیداد و با اعمال خود نشان میداد که مثلا باید زیر تخت را جارو بزنید و با لباس مرتب سر تمرین ها حاضر شوید و...»
او ادامه داد: «تختی آنقدر دوست داشتنی بود که مورد احترام همه قرار میگرفت، او کاپیتان تیم بود اما هیچوقت خودش را به این عنوان معرفی نمیکرد. حتی وقتی گل کوچک بازی میکردیم تا بدنمان گرم شود، اگر دیر می آمد نمیگفت چرا بدون من شروع کردید و یک گوشه میایستاد تا بازی تمام شود و ما بازی میکردیم تا گرم شویم.»
دباغزاده نیز درباره گفت: «من 38 سال است دنبال این هستم که بدانم چرا تختی آقا تختی شد، او چه داشت که دیگران نداشتند؟ مدال را که همه داشتند. با مربی او آقای فعله گری و دوستان او مثل محمد عرب، زنده یاد حسین شمشادی و... حرف میزدم.»
او در ادامه گفت: «شمشادی در میدان بهارستان بقالی داشت و تنها رفیق شش او بود که اصلا ورزشی نبود. یک بار به او گفتم آقای تختی شما را چه صدا می کرد؟ چون هر کدام از بچه ها را یک طور مینامید. گفت به من میگفت حسین موتوری چون خرو پف میکردم.»
این روزنامه نگار گفت: «خداوند عالم هرچه خوبی بود به تختی داده بود. یک بار با دوستان قدیمی او در ابن بابویه بودیم و میگفتیم حتی مردن تختی هم نعمت است و باعث می شود از پیشکسوتان کشتی نام برده شود.»
او ادامه داد: «رفتار و کردار تختی باید در کتابهای درسی ما آورده شود و فرهنگ او را در ارتباطات خود پیدا می کنیم. متاسفانه میبینیم فوتبال، بسکتبال، والیبال، حتی خود کشتی هم حواشی زیادی دارد.»
حیدری درباره اینکه آیا تا به حال برای تختی تولد گرفته بودید، گفت: «نه هیچوقت این اتفاق نیفتاد و من تشکر میکنم که بعد از 50 سال این اتفاق میافتد. او یک انسان مؤمن و معتقد بود و وقتی صبحها برای فرائض دینیاش بیدار میشد برای اینکه برخی که نماز نمیخواندند بیدار نشوند خیلی آرام حرکت میکرد. او شصت پای کسانی که نماز میخواندند تکان میداد و با دست نشان میداد وقت نماز خواندن است.»
او در ادامه گفت: «یک بار کسی از او پرسید وقتی نماز میخوانی چه حسی داری او گفت حالا که مقابل تیم بلغار مسابقه داریم نماز که میخوانیم خداوند تفضلی می کند و دست ما را می گیرد. آن شخص هم از او خواست دیگر برای نماز بیدارش کند. صبح فردا تختی همه از جمله آن شخصی را که تازه نمازخوان شده بود بیدارکرد او هم گفت کشتی که دیگر تمام شده است و فکر میکرد فقط برای کشتی باید نماز خواند. آقاتختی هم سر صبحانه خیلی در این باره خندید.»
دباغ زاده درباره دو فیلمی که درباره تختی ساخته شده گفت: «فیلم دومی که درباره او ساخته شده به زندگی او شبیه است اما فقط به سختی های زندگی او می پردازد. باید از شهلا توکل همسر او یاد کنم، شیرزنی که 50 سال لب باز نکرد، ازدواج نکرد و با خیلی کنایه ها روبرو شد و نمی دانم چرا به او نپرداختند.»
دباغزاده گفت: «او همه چیز را با خودش برد و حتی بابک پسر آقاتختی می گفت مادرم هیچوقت به من هم درباره گذشته ها توضیحی نداد.»
این روزنامه نگار پیشکسوت با رد شایعه مشکل بین تختی و همسرش گفت: «من با برادر همسر تختی مصاحبه کردم و او می گفت آنقدر خانواده ما آقای تختی را دوست داشتند که حساب نداشت و این حرفها صحت نداشته است.»
این روزنامه نگار تاکید کرد: «آقای ناصر گیوه چی حال ندار بود و به خانه او رفتم، صحبت از آقاتختی شد و او خاطرهای از مسابقه در آلمان را تعریف کرد که میخواستند ماشینی را از آنجا بیاورند تا خرجی خودشان را دربیاورند. دیدیم مردی آنجا کنار ما مدام راه میرود از او پرسیدیم تو چه کسی هست. گفت من ایرانی هستم و اینجا تحصیل میکنم. همسرم هم حامله است. شنیدم شما میخواهید ماشینی را به تهران ببرید و چون همسر من باردار است نمیتوانم او را با هواپیما بفرستم. میشود قبول کنید همسر مرا با خودتان ببرید. آقا تختی هم قبول کرد. وقتی آنها به ایران رسیدند آن زن به همسرش میگوید او از مسیر آلمان تا تهران حتی یک بار چهره مرا نگاه نکرد و طوری رانندگی میکرد انگار بار شیشه دارد، او کیست؟ آن زن تازه بعد از رسیدن به منزل میفهمد سوار ماشین تختی شده است.»
24
مرد کامل تو دنیا خیلی خیلی کیمیایه کمه نیست من که اون زمان نبودم ولی ازبزرگترا شنیدم تختی مرد کاملی بود که دیگه مثلش پیدا نمیشه کامل یعنی معرفت .جوانمرد .باشرف .باغیرت فروتن اصلا سرتون درد نیارم خصوصیات تختی نمیشه نوشت نه به زبون اورد یکی بود که رفت همراه مولا علی