مستبدی در بیابان؛ شاهزادهای عاشق «اسکندر مقدونی» که او را «صدام کوچولو» صدا میزدند / گزارش مفصل اکونومیست درباره بنسلمان را بخوانید
نیکولاس پلهام در اکونومیست نوشت: هیچ کس نمیخواست با محمد بن سلمان فوتبال بازی کند. هرچند این پسر عضو خانواده سلطنتی عربستان سعودی بود، اما ۱۵ هزار نفر دیگر هم این خاندان بودند. یکی از آشنایان دوران کودکی او به یاد میآورد که همکلاسیهایش بیشتر ترجیح میدادند با پسرعموهایش بازی کنند که در سلسله مراتب جانشینی از او بالاتر بودند. یکی از دوستان خانوادگی این کودک منزوی که ولیعهد شد، یادش میآید که او را صدام کوچولو صدا میکردند.
در ادامه این مطلب آمده است: زندگی در خانه هم برای بن سلمان دشوار بود. پدرش، سلمان، از همسر اولش که زنی تحصیلکرده از یک خانواده نخبه شهری بود، قبلاً پنج پسر داشت. مادر بن سلمان، همسر سوم سلمان، یک زن قبیلهای بود. وقتی بن سلمان از قصری دیدن کرد که پدرش با همسر اولش در آن زندگی میکرد، برادران ناتنی بزرگترش او را با نام "پسر بادیه نشین" مسخره کردند. بعداً برادران و پسرعموهایش به دانشگاههای آمریکا و بریتانیا فرستاده شدند. فرزندان بادیه نشین شاهزاده سلمان به دانشگاه ملک سعود در ریاض رفتند.
در بزرگسالی جوانان خانواده سلطنتی گاهی اوقات با هم سوار قایقهای تفریحی میشدند. بر اساس گزارشها، با بن سلمان مانند پادویی رفتار میشد که برای خرید سیگار به خشکی فرستاده میشد. عکسی از یکی از این تعطیلات، گروهی متشکل از ۱۶ خانواده سلطنتی را نشان میدهد که با شلوارک و عینک آفتابی روی عرشه قایق تفریحی، تپههای ریویرای فرانسه پشت سرشان ژست گرفتهاند. در وسط، پسر عموی بن سلمان، شاهزاده الولید بن طلال، یک سرمایه گذار میلیاردر به نام "وارن بافت عرب" قرار دارد. بن سلمان، بلند و شانههای پهن در یک تیشرت سفید، در دورترین گوشه تصویر ایستاده است.
اما امروز، و بن سلمان در مرکز تصویر، مهمترین تصمیم گیرنده در عربستان سعودی، بزرگترین صادرکننده نفت جهان، است. عربستان سعودی یک پادشاهی مطلق است، اما پدر ۸۶ ساله او، اگرچه اسماً رئیس دولت است، دیگر به ندرت در انظار عمومی دیده میشود. چند سالی است که مشخص است عملا بن سلمان مسئول است. یکی از ماموران اطلاعاتی سابق سعودی به من گفت: «در واقع، ملک سلمان دیگر پادشاه نیست.»
در نگاه اول شاهزاده ۳۶ ساله به نظر میرسد حاکمی باشد که بسیاری از جوانان سعودی منتظرش بودند، از نظر سنی نزدیکتر از هر پادشاه قبلی به مردمش - ۷۰ درصد از جمعیت عربستان زیر ۳۰ سال هستند. گفته میشود این دیکتاتور عاشق بازی ویدئویی "ندای وظیفه" (Call of Duty) است. جایی میان جریانهای امروزی و مسجد و دربار سلطنتی قرار گرفته و گویی در حال مبارزه با مخالفان خود است.
بی اعتنایی او به سنت به او کمک کرد تا اصلاحاتی را انجام دهد که بسیاری فکر میکردند برای نسلها اتفاق نخواهد افتاد. مشهودترین دگرگونی عربستان سعودی حضور زنان در انظار عمومی است که زمانی یا غایب بودند یا توسط شوهر یا پدرشان محافظت میشد. تغییرات دیگری نیز وجود دارد. پیش از این، سعودی به جز نماز خواندن در مسجد، تفریح دیگری نداشت. امروز میتوانید جاستین بیبر را در کنسرت تماشا کنید، کارائوکه بخوانید یا به مسابقه فرمول ۱ بروید. چند ماه پیش حتی در هتلی به ریو رفتم. سعودیها و خارجیها تا سحر با پای برهنه روی شنها میرقصیدند، زن و شوهری هم دیگر را میبوسیدند، زنها سرشان برهنه بود و آب میوه مملو از الکل در یک بار باز سرو میشد.
اما پذیرش فرهنگ مصرفی غرب به معنای پذیرش ارزشهای دموکراتیک غربی نیست: میتواند در یک حکومت سرکوبگر هم شکل بگیرد. در سفرهای اخیرم به عربستان سعودی، مردم از همه سطوح جامعه میترسیدند صدای بی احترامی یا انتقادشان شنود شود، چیزی که قبلاً هرگز در آنجا ندیده بودم. یک تحلیلگر کهنه کار با گفتن آنکه که " من در دوران چهار پادشاه جان سالم به در بردهام، بگذارید پنجمی را هم بگذرانم" از صحبت درباره چرایی تخریب بیشتر جده، دومین شهر بزرگ کشور، خودداری کرد.
غرب که فریفته وعدههای تغییر و وابسته به نفت عربستان بود، در ابتدا آماده نادیده گرفتن زیادهرویهای بن سلمان بود. اما در اواخر سال ۲۰۱۸، مقامات سعودی در استانبول، جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست را به قتل رساندند و جسد او را با اره تکه تکه کردند و به این ترتیب حتی پرشورترین طرفداران رهبر سعودی هم از او رویگردان شدند. امروز، به لطف یک مستبد دیگر، ولادیمیر پوتین، شاهزاده سعودی دوباره هوادار پیدا کرده است. پس از حمله پوتین به اوکراین در ماه فوریه، قیمت نفت خام افزایش یافت. بوریس جانسون ظرف چند هفته سوار هواپیما شد. رجب طیب اردوغان ترکیه، که قبلاً دشمن قسم خورده ولیعهد بود، در ماه آوریل در ریاض بن سلمان را در آغوش گرفت. جنگ حتی رئیسجمهور آمریکا را مجبور به سقوطی تحقیرآمیز کرد. جو بایدن در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۰ متعهد شده بود که عربستان سعودی را به کشوری "مطرود" تبدیل کند. اما در ۱۵ ژوئیه رفت تا با بن سلمان صلح کند – هرچند از دست دادن با بن سلمان خودداری کرده و در عوض به هم مشت زدند، اما نهایتا در یک قاب کنار هم قرار گرفتند. حتی منتقدان داخلی نیز به پیروزی بن سلمان اذعان داشتند. یک ستون نویس سعودی در جده گفت: «او باعث شد بایدن ضعیف به نظر برسد. او در مقابل یک ابرقدرت ایستاد و در برابر جهان پیروز شد.»
برای بن سلمان، این لحظه پیروزی است. سفر او از حاشیه یک عکس تا قلب قدرت تقریباً کامل شده است. او احتمالاً برای چندین دهه پادشاه خواهد بود. در این مدت، نفت کشورش برای رفع نیاز دائمی انرژی جهان مورد نیاز خواهد بود. پادشاهی که در آن حرف یک مرد بسیار مهم است، کاملاً به شخصیت او بستگی دارد. امید این است که بن سلمان با اطمینان از جایگاه خود، انتقام جویی و عدم تحمل منجر به قتل خاشقجی را کنار بگذارد. اما برخی، از جمله همکلاسیهای دوران کودکی او، از چیزی تاریکتر میترسند. آنها به یاد صدام حسین دیکتاتور عراق میافتند، مدرنیستی که به قدرت معتاد و خطرناک شد. یک افسر سابق اطلاعاتی غربی درباره بن سلمان به من گفت: «در ابتدا قدرت عظمت میبخشد. اما بعد از آن تنهایی، سوء ظن و ترس از اینکه دیگران سعی کنند چیزی را که شما چنگ زده اید را بگیرند، پیش میآید».
در سالهای اولیه پیشرفت بن سلمان، من او را صرفا در مقام یکی از بسیار شاهزادگان میشناختم. اگر یکی از دوستان قدیمی من به کارکنانش نمیپیوست، احتمالاً به او توجه زیادی نمیکردم. مخاطب من گفت که رئیس جدید او در مورد تغییر اوضاع جدی بود. در سال ۲۰۱۶ ملاقاتی را در یک دهکده خشت و گلی در حومه ریاض با او ترتیب دادم. وقتی با همکارانم در اکونومیست، به محل نزدیک شدیم، دروازههای مجتمع بن سلمان ناگهان باز شد، و بن سلمان در یکی از اتاقهای داخلی نشسته بود.
اغلب در عربستان سعودی وعده اصلاحات داده میشد - معمولاً در پاسخ به انتقادات آمریکاییها -، اما پادشاهان متوالی فاقد استعداد لازم برای پیشبرد تغییرات بودند. زمانی که آل سعود در دهه ۱۹۲۰ عربستان را فتح کرد، با یک گروه مذهبی فوق محافظه کار به نام وهابیها ائتلاف کردند. در سال ۱۹۷۹، پس از اینکه گروهی از افراط گرایان مذهبی مسجد الحرام در مکه را تصرف کردند، آل سعود تصمیم گرفتند که پادشاهی را برای جلوگیری از یک انقلاب اسلامی احتمالی، همانطور که در ایران اتفاق افتاده بود، دینی کنند. روحانیون وهابی قدرت یافتند تا جامعه را آنطور که صلاح میدیدند اداره کنند.
وهابیها از طریق کمیته امر به معروف و نهی از منکر یا پلیس مذهبی، کنترل خود را اعمال میکردند. آنها به قوزک پای زنانی که موهایشان بیرون از چادر بود و به پاهای مردانی که شلوارک میپوشیدند ضربه میزدند. وهابیت کنترل اجتماعی را فراهم کرده و به دولت سعودی مشروعیت بخشید، و خانواده سلطنتی را آزاد گذاشت تا از ثروت نفتی خود در محیطهای راحتتر لندن و پاریس یا پشت دروازههای کاخهایشان لذت ببرند.
اکنون میتوانم اعتراف کنم وقتی شاهزاده در ریاض درباره برنامههایش برای مدرنسازی جامعه و اقتصاد صحبت میکرد، تحت تأثیر اشتیاق، بینش و تسلط او به جزئیات قرار گرفتم. او پاسخهای دقیقی در مورد چگونگی و زمان انجام اصلاحاتش داد. اگرچه او هنوز ولیعهد نبود، اما اغلب از عربستان سعودی به عنوان کشور "من" یاد میکرد. حدود ساعت ۹ شب رسیدیم. ساعت ۲ بامداد، بن سلمان هنوز در حال صحبت بود. بن سلمان دوست داشتنی، با اعتماد به نفس و خندان بود، اما مشاورانش آرام بودند. اگر هم صحبتی میکردند، این بود که بهطور رباتیک، حرفهای رئیسشان را تکرار میکردند. با این حال، هنگامی که بن سلمان برای برقراری تماس از اتاق خارج شد، آنها به صورت متحرک شروع به چت کردند. وقتی شاهزاده دوباره وارد شد، سکوت شد. مانند بسیاری از افراد در آن سالهای اولیه، من در مورد کارهایی که بن سلمان ممکن است برای پادشاهی انجام دهد هیجانزده بودم. چند ماه بعد وقتی به پایتخت برگشتم تعدادی مرد را دیدم که شلوارک پوشیده بودند. من از بالای شانهام به دنبال پلیس مذهبی میگشتم، اما هیچکدام نیامدند - اختیار دستگیری از آنها سلب شده بود.
به عنوان ولیعهد، بن سلمان قانونی را تصویب کرد تا حکم قضایی مطابق با دستورالعملهای دولتی و نه تفسیر خود قاضی از قرآن، باشد. او سنگسار و ازدواج اجباری را جرم دانست. آشکارترین تغییر مربوط به نقش زنان بود. بن سلمان قوانین سرپرستی که زنان را از کار، مسافرت، داشتن گذرنامه، افتتاح کسب و کار، درمان در بیمارستان یا طلاق بدون تأیید یکی از اقوام مرد محروم میکرد، تغییر داد. در عمل، بسیاری از زنان سعودی در یک جامعه مردسالار به سختی میتوانند این حقوق جدید را مطالبه کنند و مردان همچنان میتوانند علیه اقوام زن ادعای نافرمانی کنند. اما اصلاحات بن سلمان چیزی بیش از ظاهرسازی بود. برخی از روحانیون به زندان افتاده و بقیه با شرایط کنار آمدند.
به نظر میرسید بن سلمان از شکستن تابوهای مذهبی لذت میبرد. کانال تلویزیون دولتی جدید او موضوع همجنس گرایی را مطرح کرد. او در سپتامبر ۲۰۱۷ ممنوعیت اپلیکیشن دوستیابی Tinder را لغو کرد. سال بعد، یکی از ائمه مکه مسابقه ورقبازی که تا آن زمان به عنوان یک سرگرمی گناهآلود شناخته میشد، آزاد اعلام کرد. او بسیاری از ورزشهای جدید را به پادشاهی آورد: بوکس، کشتی، ورزشهای موتوری و حتی دویدن گاوها به سبک پامپلونا. یکی از تماشاگران آمریکایی که او را در مسابقه فرمول ۱ در جده در اواخر سال گذشته تشویق کرده بود، گفت: "او یک ستاره راک است. "
برای خارجی ها، ریاض این روزها کمتر حرام است. یک تاجر به من گفت: «میترسم به خاطر ننوشیدن گرفتار شوم». یکی دیگر از مهمانداران میگوید: «کوکائین، الکل و موادی وجود دارد که در جنوب کالیفرنیا هم ندیدهام». یک مقام ارشد سابق سعودی میگوید که کارگران جنسی، که بسیاری از آنها از اروپای شرقی هستند، میتوانند ۳۰۰۰ دلار برای شرکت در یک مهمانی و ۱۰۰۰۰ دلار برای اقامت شبانه کسب کنند.
هنگامی که بن سلمان برای اولین بار وارد زندگی عمومی شد، مانند پدرش به تقید شهرت داشت، موضوعی که در میان خاندان سلطنتی نادر است. اما این برداشت به سرعت تغییر کرد. بسیاری از افرادی که برای این مقاله مصاحبه کردند، گفتند که معتقدند بن سلمان مکرراً از مواد مخدر استفاده میکند، اما او انکار میکند. یکی از اعضای دربار میگوید که در سال ۲۰۱۵ دوستانش به این نتیجه رسیدند که او نیاز به تفریح و استراحت در جزیرهای در مالدیو دارد. برادلی هوپ و جاستین شِک، روزنامه نگاران تحقیقی در کتاب خود «خون و روغن» میگویند، ۱۵۰ زن مدل برای حضور در این مهمانی استخدام شده و «با ماشین گلف به یک مرکز پزشکی منتقل شدند تا از نظر بیماریهای مقاربتی آزمایش شوند». چندین ستاره بینالمللی موسیقی از جمله افروجک، دیجی هلندی، به این کشور سفر کردند. اما مطبوعات بن سلمان را رسوا کردند.
پس از آن، شاهزاده ترجیح داد در سواحل دریای سرخ استراحت کند. در تعطیلات آخر هفته، همراهان او با توقف قایقهای تفریحی خود دور قایق او که دارای محدوده رانندگی و سینماست، یک ناوگان تشکیل میدادند. قایق بادبانی تنها یکی از تجملاتی است که بن سلمان به آن علاقهمند شده است. او همچنین یک قصر فرانسوی به ارزش ۲۳۰ میلیون پوند در نزدیکی ورسای خریداری کرد که در سال ۲۰۰۸ ساخته شد. گفته میشود که او به خود میبالید که میخواست اولین تریلیونر باشد.
ما این اتهامات و اتهامات دیگر را در این مقاله از طریق سفارت عربستان سعودی در لندن، به اطلاع نمایندگان بن سلمان رساندیم و آنها تکذیب کرده و گفتند: «این اتهامات تکذیب شده و بی اساس است».
آزادتر کردن سنتها توسط بن سلمان منعکس کننده ارزشهای بسیاری از جوانان، در عربستان سعودی و فراتر از آن است. با این حال، با وجود انقلاب اجتماعی، شاهزاده هم مانند روحانیون وهابی نمیخواهد به مردم اجازه دهد خودشان فکر کنند. اندکی قبل از لغو ممنوعیت رانندگی زنان در سال ۲۰۱۸، مقامات بن سلمان لوجین الحثلول، یکی از رهبران کمپین حقوق زنان را زندانی کردند. خانواده او میگویند زندانبانان او را با ضرب و شتم برده و به برق وصل کردهاند و سعود القحطانی، یکی از نزدیکترین مشاوران بن سلمان، در جریان شکنجه او حضور داشت و او را تهدید به تجاوز کرد. (تحقیقات سازمان ملل دلایل منطقی پیدا کرد که معتقد بود قحطانی در شکنجه فعالان زن دست داشته است. قحطانی ظاهراً به یکی از این زنان گفته است: "هر کاری که دوست داشته باشم با تو انجام میدهم و بعد تو را خاک میکنم".)
بن سلمان بیرحمانه جاهطلب است – طبق گزارشها، او در نوجوانی عاشق مطالعه درباره اسکندر مقدونی بود –، اما او ظهور خود را مدیون تغییرات ثروت است. جانشینی میتواند یک امر غیرقابل پیش بینی در عربستان سعودی باشد. سلطنت از سال ۱۹۳۲ تا کنون تنها دو نسل جابجا شده است. تاج و تخت تا کنون از برادری به برادر دیگر در میان پسران حاکم موسس منتقل شده است. با افزایش سن وراث احتمالی، این کار سختتر شده است. پدر بن سلمان قرار نبود پادشاه شود، اما پس از مرگ غیرمنتظره دو برادر بزرگترش در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲، او در ردیف جانشینی قرار گرفت.
هنگامی که سلمان در سن ۷۶ سالگی به عنوان وارث انتخاب شد، به یک رئیس ستاد نیاز داشت. بیشتر درباریان انتظار داشتند که او یکی از فرزندان دلپذیر و انگلیسی زبان همسر اولش را انتخاب کند. در عوض او پسری را منصوب کرد که عربی را با لهجهی بدوی صحبت میکرد. (بن سلمان از آن زمان به سرعت انگلیسی را یاد گرفته است: وقتی در سال ۲۰۱۶ ملاقات کردیم، او گاهی اوقات مترجم خود را تصحیح میکرد.)
انتخاب بن سلمان برای کسانی که پدرش را به خوبی میشناختند تعجبآور نبود. سلمان به جای تعقیب کمیسیونهای پرسودتر، خود را وقف شغلش به عنوان فرماندار ریاض کرده بود. او ناظم خانواده بود. بن سلمان ممکن است عاشق بازیهای ویدیویی باشد، اما در عین حال فردی سخت کوش و مشتاق پیشرفت بود.
بن سلمان برای تثبیت کنترل خود بر امور، محدودیتی قایل نبود. حتی پس از شایعات گسترده مبنی بر ارسال گلوله در یک بسته پستی برای یکی از مقاماتی که در یک منازعه زمین علیه او حکم کرده بود، نام مستعار پدر گلوله را به خود اختصاص داد (مقامات سعودی قبلا این شایعه را رد کرده بودند). او در خلوت هم ترسناک بود. یک منبع در کاخ میگوید: "او خلق و خوی وحشتناکی دارد، در دفترها را به هم میکوبد و با تمام اعضای کاخ به تندی برخورد میکند. او به شدت خشن است. " چند تن از همکاران او را با نوسانات خلقی وحشیانه توصیف میکنند. دو تن از اعضای سابق دربار میگویند در جریان مشاجره با مادرش، یک بار به سقف خانه مادرش گلوله زده است. بر اساس منابع متعدد و گزارشهای خبری، او مادرش را در خانه زندانی کرده است.
برخی از ناظران نگرانند که بن سلمان با شروع کاهش ذخایر نفت و کاهش ثروت خطرناکتر شود. سخت است که بگوییم او چند همسر دارد. به طور رسمی، فقط یک شاهزاده خانم پر زرق و برق به نام سارا بینت معشور وجود دارد، اما درباریان میگویند که او حداقل یک شاهزاده دیگر دارد. بن سلمان زندگی خانوادگی خود را عادی و شاد معرفی میکند: اوایل امسال او به مجله آتلانتیک گفت که هر روز صبح با فرزندانش صبحانه میخورد (به گفته گلفنیوز سه پسر و دو دختر دارد - گفته میشود بزرگترین آنها ۱۱ سال دارد). یکی از دیپلماتها از مهربانی بنسلمان با همسرش صحبت کرد. اما منابع دیگر در داخل حلقه سلطنتی میگویند که، حداقل در یک مورد، شاهزاده سارا به قدری توسط شوهرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت که مجبور به درمان پزشکی شد.
ما این اتهامات و سایر ادعاها را به نمایندگان بن سلمان اعلام کردم که آنها را "ساختگی" توصیف کرده و گفتند "متاسفانه پادشاهی به اتهامات نادرست علیه رهبری خود عادت دارد که معمولاً بر اساس منابع مخرب با انگیزه سیاسی است. به ویژه افراد بی اعتباری که سابقه طولانی در ادعاهای ساختگی و بی اساس دارند.»
بن سلمان سرانجام در سال ۲۰۱۵ زمانی که سلمان به سلطنت رسید طعم قدرت سیاسی را چشید. سلمان پسرش را به عنوان معاون ولیعهد و وزیر دفاع منصوب کرد. یکی از اولین اقدامات بن سلمان شروع جنگ در یمن بود. حتی آمریکا، نزدیکترین متحد نظامی پادشاهی، تنها در آخرین لحظه از این موضوع آگاه شد. یک مانع آشکار در مسیر رسیدن بنسلمان به تاج و تخت وجود داشت: پسر عموی او، محمد بن نایف، وارث ۵۷ ساله. بن نایف رئیس اطلاعات و رابط اصلی پادشاهی با سیا بود. بسیاری او را بخاطر سرکوب گسترده القاعده در عربستان پس از ۱۱ سپتامبر تحسین میکنند. در ژوئن ۲۰۱۷ بن نایف برای دیدار با پادشاه مسن در کاخ او در مکه احضار شد.
ماجرای اتفاقات بعدی از گزارشهای مطبوعاتی و مصاحبههای من بیرون آمده است. به نظر میرسد که بن نایف با هلیکوپتر رسیده و با آسانسور به طبقه چهارم رسیده است. به جای پادشاه، ماموران بن سلمان منتظر بودند. اسلحه و تلفن بن نایف را از او گرفتند و گفتند که شورای سلطنتی او را برکنار کرده است. او تنها ماند تا گزینههای خود را بررسی کند. هفت ساعت بعد، یک فیلمبردار از او در حالی تصویربرداری میکرد که پسر عموی خود را بوسیده و کنارهگیری از ولیعهدی را پذیرفت. ملک سلمان در تمام مدت در صندلی عقب نشست. بن نایف اکنون در بازداشت است (عموی او که ادعای تاج و تخت نیز داشت ظاهراً برای محافظت از بن نایف مداخله کرد، اما خود بعداً بازداشت شد). استعفا جلوی دوربین - ترفند قدیمی صدام حسین – اکنون به روشی معمول برای بن سلمان شده است.
این تازه ابتدای راه بود. در اکتبر ۲۰۱۷، بن سلمان میزبان کنفرانس بین المللی سرمایهگذاری در ریتز کارلتون ریاض بود. در این مراسم به نام «داووس در صحرا»، افرادی مانند کریستین لاگارد، سون ماسایوشی و سایر تجار پر زرق و برق به صحبتهای بن سلمان برای آینده پس از نفت عربستان سعودی، از جمله ساخت نئوم، یک «شهر هوشمند» جدید ۵۰۰ میلیارد دلاری گوش دادند. این رویداد موفقیت آمیز بود. نالههای دیپلماتیک درباره جنگ یمن یا سرنوشت شریک امنیتی آمریکا، محمد بن نایف، کم رنگ شد.
این گردهمایی همچنین فرصتی بود برای دعوت از خانواده سلطنتی که اغلب در خارج از کشور بودند. هنگامی که خارجیها رفتند، بن سلمان شروع به پاکسازی صدها شاهزاده و تاجر کرد. بر اساس بیوگرافی بن سلمان به قلم بن هابارد، روزنامه نگار نیویورک تایمز، آنها تنها زمانی که به اتاق هتل خود رسیدند متوجه شدند که چیزی اشتباه است: هیچ خودکار، تیغ یا عینکی وجود نداشت - چیزی که بتوان از آن به عنوان سلاح استفاده کرد.
بن سلمان بازداشت شدگان را به مدت چند هفته در ریتز-کارلتون نگه داشت (ماریوت و هتلهای دیگر نیز برای نگهداری از افراد دیگر آماده شدند). گوشیهای زندانیان توقیف شد، از خواب محروم شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند تا اینکه با انتقال پول و تحویل موجودی داراییهای خود موافقت کنند. در مجموع، مهمانان بن سلمان در ریتز-کارلتون حدود ۱۰۰ میلیارد دلار تحویل دادند.
حتی خانوادههای سلطنتی که قبلاً غیرقابل دسترس بودند، مانند شاهزاده قدرتمندی که گارد ملی را اداره میکرد، با برخوردی مشابه مواجه شدند. شاهزاده بسما، کوچکترین فرزند دومین پادشاه عربستان سعودی، بدون اتهام یا دسترسی به وکیل به مدت سه سال زندانی شد. به گفته یکی از نزدیکان او، پس از آزادی، او همچنان مجبور بود از یک مچبند الکترونیکی استفاده کند.
سرکوب خانواده سلطنتی و نخبگان تجاری با نام سرکوب فساد انجام شد - و بدون شک بسیاری از داراییهای به دست آمده از طریق فاسد که به گفته بن سلمان باید به خزانه داری عربستان برمیگشت، از بین رفت. با این حال، این روشها بیشتر شبیه یک فیلم گانگستری بود تا یک رویه قضایی.
سعود القحطانی بر بازجوییها نظارت میکرد و هر زمان که یک بازداشتی اطلاعات بانکی خود را اعلام میکرد، مستقیماً به بن سلمان گزارش میداد. (تمام اتهامات موجود در این مقاله در مورد قحطانی از طریق وکیلش به او گفته شد. پاسخی داده نشد.) قحطانی خود را به عنوان یکی از سرسپردگان مورد علاقه بن سلمان معرفی کرده بود، اگرچه در اوایل کارش، او علیه سلمان و پسرش توطئه کرده بود. تلاش برای کنار گذاشتن آنها با شایعاتی مبنی بر ابتلای سلمان به زوال عقل. قحطانی آنقدر به جناح سابق وفادار بود که نام پسرش را به نام رئیس وقتش گذاشته بود. به گفته یکی از درباریان سابق، در روز تشییع جنازه پادشاه سابق، او این نامگذاری را اعلام کرد و بنسلمان در واکنش به صورت قحطانی سیلی زد. بعداً بن سلمان اجازه داد قحطانی شایستگی خود را ثابت کند و او را کارمند خود کرد. قحطانی پسر کوچکتر خود را محمد نامید.
روی کاغذ، قحطانی یک مشاور ارتباطات بود، یک روزنامهنگار سابق که توییتر را درک میکرد و از ارتشی از رباتها و دنبالکنندگان وفادار برای ارعاب منتقدان در رسانههای اجتماعی استفاده میکرد (دفتر او شامل صفحهنمایشهای غولپیکر و هولوگرامهایی بود که کارکنان برای تمرین هدف با تفنگهای لیزری استفاده میکردند). در عمل، مهمترین و خشنترین ماموریتهای بن سلمان به او سپرده شد - ماموریتهایی که قدرت او را تثبیت کردند.
مسئولیت او بسیار فراتر از مرزهای عربستان بود. در سال ۲۰۱۶ او شاهزاده سلطان خردسال را که بد دهن بود، ربود. بن سلمان جت خود را برای پرواز سلطان از پاریس به قاهره پیشنهاد داد - در عوض، هواپیما به عربستان سعودی تغییر مسیر داد. بر اساس کتاب هوپ و شِک، قحطانی در نقش کاپیتان سعود خود را معرفی کرده بود، خلبانی که یک ساعت گران قیمت هابلوت داشت.
با این برخوردها و بسته شدن شیر پول نقد، حتی خانوادههای سلطنتی که در ریتز کارلتون نبودند هم فشار را احساس کردند تا خود را از شر داراییهای متظاهرانه خلاص کنند. پدر سفیر عربستان سعودی در بریتانیا، پارک گلیمپتون، ملک دوست داشتنی خود به مساحت ۲۰۰۰ هکتار در کاتسوولدز را برای فروش گذاشت. جواهرسازان ریاض تجارت پررونقی برای فروش الماسهای خانوادههای کوچک سلطنتی آغاز کردند. یکی از مشاوران فروش میگوید: «مانند رومانوفها که تخمهای فابرژهشان را میفروشند".
بسیاری از مردم عادی از سقوط نخبگان خوشحال شدند. شاهزادهها و شاهزاده خانمهایی که زمانی با حقوقهای بزرگ دولتی زندگی میکردند شروع به جستجوی شغل کردند. عناوین دیگر معنی نداشت. مزارع سرسبز آنها با ناتوانیشان در پرداخت هزینه آبیاری، دوباره بیابان شد. بانکها از آنها اجتناب میکردند. یکی از مشاوران مالی در پاسخ به شاهزادگانی که به دنبال کسب وام به اعتبار جایگاه سلطنتی خود بودند، گفت: «شما خود را شاهزاده میخوانید، اما آنها میگویند که اکنون فقط یک شاهزاده وجود دارد.»
قسمت ریتز-کارلتون تنها بخشی از یک پروژه متمرکز بود. بن سلمان کنترل سرویسهای امنیتی مختلف را از شاهزادهها گرفت. او مسئولیت شرکت نفت دولتی نیمه خودمختار آرامکو را بر عهده گرفت و خود را به عنوان رئیس صندوق سرمایهگذاری دولتی، منصوب کرد. یک دیپلمات بازنشسته میگوید: «او همه خانوادههای قدرتمند را نابود کرد. در اواخر سال ۲۰۱۷، قانون، پول و امنیت در عربستان همه مستقیماً از او نشات میگرفت».
در میان شکست خوردگان، شاهزادگانی بودند که سالها پیش بن سلمان جوان را به حاشیه آن عکس خانوادگی روی قایق تفریحی انداخته بودند. شاهزاده الولید بن طلال، در مرکز آن عکس، بخشی از ثروت ۱۷ میلیارد دلاری خود را تسلیم کرد. با گسترش برخوردها، خواهر و برادر ناتنی بزرگ بنسلمان قایق تفریحی خود را برای فروش گذاشتند. بسیاری از پسرعموهایش زندانی بودند. یکی از قربانیان میگفت: «زمان بازپرداخت رسیده است».
در حالی که بن سلمان نخبگان را در خانه تحت فشار قرار میداد، دوستیهای مهمی را در خارج از کشور ایجاد میکرد. بن سلمان و دونالد ترامپ که در سال ۲۰۱۶ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، اشتراکات زیادی داشتند. هر دو حمایت پوپولیستی داشتند و از موسسات سیاستگذاری فضول در کشورهای خود متنفر بودند. آنها از تحریک لذت بردند. قرارداد تاریخی که به موجب آن عربستان سعودی به مصرفکنندگان آمریکایی نفت میداد و آمریکا امنیت این کشور را تضمین میکرد، در سالهای اخیر به هم ریخته بود. خروج عجولانه باراک اوباما از عراق در سال ۲۰۱۱ و توافق هستهای او با ایران در سال ۲۰۱۵، عربستان سعودی را نگران کرده بود که دیگر نمیتواند به حمایت آمریکا تکیه کند. توسعه ذخایر نفت شیل آمریکا وابستگی این کشور به نفت عربستان را نیز کاهش داده است.
با حمایت ضمنی (و بعضاً صریح) دولت ترامپ، بنسلمان تصمیم گرفت با کل خاورمیانه مانند عربستان سعودی رفتار و سعی کند حاکمانی را که به نظر او ناخوشایند هستند کنار بزند. او از محاصره قطر، یک کشور کوچک غنی از گاز در شرق عربستان سعودی شروع کرد. در سال ۲۰۱۷ که از معاملات لبنان با ایران خشمگین شده بود، سعد حریری، نخست وزیر مورد حمایت عربستان سعودی را به یک سفر کمپینگ دعوت کرد. اما حریری وقتی به آنجا رسید، تلفنش مصادره شد و چیزی نگذشت که در حال خواندن سخنرانی استعفای خود در تلویزیون بود.
هر دو حرکت در نهایت نتیجه معکوس داشت. اما جارد کوشنر، مشاور ترامپ در خاورمیانه و داماد او، کاری برای ممانعت از چنین رفتارهای ناپسندی انجام نداد. او و بن سلمان با هم رویای یک نظم منطقهای جدید را داشتند و یکدیگر را «جارد» و «محمد» صدا میزدند. روابط آنها به حدی زیاد بود که به دستور کوشنر، بن سلمان روند به رسمیت شناختن اسرائیل را آغاز کرد، اما پدرش که هنوز رسماً پادشاه بود، جلوی آن را گرفت. بن سلمان در مارس ۲۰۱۸ از آمریکا دیدن کرد، در سیلیکون، ولی با پیتر تیل و تیم کوک معاشرت کرد و با افراد مشهوری از جمله روپرت مرداک، جیمز کامرون و دواین «راک» جانسون ملاقات کرد. بسیاری از مردم مشتاق ملاقات با مردی بودند که یک صندوق دارایی ۲۳۰ میلیارد دلاری را کنترل میکرد.
آن زمان قرار بود به کنفرانسی در ترکیه بروم. جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی که میشناختم، برای ملاقات با من قرار گذاشت. او همچنین قرار بود به کنسولگری در استانبول برود. خاشقجی یکی از افراد سابق دربار بود که انتقاداتش از مقامات عربستانی در واشنگتن پست و جاهای دیگر توجه زیادی را به خود جلب کرده بود. به نظر میرسید بیشتر از حد معمول تلاش میکند تا ارتباطش را با آنها حفظ کند. وقتی در کنفرانس بودم یکی از دوستانش به من تلفن زد: جمال هنوز از کنسولگری بیرون نیامده بود. وقتی به آنجا رسیدم، پلیس ترکیه ساختمان را محاصره کرده بود.
داستان کامل به زودی در گزارشهای اطلاعاتی فاش شده و بعداً در تحقیقات سازمان ملل منتشر شد. یک جوخه ضربتی عربستان که بنا بر گزارشها با سعود القحطانی هماهنگ شده بود به استانبول پرواز کرده بود. در حالی که منتظر ورود خاشقجی به کنسولگری بودند، درباره طرحهایی برای تکه تکه کردن جسد او صحبت کردند. بر اساس نوارهایی که اطلاعات ترکیه در داخل کنسولگری ضبط کرده است، به خاشقجی گفته شد: "آمدیم تو را ببریم" درگیری به وجود آمد و به دنبال آن صدای بسته شدن کیسههای پلاستیکی به گوش رسید. یک گزارش سیا گفته که بن سلمان این عملیات را تایید کرده است.
بن سلمان گفته است که مسئولیت قتل را بر عهده میگیرد، اما دستور آن را نداده است. او قحطانی و یکی دیگر از مقامات مرتبط در گزارشهای اطلاعاتی را برکنار کرد. سقوط آنی بود. شرکتها و سخنرانان از داووس آن سال در صحرا خارج شدند. بنیاد گیتس به همکاری خود با misk، یک موسسه خیریه هنری و آموزشی متعلق به شاهزاده، پایان داد. آری امانوئل، مدیر برخی بازیگران هالیوود، قرارداد ۴۰۰ میلیون دلاری با پادشاهی را لغو کرد.
یکی از همکارانش میگوید: به نظر میرسد ولیعهد واقعاً شگفتزده شده است. آیا او به تمام اصلاحاتی که غرب خواسته بود متعهد نبود؟ شاید او اعتراضی را که بخاطر یک شخص برانگیخته شده، دست کم گرفته بود یا شاید اولویتهای دولتهای غربی را بهتر از خودشان درک میکرد. زمانی که محمد بن نایف، شریک آنها در نبرد با تروریسم، ناپدید شده بود، کاری نکرده بودند. آنها در برابر گزارشهایی مبنی بر شکنجه در ریتز-کارلتون، و بمباران بیمورد یمن توسط بنسلمان هم بی تفاوت بودند. چرا در مورد قتل یک روزنامه نگار اینقدر حرف برای گفتن داشتند؟
سه سال پس از قتل خاشقجی، داووس در صحرا با خواننده گلوریا گینور افتتاح شد. در حالی که تصاویری از کودکان خندان روی یک صفحه غول پیکر پشت سر او پخش میشد، او وسط سرود دیسکو خود، "I Will Survive" وارد شده و از حضار پرسید: "فکر میکردید از بین میروم؟ فکر کردید دراز بکشم و بمیرم؟»
مدیران ارشد غولهای سهام خصوصی بلک راک و بلک استون و روسای استاندارد چارتد و گولدمن ساچ به این کنفرانس بازگشتند. حتی آمازون نماینده خود را به این کنفرانس فرستاد با وجود اینکه رئیس آن، جف بزوس، صاحب روزنامه واشنگتن پست است، روزنامهای که خاشقجی در آن کار میکرد. در همین حال، قحطانی به دربار سلطنتی برگشت - اگرچه سازمان ملل او را در قتل خاشقجی متهم کرده بود، اما یک دادگاه سعودی او را محکوم نکرد.
بن سلمان صندوق دولتی خود را تقریباً خاموش احیا کرد و دهها میلیارد دلار را به فناوری، سرگرمی و ورزش اختصاص داد تا تصویری ملایمتر و جذابتر از عربستان ایجاد و شرکای جدیدی را انتخاب کند. در آوریل ۲۰۲۰، این صندوق، کنسرسیومی را برای خرید نیوکاسل یونایتد، یک تیم فوتبال در لیگ برتر رهبری کرد (این معامله ۱۸ ماه طول کشید). سال بعد، یک پیشنهاد متهورانه را برای ایجاد تور گلف عربستان سعودی، سری LIV، آغاز کرد، با این امید که بازیکنان را با جایزه ۲۵۵ میلیون دلاری، بسیار بزرگتر از تورنمنتهای آمریکایی، جذب کند. در اولین تور LIV امسال، برخی از بازیکنان برتر این رویداد را تحریم کردند، برخی دیگر برای پول نقد رفتند.
جو بایدن عملکرد تندتری داشت. او بلافاصله پس از ریاست جمهوری، حمایت نظامی آمریکا از جنگ در یمن را لغو کرد. با بنسلمان صحبت نمیکرد و اصرار داشت که ارتباطات از طریق ملک سلمان انجام شود. او حتی به مدت ۱۵ ماه سفیر خود را در ریاض معرفی نکرد. همه جا صحبت از این بود که روابط عربستان و آمریکا رو به سردی شدید است. سپس، در فوریه ۲۰۲۲، بن سلمان شانس آورد: روسیه به اوکراین حمله کرد. در روزهای پس از شروع جنگ، خود بایدن سعی کرد با بن سلمان تماس بگیرد. ولیعهد از صحبت با رئیس جمهور خودداری کرد. با این حال، او تماس پوتین را پذیرفت. آن دو قبلاً به هم نزدیک بودند.
برخی از نهادهای سیاست خارجی آمریکا همچنان امیدوارند که بن سلمان بتواند به یک شریک مفید در منطقه تبدیل شده و به عقب نشینی اخیر او از رویارویی با قطر و اشتیاق او برای یافتن راهحل دیپلماتیک برای خروج از یمن اشاره میکنند. آنها میگویند، او به عنوان یک رهبر در حال بلوغ است.
این خوشبینانه به نظر میرسد. کمپین فاجعه بار بن سلمان در یمن ظاهراً در حمایت از رئیس جمهور این کشور بود، اما در ماه آوریل، ساعاتی پس از احضار به جلسه و پیشنهاد قهوه و خرمای عربی، رئیس جمهور یمن در حال خواندن سخنرانی استعفای خود در تلویزیون بود. بن سلمان تصمیم گرفت شخصاً از شر او خلاص شود - این نشان میدهد که شیوه دیپلماسی بین المللی او مانند همیشه، از بالا به پایین است. یک تحلیلگر خارجی میگوید: «آنچه آنها آموختند اینکه روزنامهنگارانی را که به طور منظم با نمایندگان کنگره در ایالات متحده ارتباط دارند، نکشند.»
غرب چیز دیگری را نیز به بنسلمان آموخته است - چیزی که خودکامگان سراسر جهان از آن آرامش میگیرند. فارغ از کاری که کرده باشند آنها اکنون تصور میکنند، اگر در حرف و رفتار محکم بمانید، در نهایت سرمایه داران، افراد مشهور، حتی رهبران غربی، دوان دوان باز خواهند گشت. در ۳۶ سالگی، بن سلمان هنوز فرصت زیادی دارد. برخی از ناظران میترسند که با شروع کاهش ذخایر نفت و کوچک شدن ثروت، او خطرناکتر شود. چه اتفاقی میافتد وقتی او مردی میانسال شود که بر کشوری با درآمد متوسط حکومت میکند آیا او تحمل خواهد کرد؟ این سوال را از دیپلماتهایی میپرسم که شخصاً بن سلمان را میشناسند.
اوایل سال جاری، من به ملاقات یکی از دوستان قدیمی در دفتر او در عربستان سعودی رفتم. قبل از اینکه ما شروع به صحبت کنیم، او تلفن خود را در کیسهای قرار داد که سیگنال را مسدود میکند تا از شنود توسط جاسوسان دولتی جلوگیری کند. ناراضیان در کشورهای پلیسی مانند چین چنین کارهایی را انجام میدهند، اما من قبلاً آن را در عربستان سعودی ندیده بودم. حتی فقط افراد درگیر در سیاست نیستند که چنین اقدامات احتیاطی را انجام میدهند: بیشتر سعودیها از صحبت کردن در نزدیکی تلفن همراه میترسند. مردم قبلاً در دفاتر، خانهها و کافههای خود نسبتاً راحت صحبت میکردند، اما اکنون دیگر اینطور نیست.
همانطور که ما در مورد تهویه مطبوع دفترش صحبت میکردیم، دوستم لیستی از افرادی را که میشناخت و در ماه گذشته بازداشت شده بودند، بیرون آورد: یک فرمانده بازنشسته نیروی هوایی که در زندان درگذشت، یک مدیر بیمارستان که در محل کارش دستگیر شده بود. مادری که جلوی چشمان هفت فرزندش گرفته شد، وکیلی که هفت روز پس از آزادی از زندان درگذشت. دوستم گفت: «این مردم اهل غوغا نیستند. هیچ کس دلیلش را نمیفهمد. "
به طور رسمی، دولت میگوید که هیچ زندانی سیاسی ندارد. گروههای حقوقی بر این باورند که هزاران نفر در شبکه بن سلمان غرق شدهاند. من از دهه ۱۹۹۰ خاورمیانه را پوشش داده ام و نمیتوانم جایی را تصور کنم که بسیاری از مخاطبین من در پشت میلههای زندان باشند.
تعداد معدودی از سعودیهای عادی پیشبینی میکردند که وقتی لگدمال کردن نخبگان و روحانیون پایان یافت، او به دنبال آنها بیاید. آوردن سعودیها به دنیای مدرن و آنلاین، شنود گفتههای آنها را برای دولت آسانتر کرده است. یکی از کارمندان هلال احمر به نام عبدالرحمن الصدان با نام مستعار یک حساب کاربری طنز در توییتر راه اندازی کرد. در سال ۲۰۱۸، ماموران بن سلمان او را دستگیر کردند و به مدت دو سال او را مخفی نگه داشتند. دادستانهای آمریکایی بعداً دو کارمند سابق توییتر را متهم کردند که نامهای واقعی پشت حسابهای مختلف را به یک مقام سعودی تحویل دادهاند - خانواده السعدان معتقدند که نام او در میان آنها بوده است. (محاکمه یک کارمند ادامه دارد؛ او انتقال اطلاعات به مقامات سعودی را رد کرده.)
در ظاهر، بن سلمان جای نگرانی ندارد. نظرسنجیهای عمومی - اگر بتوان به آنها اعتماد کرد - نشان میدهد که او محبوبیت زیادی به ویژه در میان جوانان سعودی دارد. اما این احساس رو به رشد وجود دارد که نارضایتی در زیر سطح جامعه ایجاد شده است. بن سلمان قراردادهای مهم اجتماعی با مردم عربستان را با کاهش یارانهها شکسته و در عین حال سنت شنیدن بازخورد مردم عادی بعد از نماز جمعه را کنار گذاشته است.
تصور مسائلی که مردم در صورت داشتن فرصت مطرح خواهند کرد، دشوار نیست. بسیاری از مردم با افزایش هزینههای زندگی دست و پنجه نرم میکنند. زمانی که دولتهای دیگر از شهروندان خود در طول همهگیری حمایت میکردند، بن سلمان یارانه سوخت را کاهش داد و مالیات بر ارزش افزوده را سه برابر کرد. برخی از کشاورزان که قادر به پرداخت هزینه پمپاژ آب نبودند، مزارع را خشک کردند. هزینههای مجوزها و جریمهها نیز افزایش یافته است. اگرچه بن سلمان صحبتهای شیوایی درباره جوانان کشور دارد، اما در تامین شغل برای آنها مشکل دارد. بیکاری دو رقمی مانده است. نیمی از بیکاران مدرک دانشگاهی دارند، اما اکثر کارگران یقه سفیدی که در پروژههای بزرگ بن سلمان ملاقات کردم خارجی بودند.
تلاشهای عربستان سعودی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود - و در نتیجه جبران کاهش بلندمدت ذخایر نفت - نیز به خوبی پیش نمیرود. همهگیری برنامه ریزی برای افزایش سریع گردشگری بین المللی را به تاخیر انداخت، اما اخاذی میلیاردها دلار از بستگان، شاید بهترین راه برای متقاعد کردن سرمایه گذاران نباشد که پادشاهی بهشتی لیبرال است.
مردم بن سلمان را دارای نوسانات خلقی وحشی توصیف میکنند. یک بار وزیری را ده ساعت در توالت حبس کرد.
شاهزاده جوان حتی گامهای کوچکی را که پادشاهان قبلی به سوی دموکراسی برداشته بودند، برعکس کرده است. روزنامهها میگویند انتخابات شهرداری به حالت تعلیق درآمده است. مجلس شورا، یک نهاد مشورتی متشکل از ۱۵۰ نفر، از زمان همهگیری فقط به صورت آنلاین جلسه داشته است.
یکی از مهمانان دایمی دربار سلطنتی میگوید بن سلمان اکنون تصور میکند همیشه مردم علیه او توطئه میکنند. به نظر میرسد او مشکل وفاداری دارد. او پستهای کلیدی را با جوانان دربار، خارجیهایی که پایگاه محلی برای تهدید او ندارند یا افرادی که قبلاً شکسته شدهاند پر میکند. یکی از وزیران دولت، ابراهیم عساف، یکی از کسانی بود که در ریتز کارلتون محبوس شده بود - دو ماه بعد، بن سلمان او را به عنوان نماینده خود به مجمع جهانی اقتصاد فرستاد. یکی از مدیران ارشد یکی از پروژههای ساختمانی فردی است که میگوید در یکی از زندانها شکنجه شده است. یکی از آشنایان نزدیک این مرد میگوید: «او از برهنه شدن، کتک خوردن و از دست دادن تمام داراییهایش، به یک مدیر پروژه سطح بالا تبدیل شد.
همه در برابر عصبانیتهای بن سلمان آسیب پذیر هستند. منابع سعودی میگویند او یک بار وزیر را به مدت ده ساعت در توالت حبس کرد. (وزیر بعداً در تلویزیون ظاهر شد و در مورد حکمت شاهزاده شایعه پراکنی کرد.) یک مقام ارشد که با او صحبت کرده ام میگوید که میخواهد بیرون برود. یکی از خودیها میگوید: «همه در حلقه او از او وحشت دارند؛ و این میتواند مدیریت موثر کشوری با ۳۵ میلیون نفر را برای او سخت کند. درباریان سابق میگویند که هیچ کس نزدیک به بن سلمان حاضر نیست یک ارزیابی درست از اینکه آیا طرحهای بزرگ و فزاینده او قابل دوام هستند یا خیر. یکی میگوید: «نه گفتن کاری نیست که هرگز انجام ندهند.»
اگر بن سلمان ماموریتی فراتر از گسترش قدرت خود داشت شاید انتظار داشتید که آن را در نئوم، شهری که قول داده بود در بیابان بسازد، پیدا کنید. او در سال ۲۰۱۷ گفت که نئوم چیزی کمتر از یک «جهش تمدنی برای بشریت» نخواهد بود. غذای شهر روی دیوارهای هیدروپونیک روی یک سازه شناور رشد میکند. انرژی این نیروگاه با بزرگترین نیروگاه هیدروژن سبز جهان تامین میشود. هزاران برفافکن یک پیست اسکی در یک کوه مجاور ایجاد میکنند. یک روز ماشینهای بدون راننده و پهپادهای مسافربری خواهد داشت.
طبق جدول زمانی رسمی، شهر اصلی تا سال ۲۰۲۰ تکمیل میشود. مناطق بیشتری تا سال ۲۰۲۵ اضافه میشود. احمد الخطیب، وزیر گردشگری شاهزاده، شایعات مبنی بر اینکه جدول زمانی بیش از حد جاهطلبانه به نظر میرسد را رد کرد. او اصرار کرد: «بیا با چشم خودت ببین»؛ بنابراین من رفتم.
پیدا کردن نئوم اولین مشکل بود. هیچ علامت جادهای برای آن وجود نداشت. پس از سه ساعت رانندگی به نقطهای رسیدیم که در نقشه مشخص شده بود. تنها درخت انجیر عجیبی وجود داشت که شترها اطرافش در بزرگراه خالی قدم میزدند. انبوهی از آوار جاده را پوشانده بود، راهی از میان بقایای شهر با بولدوزر به سمت کلان شهر قدرتمند باز شد.
منطقه تعیین شده تقریباً به اندازه بلژیک است. تا آنجا که من میتوانم بگویم، تنها دو پروژه تکمیل شده بود، قصر بن سلمان، و چیزی که Google Earth آن را "مرکز تجربه نئوم" مینامد (وقتی برای دیدن آن رفتم، یک کلبه پیش ساخته بود). تنها ساختمان محکم دیگری که توانستم ببینم هتلی بود که قبل از تصور نئوم ساخته شده بود: لاله سلطنتی. پوستری در لابی از من میخواست که «نئوم» را کشف کنم. اما وقتی راهنما خواستم، مدیر هتل با فحشهای عربی من را بدرقه کرد. هیچ نشانهای از مرکز رسانه ای، "زیرساختهای پیشرفته" و "اکوسیستمهای مشارکتی" که توسط وب سایت نئوم وعده داده شده بود، وجود نداشت. رئیس ارتباطات و رسانه نئوم، وین بورگ، گفت که او "در حال حاضر خارج از پادشاهی است".
رستوران هتل مملو از مشاوران بود - همه کسانی که ملاقات کردم خارجی بودند. بعداً یک مدیر پروژه سعودی پیدا کردم. او به من گفت: "ما فکر میکنیم در شرف شروع کار هستیم، اما هر دو ماه یک بار مشاوران یک طرح جدید طراحی میکنند. " به بسیاری از آنها ۴۰۰۰۰ دلار در ماه به علاوه پاداش پرداخت میشد. یکی از مشاوران نئوم به من گفت: «مثل سوار شدن بر گاو نر است. شما میدانید که قرار است زمین بخورید، که هیچ کس نمیتواند روی یک گاو نر بیشتر از یک دقیقه و نیم، دو دقیقه دوام بیاورد، بنابراین از آن نهایت استفاده را میکنید.
علیرغم دستمزدهای بالا، گزارشهایی وجود دارد که خارجیها پروژه نئوم را ترک میکنند، زیرا شکاف بین انتظارات و واقعیت را بسیار استرسزا میدانند. به گفته دوستانش، رئیس نئوم از عدم پیشرفت "هراسان" است.
در نهایت، یک تکنسین بازنشسته نیروی هوایی عربستان را پیدا کردم که به من پیشنهاد داد با ۶۰۰ دلار در شهر با ماشین رانندگی کنم. او مرا به مجسمهای در صحرا برد که روی آن نوشته بود: «من ❤ نئوم». کمی جلوتر، مسیر آسفالتی پیدا کردیم که گفته میشود حاشیه شهر رویایی را نشان میدهد. فراتر از آن، فقط ماسه تا دوردست کشیده شده بود.
فعلا که به کوری چشم خیلیها هم مورداحترام ومقبول مردمشه هم امریکا واروپا وچین وروسیه جاوش تعظیم می کنند هم خودش وهم ملتش دررفاه است هم برااینده مملکتش بهترین سرمایه گذاریهارا می کند وهم سنتهای متحجرانه قرون وسطایی را به زباله دانی می ریزد تا کور شود هر انکه نتواند دید .