در ۲۸ مرداد ۱۳۲۰ رضاشاه به اتفاق ولیعهد به قرارگاه تابستانی دانشکده افسری در اقدسیه رفت تا در مراسم پایان سال تحصیلی این دانشکده شرکت نماید.
۲۷ خرداد ۱۳۱۳ در شهر آنکارا و در مراسم رسمی رژه گروه موسیقی میدان برای اولین بار سرود ملی ایران ملقب به سرود شاهنشاهی را اجرا کرد.
حدودا ۱۶ سال پس از روی کارآمدن رضا پهلوی، جنگ جهانی دوم دردسرساز میشود. ایران با اینکه اعلام بیطرفی میکند، اما روابط تجاری نزدیک رضاشاه با هیتلر گریبان او را در جنگ جهانی دوم میگیرد.
دختر رضاخان در نامه به امام خمینی نوشت: در حال حاضر من فاقد شناسنامه هستم به جهت اینکه وزارت دربار گفتند شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفت ما این خواهر بیسواد را که با لهجه صحبت میکند، نمیتوانیم شناسنامه پهلوی بدهیم.
آتاتورک که مانند رضا شاه «بدعت گذار» بود، قدرت خود را با طبقه متوسط شهری شریک شد و از این طریق، توانست مشروعیت نسبی کسب کند. این در حالی است که رضا شاه، اعضاء طبقه متوسط شهری ایران را سرکوب کرد و حاضر نشد آنها را در قدرت خود شریک کند.
در سال ۱۳۱۵ با تصویب قانون اصلاح بخشی از قانون اصول تشکیلات عدلیه، بازرسی کل کشور به ریاست وزیر دادگستری قرار گرفت و به موجب ماده ۶ آن، دفتر بازرسی کل کشور از دفاتر اختصاصی وزیر عدلیه شمرده شد.
در قضاوت درباره رضا شاه تنها نمیتوان به آجرهایی که روی هم گذاشت پرداخت. جانهای ستانده شده آن هم از رجال استخوان خرد کرده نیز در داوری اثر دارد.
فروغی حتی تعلیم و تربیت شاهانۀ قبل از اسلام را در خانوادۀ رضاشاه آغاز میکند. او هر روز عصر در کاخ شاه به رضاشاه و خانوادهاش درس ایران ماقبل اسلام میداد. تاجالملوک در خاطراتش مینویسد که ما همگی متخصص تاریخ قبل از اسلام شده بودیم. رضاشاه هم مثل مبصر کلاس، همه را مجبور میکرد که بنشینند و درس فروغی را گوش کنند.
سکوت رضایتآمیز طبقات سنتی و به خصوص روحانیت (که از امکان صدور فتوای جهاد علیه نیروی اشغالگر خارجی برخوردار بود) نسبت به سرنگونی رضاشاه به دست اشغالگران خارجی، تاوان سیاست سرکوبگرانهای بود که رضاشاه در قبال طبقات سنتی در پیش گرفته بود.
یک تاریخ پژوه با تاکید بر سه اشتباه حاکمیت، اظهار داشت: جمهوری اسلامی به رضاشاه فحش میدهد، اما راهکار رضاخانی را دنبال میکند. مثلا فکر می کند اگر همچون رضاشاه شاطر را در تنور بیاندازد مشکل نان حل می شود.