رتبهبندی ۱۰ فیلم برتر هاروی کایتل؛ گنگستر شهر نیویورک
هاروی کایتل (Harvey Keitel) دهههاست که در نقشهای اصلی، نقشهای مکمل و حتی نقشهای کوتاه درخشیده است. او میتواند هر کاری انجام دهد. کایتل در برخی از اولین فیلمهای مارتین اسکورسیزی (و چند تا از فیلمهای بعدی او) بازی کرده، در اولین فیلمهای موفق کوئنتین تارانتینو حضور داشته و در چندین فیلم وس اندرسون نیز نقش داشته است.
با این حال، به ویژه طرفداران ژانر تریلر و جنایی که عاشق گنگسترها هستند، خوب میدانند او چندین نقش ایفا کرده که مستحق دریافت نامزدی اسکار بودهاند. هاروی کایتل در فیلمهای زیادی بازی کرده است. بنابراین لیستی که در ادامهی متن میخوانید، واقعاً فقط بهترینها هستند. به این ترتیب، به ذکر عنوان برخی از بهترین فیلمهای او مانند Mean Streets ،Moonrise Kingdom ،The Grand Budapest Hotel ،The Duellists و From Dusk till Dawn بسنده میکنیم. انتخاب بین فیلمهای او واقعا سخت و طاقتفرساست، چون او حقیقتاً یک بازیگر بزرگ در نقشهای بزرگ و در فیلمهای بزرگ است.
Youth (۲۰۱۵) .۱۰
هاروی کایتل سالخورده در فیلمی دربارهی جوانی و البته پیری
بله درست حدس زدید! Youth فیلمی در مورد پیر شدن است، اما سناریوی آن با چاشنی کمدی، کمی با مخاطب همدلی بیشتری میکند و ترکیب کمدی-تراژدی را با موفقیت به عمل میرساند. این فیلم در نهایت به لطف بازیهای کین و کایتل موفق شد مخاطبان بسیاری را جذب خود کند. این دو بازیگر بزرگ هر دو به طور قابل توجهی بهترین کار خود را در دههی ۲۰۱۰ در اینجا انجام دادهاند. آنها با حضور بازیگران عالی دیگری مانند Rachel Weisz ،Paul Dano و Jane Fonda این فیلم را به یک تجربهی تماشای لذتبخش تبدیل کردهاند
Bad Lieutenant (۱۹۹۲) .۹
آنارشیستیکترین نقش هاروی کایتل در سینما
دنیای Bad Lieutenant بسیار جهنمی است، حتی اگر سرهنگ در جستجوی نوعی رستگاری برای اعمال نادرستی که انجام داده است باشد. کایتل تا حدی آنچه را که میخواهد به دست میآورد و این فیلم سراسر در خدمت او برای رسیدن به این رستگاری است. بنابراین، فیلم فرارا تاریک و تا حدودی ناخوشایند است، اما قدرتی انکارناپذیر در آن وجود دارد. کایتل که بیشتر در نقشهای مکمل ظاهر میشود تا نقشهای مرکزی، یکی از نقشهای اصلی قابل توجه خود را در اینجا ایفا میکند، زیرا او بیقید و شرط شخصیت اصلی و هستهی مرکزی احساسات فیلم است.
The Piano (۱۹۹۳) .۸
کایتل در نقشی آرام و فروتن
بر خلاف فیلم قبلی، هاروی کایتل اینجا در فیلمی آرام از Jane Campion حضور دارد. فیلمی که به حق برندهی نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و هنوز هم به عنوان بهترین کار جین کمپیون شناخته میشود. The Piano یک فیلم تاریخی و رمانتیک منحصر به فرد دربارهی یک زن لال و دخترش است. تجربیات این دو نفر در نیوزیلند و غربتی که گرفتار آن هستند، در فیلمی احساساتی به تصویر کشیده شده است.
هاروی کایتل نقش مردی را بازی میکند که زن لال عاشق او شده و منجر به ایجاد مشکلات بزرگی میشود. اما The Piano به هیچ وجه یک درام معمولی با محوریت مثلث عشقی نیست. این فیلم احساسات کلیشهای را کنار میگذارد و به جای آن یک داستان ساده را با دقت و با کیفیت خاصی روایت میکند. این جنسی از سینماست که اثر خود را بر جا میگذارد و مدتها پس از پایان فیلم همچنان احساس میشود.
Reservoir Dogs (۱۹۹۲) .۷
اولین فیلم تارانتینو با یکی از بهترین بازیهای هاروی کایتل
همانطور که قبل از این ذکر کردیم، هاروی کایتل نقشهای کلیدی برخی از فیلمهای ابتدایی کوئنتین تارانتینو را بر عهده داشت. او یکی از بزرگترین نقشهای اولین تجربهی کارگردانی تارانتینو، Reservoir Dogs را بازی کرد. فیزیک و روحیهی کایتل به عنوان ستارهی افسانهای فیلمهای گانگستری در اینجا به خوبی استفاده شد، زیرا او نقش عضوی از یک گروه را بازی میکند که برای انجام سرقت الماس تشکیل شده است. این سرقت رفتهرفته لو میرود و باعث بروز اشتباهات متعددی میشود. به همین دلیل بازماندگان به این موضوع شک میکنند که احتمالاً یکی از اعضای گروه، پلیس مخفی است.
همه چیز در این فیلم دربارهی قبل و بعد از سرقت است، نه خود سرقت. در Reservoir Dogs به شکلی ماهرانه از روایت غیرخطی استفاده شده و به همین دلیل برخی از افشاگریها و صحنههای اکشن آن بسیار جذاب و تاثیرگذار از آب درآمده است. این فیلم به دلیل خشونت و بیرحمیاش شهرت دارد، اما به دلیل سختی بیش از حد آن، حتی با استانداردهای ژانر جنایی، برجسته است. کل بازیگران فیلم از جمله کایتل فراتر از انتظار عمل میکنند.
The Irishman (۲۰۱۹) .۶
میعاد کایتل و اسکورسیزی بعد از ۳۰ سال
The Irishman به طور غالب، فیلمی است متعلق به افرادی مانند رابرت دنیرو، جو پشی و آل پاچینو که همگی بزرگترین نقشها را در فیلم دارند و در نهایت بیشترین تاثیر را میگذارند. اما هاروی کایتل نیز در این فیلم حماسی و گنگستری مارتین اسکورسیزی حضور داشت. او نقش یک عضو در سایه از خانوادهی جنایتکار فیلادلفیایی را بازی کرد که با جنایتکاران دیگر فیلم در ارتباط بود.
کایتل فقط در چند صحنه حضور دارد اما دیدن او در فیلمی از اسکورسیزی پس از بیش از ۳۰ سال، بسیار دلنشین و لذتبخش بود. همچنین این واقعیت که دیگر بازیگران اصلی اسکورسیزی مانند دنیرو و پشی بازگشتند و نقشهای پیچیده و جسورانه ایفا کردند، The Irishman را به یکی از بهترین فیلمهای متاخر این فیلمساز بزرگ تبدیل کرد. این فیلم در مورد پیری، پشیمانی و نوعی مرگ معنوی قبل از مرگ جسمی است. این فیلم تاریک بوده، اما همچنین به طرز عجیبی سرگرمکننده و در برخی مواقع خندهدار است. به عبارت دیگر، این فیلم، اثری قابل توجه با اجرای بازیگران بزرگی مانند کایتل، دنیرو و پاچینو است که از دیدن آنها لذت میبرید.
Thelma & Louise (۱۹۹۱) .۵
یکی از بهترین فیلمهای ریدلی اسکات با حضور کایتل
با توجه به اینکه Thelma & Louise یک اثر علمی-تخیلی نبوده و همچنین یک حماسهی تاریخی هم نیست، ممکن است در تشخیص آن به عنوان فیلمی از ریدلی اسکات دچار شک و تردید شوید. اما با این حال، یکی از بهترین آثار این کارگردان است. شخصیتهای اصلی دو زن هستند که پس از اینکه یکی از آنها برای دفاع از خود به یک مرد شلیک میکند، فرار میکنند. این موضوع منجر به تعقیب و گریز در فیلم توسط اعضای مختلف نیروی پلیس، از جمله کارآگاه کایتل میشود.
هاروی کایتل در اینجا اصلا کاراکتر بدی ندارد. تلما و لوئیز هم بد نیستند. آنها از بسیاری از جهات قهرمان هستند و در نهایت چهرههایی تراژیک از خود باقی میگذارند که میتوان چیزی الهامبخش از داستان آنها بیرون کشید. Thelma & Louise یک فیلم جادهای سرگرمکننده و فوقالعاده با ریتم عالی و شخصیتهای به یاد ماندنی است. این فیلم در طول تاریخ سینما به حق مورد توجه گستردهای قرار گرفته و به یکی از فیلمهای کالت دههی ۹۰ در آمریکا تبدیل شده است.
The Last Temptation of Christ (۱۹۸۸) .۴
یکی از چالشبرانگیزترین نقشهای کایتل در فیلم بزرگ اسکورسیزی
برخی از افراد از عملکرد هاروی کایتل در The Last Temptation of Christ انتقاد کردهاند، اما این افراد اشتباه میکنند. شاید هم نه ولی اشتباه آنها ممکن است از وابستگی و اتکای بیش از حدشان به لهجهی کایتل در این فیلم باشد. اما به نظر میرسد که عدم تمرکز بر لهجهها در فیلم عمدی بوده است. هدف آن انسانیتر کردن مسیح به روشی است که برای مخاطب قرن بیست و بیستویکم ملموستر و قابل درکتر باشد. شخصیتهایی با صدای مدرنتر احتمالا فقط بخشی از این هدف بودهاند.
برای مثال، دیوید بویی در فیلم ظاهر میشود که بسیار شبیه به خودش است. اگر مخاطب بتواند با لهجهی بازیگران کنار بیاید، این فیلم برای او لذتبخش خواهد شد. The Last Temptation of Christ یک دستاورد عظیم در سینما است و بازیگران آن از جمله کایتل و ویلم دفو به بهترین شکل از عهدهی نقشهای خود برآمدهاند. همچنین این فیلم یکی از بهترین موسیقیهای متن در سینما را دارد که توسط پیتر گابریل ساخته شده است. این اثر اسکورسیزی بدون شک یکی از پختهترین و جذابترین تجربیات سینمایی اوست.
Blue Collar (۱۹۷۸) .۳
فیلم قدرندیدهی پل شریدر و تصویر طیقهی کارگر آمریکا
تلاشهای Paul Schrader به عنوان فیلمنامهنویس اغلب مورد تحسین قرار میگیرند، اما کار او به عنوان کارگردان نادیده گرفته شده است. در حالی که بهترین فیلم او احتمالاً Mishima: A Life in Four Chapters در سال ۱۹۸۵ است، رتبهی دوم در رتبهبندی پل شریدر احتمالاً Blue Collar است. هاروی کایتل در این فیلم یک نقشآفرینی به یاد ماندنی دارد که از بهترین اجراهای اوست.
همچنین بازیگران همراه او، Richard Pryor و Yaphet Kotto فوقالعاده هستند. داستان فیلم دربارهی سه شخصیت از طبقهی کارگر است که طرحی برای سرقت از یک صندوق در دفتر مرکزی اتحادیهای که از آن ناراضی هستند، به اجرا میگذارند. این فیلم در مورد افرادی است که در زمانهای افسردگی و ناامیدی به اقدامات عجیب روی میآورند و سپس از پیامدهای حاصل از آن رنج میکشند. از نقطهنظر فیلمهای جنایی و درام، این فیلم واقعگرایانه، محکم و تا حدودی تاریک است. در عین حال فیلمی بسیار جذاب و پربار است و مشکلات مالی افراد در دههی ۷۰ آمریکا را به تصویر میکشد. این مشکلات در زمان ساخت این فیلم وجود داشت و امروزه نیز همچنان وجود دارد.
Taxi Driver (۱۹۷۶) .۲
کایتل و دنیرو در یکی از بهترین آثار تاریخ سینما
Taxi Driver فیلمی شدیداً منزوی و همچنین یک فیلم شدیداً پرتنش است که به عنوان یکی از بهترین و مثالزدنیترین آثار سینمایی دههی ۱۹۷۰ شناخته میشود. این فیلم در مقایسه با فیلمهای قبلی اسکورسیزی بهویژه Who’s That Knocking At My Door و Mean Streets نقش کوچکتری برای هاروی کایتل در نظر گرفته شده است. با این حال با توجه به زمان کوتاهی که در اختیارش قرار گرفته بود، او فوقالعاده است و نقش یک شخصیت واقعاً نفرتانگیز و کثیف به نام اسپورت را بازی میکند.
اسپورت باعث میشود که تراویس بیکل (با بازی رابرت دنیرو در بهترین نقش خود) تقریباً قهرمانانه به نظر برسد. البته که بیکل قهرمان نیست و ممکن است حتی ضدقهرمان هم نباشد. Taxi Driver در تمامیت خود فیلمی جسورانه و با اصالت است که از طریق اجرای فوقالعادهی بازیگران و تصویری که از نیویورک دههی ۷۰ ترسیم میکند، تا ابد در ذهن فیلمبازها باقی خواهد ماند. این فیلم تصویری کثیف، وحشتناک و تاریک از شهر نیویورک میدهد که قهرمانانش را در خود فرو میبلعد.
Pulp Fiction (۱۹۹۴) .۱
یکی از قلههای سینمایی دههی ۹۰ و از مشهورترین فیلمهای تاریخ سینما
هاروی کایتل تا نزدیک به انتهای فیلم Pulp Fiction (اگر کل فیلم را به ترتیب زمانی تماشا کنید، نزدیک به شروع است) ظاهر نمیشود، اما در صحنههای خود مانند یک جواهر میدرخشد. او حلال مشکلات است که وظیفهاش حل مشکل وضعیت بانی است. یک ماشین غرقشده در خون با تکههای کلهی یک مرد در آن وجود دارد و کایتل باید در کمترین زمان ممکن این مشکل را رفع کند.
Pulp Fiction یک فیلم بی در و پیکر است که افراد به آن وارد و خارج میشوند. برخی از بازیگران همراه با کایتل، مانند کریستوفر واکن و اوما تورمن، تأثیرات عظیمی میگذارند، حتی اگر در بخشهای بزرگی از فیلم حضور نداشته باشند. بدون شک این فیلم یکی از آثار کلاسیک و کالت دههی ۱۹۹۰ بوده و احتمالاً محبوبترین فیلمی است که هاروی کایتل تاکنون در آن ظاهر شده. این موضوع در مورد جان تراولتا و بروس ویلیس نیز صدق میکند.
شما کدام فیلم هاروی کایتل را دوست دارید؟
هاروی کایتل یک بازیگر بسیار سرشناس و تحسینشده در هالیوود و سراسر جهان است. او به دلیل نقشهای متنوع و قابل توجهش در فیلمهای مختلف و همکاری با کارگردانان بزرگ شناخته شده است. فرقی نمیکند که نقش یک جنایتکار را بازی کند، یا یک پلیس فاسد یا یک کارگر بدبخت را، او کار را به بهترین شکل ممکن درمیآورد. کایتل در هر فیلمی که بازی کرده، بار سنگینی بر دوش آن فیلم گذاشته است. فیزیک او، میمیک ترسناک و صدای پرصلابتش با تریلرهای جنایی دههی ۷۰ تا ۹۰ گره خورده و او را به یکی از آیکونهای سینمای گانگستری تبدیل کرده است. شما کدام یک از فیلمها و نقشهای او را دوست دارید؟