درگذشت سه دانشجوی علوم پزشکی در یک روز
شورای صنفی دانشجویان وزارت بهداشت از درگذشت ۳ دانشجوی رشتههای علوم پزشکی از دانشگاه های اهواز، تهران و رفسنجان در روز جاری خبرداد.
بر این اساس "صابر مولودی" دانشجوی ترم ۱۰ پزشکی دانشگاه علومپزشکی رفسنجان و دانشجوی مهمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
امروز بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
همچنین "یاسمن الهی" اینترن ورودی سال ۹۳ دانشگاه علوم پزشکی اهواز امروز بر اثر سانحه تصادف دار فانی را وداع گفت.
"دکتر آناهیتا شهراسبی" دانشجوی رزیدنت سال دوم طب اورژانس بیمارستان سینا از دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز بر اثر ایست قلبی فوت کرد.
منبع: ایسنا
25
اینها سوار ماشین کرونا وتصادف وسکته قلبی شدن وازاین جهان رفتن همه مردم دنیا بالاخره باید سوار یک وسیله ایی بشن تا برن دکترها هم سوارمیشن
حرف زدن اگر بلد نیستید میتونید ساکت بمونید
البته میتوانید سوت بزنید.
خطاب به امیر خدا بیامرزه ولی نازنین بیراه نگفته هر کسی یه طوری از دنیا میره و خداوند این سه نفر رو هم بیامرزه مرگ دکتر وزیر و شاه نمیشناسه
کاش برای من و شما هم ماشین گیر بیاد تا با پای پیاده راهی نباشیم،مطلب چیزدیگه هست و تو چیز دیگه میگی!کمی فکر کن بعد صحبت کن
روح شون شاد،خداوند به خانواده شون صبر بده
خداوند به امیر کمی عقل عطا فرماید
برای جامعه پزشکی و خانواده محترمشان صبر و شکیبایی و برای آن عزیزان در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم .
خداوند تشخیص داده ، که اینها را هر چه سریعتر باید فراخوانی کند چون ممکن بود در این دنیا ، ازشون کارهایی سر بزنه که در نهایت عاقبت به خیر نشوند، مثلا شاید زیرمیزی بگیر میشدند، شاید نسخه اشتباهی می پیچیدند، شاید خانواده های مظلومی را بی خانمان می کردند، شاید و شاید هزاران شاید دیگر. البته باید قضاوت نهایی را خداوند انجام دهد و ما وظیفه داریم برای رفتگان طلب آمرزش و مغفرت کنیم ، اگر برای ما ثابت شد که افراد مفسد و .... بودند باید بر آنها لعنت بفرستیم.
آناهیتای عزیزم اینجا برایت می نویسم دوست ندارم در صفحات مجازی بنویسم که دوستان مشترکمان می بینند چون تازه کردن داغ دلشان را چه سود چه زود و خوب رفتی کاش همه ما را هم می بردی یادت است آن شب را که با تب چهل درجه زیر سرم وسط بخش اورژانس بودی و همراه مریض سرت فریاد می زد یادت است شب تولدم پایت پیچ خورد نیامدی ولی یک هفته با پای پیچ خورده آتل دار در اورژانس لعنتی شیفت دادی چند بار در این دو سال کووید شدی آن شب ساعت سه را به خاطر داری که هنوز شام هم نخورده بودیم و تو در تب لرز می سوختی یادت هست بیمار در اورژانس مسمومیت به تو سیلی زد تو اما آرام خوابیده ای به دور از بی خبران آنان که ما را به مرگ هر روز سوق می دهند ما مرده های زنده