هر فردی که ملاقات می کنیم چیز ارزشمندی به ما می آموزد و لایه جدیدی به درک ما از جهان می افزاید. با این حال، برخی از افراد می توانند انرژی ما را بیشتر از اینکه زندگی ما را غنی کنند، تخلیه کنند.
بخشیدن خود و غلبه بر گذشته نیازمند مهارت های روانی-عاطفی ظریفی است. در واقع، دردی که دیروز سرگرفته است و امروز هنوز شما از بابت آن احساس گناه می کنید، همچون نخی شل شده در بافت وجودی شماست؛ اگر آن را بکشید، همه چیز سر باز می کند و در نهایت از هم می پاشد. با خودتان مهربان باشید؛ حق شما این نیست که با ناراحتی دائمی زندگی کنید، با آن سنگینی درونی که حرکت کردن رو به جلو را از شما دریغ می کند!
احساس گناه حسی آزار دهنده است که در عین مفید بودن میتواند مخرب باشد. اگر احساس گناه شما از نوع سالم و منطقی باشد کمک میکند رفتارهای اشتباه خود را اصلاح کنید.
به احتمال قوی احساس گناه و عذاب وجدان هم مانند عشق، زشتی، نیکی و... مفهومی کارکردی بوده است که بشر برای کنترل برخی رفتارهای خود ایجاد کرده، یا به آن بار ارزشی داده تا نظم عمومی تقویت شود.
گاهی ما در زندگی روزمره، خودمان را در اتفاقات گذشته یا اتفاقاتی که در پیرامونمان در حال رخ دادن است، مقصر میدانیم.
احساس گناه در واقع نوعی حالت درونی است که در رده حالات احساسی منفی دستهبندی میشود و ابعاد مختلفی از جمله غم و تنهایی را دارا میباشد.
زمانی که یک فرد احساس کناهگاری میکند، بخشهایی از مغز که مسئول عواطفی نظیر همدلی و درک دیدگاه دیگران هستند سطح افزایش یافتهای از فعال سازی را تجربه خواهند کرد.
یک روانشناس درباره راهکارهایی برای تحمل سختیها در زندگی و رسیدن به موفقیت، توضیحاتی داد.
احساس گناه برای همه ما تجربه ای ملموس است که می تواند ناشی از اموری ساده و پیش پا افتاده مثل خوردن چند قاشق غذای اضافه، کشیدن یک نخ سیگار بیشتر باشد یا اموری مهمتر مثل تبریک نگفتن روز مادر یا به وعده خود وفانکردن.
بسیاری از ما عادت داریم که در رابطه با هر اتفاقی که در زندگیمان رخ میدهد فقط خودمان را سرزنش کنیم. احساس گناهی که نسبت به خودمان داریم از خود تأثیرات عمیق و عمدهای بر سلامت روح و جسم ما باقی میگذارد.